به گزارش سایت خبری پرسون، جعفر گلابی در یادداشتی نوشت:
با نزدیک شدن به ضربالاجل ایران برای توقف نظارتهای فراتر از پادمان از جمله اجرای داوطلبانه سند (پروتکل) الحاقی انتظار میرفت که انواع اقدامات دیپلماتیک از سوی کشورهای اروپایی و برخی از میانجیها شدت یابد و رفته رفته به اوج برسد و میبینیم که گفت و شنودهای دیپلماتیک افزایش یافتهاند. در حالی که دولت جدید امریکا هنوز سیاست مشخص و دقیقی پیرامون برجام اتخاذ نکرده است و مشغول بررسی اوضاع و رایزنیهاست تهران اصرار دارد که تحریمهای یکجانبه واشگتن علیه ایران در عمل لغو شوند و برجام برای همه طرفها منافع تعریف شده خود را داشته باشد.
کاملا پیدا است که ایالات متحده از چندین سو تحت فشار قرار دارد و برای رسیدن به یک تصمیم جدید نیاز درپی فرصت بیشتر است. فرصتی که البته دولت آقای ترامپ از پیش آن را به حداقل رساند و راه بازگشت به تعهدات برجامی را به شدت ناهموار ساخت. از یکسو وعدههای انتخاباتی کاندیدای پیروز مبنی بر بازگشت به برجام تازه هستند و فراموش نشدهاند و از سوی دیگر رفع و رجوع یک مساله دامنهدار با انواع ریشهها و پیامدها با تصمیم یک شبه بسیار مشکل است. از یک طرف اسراییل و عربستان مخالفان سرسخت فروکش کردن تنش میان امریکا و ایران هستند و از طرف دیگر اروپاییان که هراسی آشکار از توانمندیهای هستهای ایران دارند احتمالا در نهان برای بازیگری فعال واشگتن فشار میآورند.
البته روشن است که دولت امریکا بازگشت کامل به برجام و رفع تحریمهای حداکثری علیه ایران آن هم بدون گرفتن امتیاز جدیدی را مطلوب خود نمیداند و آن را اهدای یک پیروزی بزرگ به تهران تلقی میکند. به نظر میرسد با تشدید فعالیتهای هستهای توسط ایران این بار این جمهوری اسلامی است که نوعی فشار حداکثری را متوجه واشنگتن کرده است. در واقع میتوان به صراحت عنوان کرد که دولت بایدن با اولین و یکی از مهمترین چالشهای خود در روابط خارجی روبهرو شده است و ناچار باید هرچه زودتر موضعی روشن اتخاذ کند و از حاد شدن موضوع جلوگیری به عمل آورد.
این در حالی است که امکان خرید زمان چندان آسان به نظر نمیرسد و بازگشتپذیر بودن گامهای اتمی ایران هم چیزی از پیچیدگیها و هراسهای بهجا و بیجای غربیان نمیکاهد. اکنون همه ناظران و رقیبان و متحدان و مخالفان امریکا در سطح جهان دولت بایدن را زیر ذرهبین خود قرار دادهاند و از رهگذر مساله هستهای ایران میخواهند شخصیت و نوع رفتار دولت دموکرات ایالات متحده را بشناسند و مورد ارزیابی قرار دهند. حالا امریکا هر موضعی اتخاذ کند در واقع میزان توان، تدبیر، عقلانیت، آیندهاندیشی، ضعف، عیب و نوع راهکارهای خود را بروز داده است و به اصطلاح دستش رو خواهد شد. اتکا به یکجانبهگرایی پیشین و ادامه فشارهای اقتصادی موجود بر تهران، سبب نزدیک شدن ایران به آنچه غربیان توانایی در تولید سلاح هستهای میخوانند میشود و برای آقای بایدن بسیار شکستآسا خواهد بود که در زمان دولت او جمهوری اسلامی چنین توانایی را به دست آورد.
این رویداد سطح تنشها را به شدت افزایش خواهد داد و امیدهای جهانی برای کاهش تنشها و ورود به دور جدیدی از همکاریهای بینالمللی را قویا تضعیف خواهد کرد. نکات دیگری هم وجود دارد؛ اینکه لغو تحریمها موضع ایران در منطقه و جهان را در سطح بالایی تقویت خواهد کرد و مقاومت در مقابل امریکا را شدنی و الهامبخش نشان خواهد داد. در این موضوع حتی امکان چندانی برای رفتار کجدار و مریز وجود ندارد چه آنکه در این صورت ایالات متحده را به موضعی انفعالی و با اثرگذاری کم خواهد کشاند.
اما در عالم سیاست آنچه روی کاغذ میآید و با منطق ریاضی محاسبه میشود و آنچه در عمل اتفاق میافتد گاهی فرسنگها فاصله خواهد داشت. اشتباه بزرگ ترامپ تمایل شدید به یک پیروزی حداکثری در برابر ایران و دیگر چالشهای پیش روی امریکا بود و دیدیم شکست خورد و درنهایت او خود دچار شکست حداکثری شد و عواقب اقدامات و رفتارهایش او را رها نکردهاند.
گویا تدبیر و عقلانیت حداقل در جهان کنونی این است که هیچکس طالب پیروزی حداکثری نباشد و برای خود و مخالفانش بازی برد و باخت راه نیندازد. در موضوع برجام حق با ملت ایران بوده و هست و تحریمها باید لغو شوند و این حق با مدارا و صبر و عقلانیت به دست خواهد آمد، همانگونه که ممکن است با عجله و عدم انعطاف، فرصت بزرگ کنونی از دست برود. درست است که مردم ما منتظر لغو تحریمها هستند و انتظارشان بجا و درست است اما چاره چیست که رسم و راه روزگار غدار همیشه بر مدار حق ملتها نمیچرخد و مهلتی بایست تا خون شیر شد. اکنون کاخ سفید به کانون فشارهای متضاد در موضوع هستهای تبدیل شده است و زمان نقش کلیدی را در ماجرا پیدا کرده است.
منبع: اعتماد