نگاه به انتخابات 1400 (3)

اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو با مشکل جدی‌تری نیز مواجه هستند. تاکنون نیروهایی که فراتر از آنان و دورتر به حکومت بودند، در زمان انتخابات ترجیح می‌دادند که از نامزد اصلاح‌طلبان حمایت کنند، ولی اکنون و به عللی تحقق این حالت سخت و تا‌حدودی غیر‌ممکن شده است. یک علت آن افزایش کمّی این گرایش است که نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده‌اند.

به گزارش سایت خبری پرسون، عباس عبدی در یادداشتی نوشت:

با این ملاحظات سیاست انتخاباتی اصلاح‌طلبان در ۱۴۰۰ چه می‌تواند باشد؟ این سیاست دومرحله‌ای است؛ مرحله اول آن را متاسفانه مسوولان انتخاباتی تعیین می‌کنند، مرحله صفر و یکی ماجرا است. مرحله‌ای که می‌تواند منجر به شرکت انتخاباتی شود یا نشود. اگر مطابق آنچه در سال 1398 شاهد بودیم، عمل کنند، پیشاپیش و صریح اعلام کرده‌اند که هیچ علاقه‌ای به مشارکت دیگران ندارند. در سال 1398 بنده از جمله کسانی بودم که توصیه می‌کردم در انتخابات ثبت‌نام و فعال شرکت کنید، ولی هنگامی که نتایج رد صلاحیت‌ها را دیدم، متوجه شدم که رغبت مردم و اصلاح‌طلبان نیست که تعیین‌کننده نهایی در شرکت یا عدم شرکت است، بلکه اراده طرف مقابل است که مشارکت را الزامی یا غیرالزامی می‌سازد.

این اراده در دو رفتار خود را نشان می‌دهد. اول فضای عمومی انتخابات‌‌ که تا چه حد آمادگی حضور سیاسی نیروهایی جز خودشان وجود داشته باشد. دوم در رد و تایید صلاحیت‌ها. البته براساس آنچه در سال 1398 رخ داد عاقلانه نیست که در سال 1400 به انتخاباتی رقابتی رضایت دهند، زیرا در انتخابات رقابتی واقعی امکان انتخاب افرادی متفاوت از خط کلی مجلس و دیگر قوای موجود وجود دارد و تحقق چنین انتخاباتی به معنای تداوم و حتی تعمیق شکاف، درون ساختار مدیریتی کشور است که عوارض آن بر کسی پوشیده نیست و اگر پیشاپیش با تنظیم و طراحی حساب شده صحنه سیاسی این امکان منتفی شود، انتخابات نیز بی‌معنا خواهد بود. دوم نیز تایید و رد صلاحیت‌ها است. به احتمال فراوان ممکن است یک نامزد منتسب به اصلاح‌طلبی هم در میان افراد تایید شده حضور داشته باشد، ولی لزوما این کفایت نمی‌کند. انتخابات باید تبدیل به رقابت سیاسی معنادار باشد والا تایید فلان نامزدی که فاقد توانایی برای بسیج نیرو باشد، ولو منتسب به یک جناح باشد، به معنای حضور آن جناح سیاسی نیست.

اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو با مشکل جدی‌تری نیز مواجه هستند. تاکنون نیروهایی که فراتر از آنان و دورتر به حکومت بودند، در زمان انتخابات ترجیح می‌دادند که از نامزد اصلاح‌طلبان حمایت کنند، ولی اکنون و به عللی تحقق این حالت سخت و تا‌حدودی غیر‌ممکن شده است. یک علت آن افزایش کمّی این گرایش است که نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده‌اند.

شاید بتوان گفت که به لحاظ کمّی حتی از اصلاح‌طلبان هم بیشتر باشند. علت دیگر استقلال رسانه‌ای آنان است که در فضای مجازی و رسانه‌های غیررسمی می‌توانند رسانه خود را داشته باشند. مساله فقط این نیست که اصلاح‌طلبان نمی‌توانند چون گذشته حمایت آنان را به دست آورند، بلکه موضوع مهم‌تر این است که آنان از داشتن نامزد انتخاباتی محروم خواهند بود و نمی‌توان در برابر چنین وضعیتی سکوت کرد و موضع نداشت.

مشکل مهم دیگر اصلاح‌طلبان که بی‌ربط با مورد قبلی نیست، عدم توانایی در اقناع افکار عمومی یا حداقل اقشار طرفدار خود برای مشارکت انتخاباتی است. البته این عدم رغبت ممکن است با بهبود شرایط انتخابات و حرکت به سوی انتخابات معنادار حل شود، ولی نباید تصور کرد که با گفتن «تکرار می‌کنم» مردم پای صندوق خواهند آمد. در سال 1396 و 1394 نیز تکرار می‌کنم نبود که مردم را پای صندوق آورد، بلکه این خواست عمومی بود که در تکرار می‌کنم تبلور یافت و حرکت را معنادار و باشتاب نمود. مثال مناسب برای فهم این مطلب، هُل دادن خودروی ایستاده‌ای در روی سطح شیب‌دار به سوی پایین است. این خودرو بالقوه آمادگی حرکت در روی سطح به سوی پایین را دارد، ولی اصطکاک مانع از حرکت است، کافی است نیروی اصطکاک را خنثی کنید، بقیه‌اش در ظرفیت خودرو برای حرکت وجود دارد، خودش با شتاب پایین می‌رود.

ولی اگر این خودرو روی سطح شیب‌دار به سمت بالا باشد، هُل دادن و حرکت دادن آن ممکن است منجر به بازگشت به عقب و زیر گرفتن هُل‌دهندگان شود. بنابراین مساله اصلی این است که آیا مردم برای مشارکت در انتخابات روی سطح شیب‌دار به سوی پایین قرار دارند یا به سوی بالا. اگر حالت اول است نیروهای سیاسی می‌توانند آنها را تهییج کرده و به قول معروف هُل دهند و راه بیفتند، ولی اگر روی سطح شیب‌دار بالا قرار دارند، هر نوع کوششی برای راه انداختن مردم بیهوده است و جز اتلاف نیرو اثر دیگری ندارد.

منبع: اعتماد

234292

سازمان آگهی های پرسون