برجام جنگ بی فرجام

یادداشت/ در روز اول بهمن 99 و مصادف با تحلیف بایدن، رئیس جمهور امریکا، آقای رئیس جمهور ما سخنانی داشت که از نظر من به عنوان یک شهروند ساده که در هیچ جا دستی ندارد و به هیچ جریانی وابسته نیست خیلی عجیب آمد و باعث تأثر شد.

به گزارش سایت خبری پرسون، غلامرضا فدائی در یادداشتی نوشت:

در روز اول بهمن 99 و مصادف با تحلیف بایدن، رئیس جمهور امریکا، آقای رئیس جمهور ما سخنانی داشت که از نظر من به عنوان یک شهروند ساده که در هیچ جا دستی ندارد و به هیچ جریانی وابسته نیست خیلی عجیب آمد و باعث تأثر شد و آن این بود که خطاب به بایدن، نقل به مضمون اظهار داشت فرمان در برابر فرمان، امضا در برابر امضا و ...

این فرمایش مرا به یاد جنگ تحمیلی انداخت که در جنگ وقتی کشور مهاجم وارد خاک شما شده است اگر شما چنین حرفی بزنید معلوم است که نشان شکست است، زیرا او در خاک شماست. اول باید به یک موقعیت برابر برسید بعد این حرف را بزنید. در غیر اینصورت شما از موضع ضعف برخورد کرده و شکست را نابرابرانه پذیرفته اید!

ما با اجرای تعهدات کاری کردیم که اگر با جنگ همانند کنیم، انگار آنها در خاک ما هستند و حیثیت و امکانات ما را به گروگان گرفته و علاوه بر آن تحریمهای ظالمانه را برقرار کرده اند آنگاه ما می-گوئیم که خوب گام به گام، امضا در برابر امضا، فرمان در برابر فرمان. این نشانی از برابری و از موضعی مساوی ندارد.

به نظرمن برجام واقعاً جنگ بود و نه قرار داد صلح، زیرا آنها برای مهار ما آمده بودند. مگر برای کشور دیگری برجامی درست شد؟ و عجیب آنکه بعضی ها آن را سند افتخار می دانند. افتخار اگر برای رسوایی امریکا و سه کشور اروپایی باشد درست است ولی اگر چنین بود چرا آنها خجالت نمی کشند و باز طلبکارانه با ما سخن می گویند. معلوم است خجالت در دنیای سیاست مفهومی ندارد. می توان هر لحظه ایرادی گرفت و توجیهاتی داشت و با زور آن را به کشور ضعیف تر تحمیل کرد و دنیا هم نتیجه را می نگرد و از چگونگی رسیدن به آن نتایج در می گذرد.

برجام جنگ بود از این نظر که آنها چون در جنگ تحمیلی سرانجام نتوانسته بودند کاری بکنند و مدافعان کشور هم به واقع ادعاکردند که وجبی از خاک کشور را از دست ندادند، آمدند از طریق مذاکره و البته با خدعه و تهدید ما را سر میز مذاکره نشاندند و مطالبی را که می خواستند تحمیل کردند و ما در برجام خیلی چیزها را از دست دادیم.

البته بعضی استنادمی کنند که در سایه برجام ما توانستیم بخشی از مطالبات خود را بگیریم، این درست است اما نباید فراموش کرد که اصل حبس اموال ما کاری نامشروع و غیرقانونی بوده و نباید آن را به حساب خیرخواهی دشمن گذاشت و آن را فضیلتی مطلق برای برجام دانست.

برجام واقعاً جنگ بود زیرا اوباما گفت ما بدون شلیک یک گلوله توانستیم به اهدافمان برسیم. مگر نه این است که در جنگ دشمن چیزی طلب را می کند؛ آنها چیزهایی طلب کردند و به آن هم رسیدند. جنگ بود زیرا توانستند نظرات خودشان را به ما بقبولانند و چه خسارتهای هنگفتی بر جامعه ما تحمیل کردند. اما اینکه چرا ما داوطلبانه و پیشاپیش اینهمه خدمت کردیم بحثی است که در جای دیگر باید مطرح شود.

اگر در جنگ خسارتها را برآورد می کنند و تلفات نیروی انسانی و خسارتهای دیگر را اندازه می گیرند در اینجا هم می توان خسارات را برآورد کرد و تلفات ناشی از تحریمها را در ابعاد مختلف بررسی کرد. آنوقت می توان با جرئت بیشتر از جنگ بودن برجام سخن گفت.

جنگ تحمیلی 8 سال طول کشید و این جنگ 12 سال و هنوز هم ادامه دارد. علت چیست؟ علت این است که آنها ما را در این جنگ ارزیابی کرده اند و قدرت و توان ایستادگی ما را به زعم خود سنجیده اند که اینک پس از برجام نافرجام یا برجام بی فرجام سخن از برجام های دیگر می کنند.

به نظر می رسد همچنانکه در جنگ تحمیلی نظامیان و ملت ایران به آنها نشان دادند که نمی توانند در جنگ بر علیه ملت ما پیروز شوند در این جنگ هم باید درس عبرتی به آنها داده شود تا بفهمند با چه کسانی طرف اند. آنها باید مأیوس شوند از اینکه می توانند از نظر دیپلماسی بر ما غلبه کنند همچنانکه از نظر نظامی تا اندازه ای به این حقیقت دست یافته و رسیده اند.

باید بپذیریم که از نظر نظامی ما به حدی رسیده ایم که قدرت بازدارندگی داریم اما از نظر دیپلماسی آنها به ضعف ما امیدوارند و برای این طمع دارند تا با سیر مذاکرات بتوانند دستاوردهایی بهتر داشته و ما راگرفتارترکنند. از این نظر دیپلماسی ما در موضع ضعف است که وزیر خارجه هم نقل به مضمون پس از تصویب برجام گفت این آنچه بود که توانستیم و نه آنچه که می خواستیم. حال چرا؟ بحث دیگری است.

بنابراین همانطور که از نظر نظامی نیروهای نظامی از همه جهات در این مدت قوی شده و باید همچنان بر قوت خود بیفزایند باید در امور دیپلماسی هم قوی شده تا طمع در مسئولان سیاسی ما نبندند. و نه تنها در امور سیاسی که در امور علمی و صنعتی و فرهنگی و اقتصادی هم باید قدرتمند شد.

عده ای که در داخل به حق و گاه به ناحق جوش توسعه را می زنند و اقتصاد و عقب افتادگی آن را مطرح می کنند باید راه علاج آن را در داخل جستجو کنند و نه در سازش وتسلیم؛ بلکه با نشان دادن اقتدار و محاسبات و برنامه ریزی درست داخلی تا دیگر نتوانند با ایران اسلامی این چنین برخورد کنند. قابل ذکر است که امریکا و اروپای زمان جنگ آن اروپا و امریکای فعلی نیست و به مراتب ضعیف تر شده و مشکلات داخلی آنها به لحاظ سخت افزاری و نرم افزاری و دلمشغولی بسیار بیشترشده است همچنانکه ایران ما هم ایران دیروز نیست و بسیار قدرتمند و قوی تر شده پس قدر خود را بدانیم واینگونه اظهارات نا متقارن را بر زبان نیاوریم و آنها را در اراده شوم شان تشویق نکنیم.

دولت فعلی امریکا همان دولت اوباما است و اجازه ندهیم تا بیش از حدِ خودشان زبان درازی کنند. آنها با شرایط پیش آمده سخت به کار خود مشغول اند، ما هم سخت به کار خود مشغول باشیم.

حال که دولت بایدن گفته باید با ایران هوشمندانه مبارزه و مقابله کرد ما هم باید هوشمندانه مقابله کنیم و اجازه ندهیم تا امریکای در حال افول دوباره قدرت به دست بگیرد و نقاط ضعف ما را بیشتر بشناسد و بر ما بیشتر بتازد.

از این بیان من منظورم این نیست که موقعیت ها را ارزیابی نکنیم و از فرصتها بهره نبریم بلکه هدفم این است که دشمن را درست ارزیابی کنیم. باید بپذیریم که ما در بسیار از حوزه ها ضعف داریم. اگر میخواهیم مذاکره کنیم فن و توانایی آن را بدانیم و بیاموزیم نه با دست خالی خوش خیال باشیم که ترامپ قلدر رفت و بایدن مهربان آمد. دشمن، دشمن است گاه نوبت این است و گاه نوبت آن. در سیاست دوستی معنا ندارد. نیاییم مناقشات داخلی را به توجه یا عدم توجه آنان گره بزنیم.

به نظر من چرا ما باید بگوییم ما برجام را زنده نگهداشتیم. مگر خیلی منافع ما را تأمین می کرد. اگر آنها از برجام بیرون آمدند ما هم می توانیم بگوییم که برجام ازنظر ما هم مرده است اما ما به لحاظ انسانی باز به شما فرصت می دهیم تا چنانچه بدون کم و کاست تحریم های ظالمانه را برداشتید ما بر شما منت می-گذاریم و به آن توافق برمی گردیم.

حربه تحریم شاید آخرین ترفند آنها برای شکست دادن ما است آنها سخت به آن امیدوارند. ترامپ با همه خباثتی که داشت اما باز به دولت بایدن در سیاست خارجی کمک کرد تا قدرت مانور آن را بالا ببرد. به قول نفیو:

«بررسی راهبرد تحریم ها یعنی اینکه چطور توانسته اند افعال کشور هدف و مورد تحریم را تغییر بدهند در حال حاضراز اهمیت بالایی برخوردار است، اینکه چه بخواهیم یانخواهیم تحریم ها به ابزاری محبوب در سیاست ایالات متحده امریکا تبدیل شده و می تواند در آینده برای سایر قدرت های جهانی نیز به ابزاری مطلوب تبدیل شود»

230010