دولت، مردم، اینستاگرام

علی ربیعی دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس‌جمهوری و سخنگوی دولت در یادداشتی در اینستاگرام با تاکید براینکه فضای مجازی را نمی‌توان با نوع خاصی از نگرش و سیاست‌گذاری فرهنگی بررسی کرد، نوشت: بی تردید فضای مجازی، در آینده بخش اعظمی از اقتصاد جوامع را تشکیل خواهد داد.

به گزارش سایت خبری پرسون، ربیعی در این یادداشت خود افزود: به نظرم احضار آقای جهرمی فقط یک اتفاق ساده اداری یا قضایی نیست. این احضار به شیوه‌های سیاست‌گذاری در فرهنگ و جامعه، نوع نگاه به شیوه‌های اعمال نزاهت فرهنگی و چگونگی حفاظت از دینداری، تفاوت رویکردها در سیاست‌گذاری و حکمرانی برمی‌گردد. این احضار را می‌توان به نوعی با نگاه جامعه‌شناختی تبیین کرد.

۱_ مایلم پیش از بحث در خصوص ریشه‌های جامعه‌شناسی این احضار به یک نکته اشاره کنم: دیدگاه‌ها، نظرات و تصمیمات محمدجواد جهرمی وزیر ارتباطات یک دیدگاه و تصمیم شخصی نبوده بلکه آنچه وی اعلام و اجرا نموده، دیدگاه دولت در این زمینه است. دولت یازدهم و دوازدهم با تحلیل و تبیین شرایط اجتماعی، اقتصادی و آینده‌نگری نسبت به تحول تکنولوژی، اهتمام خود را بر گسترش تکنولوژی‌های ارتباطی و زیرساختهای آن بنا نموده و هرگونه محدودیت و فیلتر در بلندمدت غیرممکن و در کوتاه‌مدت غیرمفید می‌دانست. بنابراین مواضع و اقدامات وزیر ارتباطات، مبتنی بر تصمیم دولت و رئیس‌جمهور بوده است.

۲_ فضای مجازی را نمی‌توان با نوع خاصی از نگرش و سیاست‌گذاری فرهنگی بررسی نمود. بی تردید فضای مجازی، در آینده بخش اعظمی از اقتصاد جوامع را تشکیل خواهد داد. در میان شبکه‌های اجتماعی، بررسی‌ها نشان می‌دهد فقط اینستاگرام محل کسب‌وکار گروه بزرگی از مردم شده است. حتی آمارها پیش از شیوع کرونا هم به قدری بزرگ هست که تصمیم به تعطیلی‌اش جنبه‌های اقتصادی کلان بیابد. بررسی‌ها نشان می‌دهد حدود ۴۰۰هزار صفحه اینستاگرام ایرانیان دارای بیش از ۵هزار دنبال‌کننده هستند؛ که در این میان ۲۸.۸٪ از آن‌ها صفحات مربوط به فروشگاه‌ها و کسب‌وکارها هست. بر اساس این آمار یعنی حداقل ۱۱۵هزار صفحه اینستاگرام وجود دارد که درآمد خانوارهایی را تامین می‌کند. این امر بدین معناست که حتی اگر هر صفحه درآمد ۲ نفر یا ۲ خانواده را تامین کند؛ یعنی ۲۳۰هزار خانواده یعنی چیزی حدود ۹۵۰ هزار نفر ایرانی، در اوضاع بیکاری گسترده امرار معاش خود را وابسته به این شبکه اجتماعی هستند. با توجه به مطالعات تخصصی‌ام در وزارت کار، معتقدم هرگونه محدودسازی و یا تعطیلی اینستاگرام، کوچ دادن حدود یک میلیون ایرانی به سمت بیکاری و فقر می‌باشد.

۳_علاوه بر مسائل اقتصادی، بخش اعظمی از زندگی روزمره مردم در فضای مجازی شکل می‌گیرد. نتیجه یک پایان‌نامه دکتری در رشته مدیریت رسانه دانشگاه آزاد نشان می‌دهد در میان شبکه‌های اجتماعی، اینستاگرام از بیشتربن محبوبیت در بین کاربران ایرانی برخوردار است و پس از آن واتس اپ رتبه بعدی را به خود اختصاص داده است_ از ارتباطات میان‌فردی گرفته تا شکل‌گیری و فعالیت گروههای ثانویه و ارتباطات اداری در این شبکه‌های اجتماعی صورت می‌گیرد. کارکردهای تفریحی، اطلاع‌رسانی و آموزشی به ابن شبکه‌ها انتقال یافته است، بنابراین هرگونه سیاست‌گذاری در این خصوص، بدون توجه به آثار اقتصادی و زندگی اجتماعی، جامعه را با نگرانی مواجه می‌سازد.

۴_ از منظری دیگر، در مورد امکان‌پذیری محدود کردن فضای مجازی از طریق استفاده از روشهایی همچون فیلترینگ جای بحث وجود دارد. به یاد دارم در اواخر سال ۱۳۹۲، ظرفیتی در اپراتور رایتل برای برقراری تماس تصویری فراهم شده بود. در آن زمان با یک سوال و گرفتن حکمی از مراجع عظام، امکان راه‌اندازی این ظرفیت توسط رایتل با مشکل مواجه شد که سبب کاهش مزیت رقابتی رایتل در برابر سایر رقبا گردید. من، به طور مفصل با آن مرجع گرانقدر صحبت و اشاره کردم هم اکنون این اقدام با نصب دوربین روی کامپیوتر امکان‌پذیر است اما بهرحال موفقیتی حاصل نشد و به احترام آن نظر، این امکان بلااستفاده ماند. این مساله را مقایسه کنید با مدت زمان کمی بعد از آن که تحولات دنیای تکنولوژی چنان پیش‌ رفت که این تماسها را به امری کاملا عادی مبدل ساخت. در یک شبیه‌سازی دیگر، نگاه کنید به قانون منع به‌کارگیری ماهواره که چندین سال ماموران در پشت‌بامها به دنبال دیش‌های ماهواره‌ای بودند و مقایسه کنید با پشت بامهای امروز حتی در دورافتاده‌ترین روستاها و نیز پشت‌بامهای همان سیاست‌گذاران. این یعنی نوعی خاص از سیاست‌گذاری فرهنگی، نزدیک به تمامی خانوارهای ایران را به افرادی قانون‌شکن تبدیل کرده است.

۵_ اساسا ما با نوعی نگرش در سیاست‌گذاری فرهنگی و اجتماعی روبرو هستیم _که این نوع نگرش تاکنون نیز به نحوی بر سیاست‌گذاری ما غلبه داشته و سایه افکنده است_ که راه پیشگیری از تغییر و تحولات فرهنگی با بار منفی و یا مغایر با ارزشهای رسمی، با محدودسازی و مسدودسازی و عدم سهولت در دسترسی، امکان پذیر است. در صورتیکه به دلایل ذکر شده در بند سوم، تنها خاصیت آن صرفا گسترش بازارهای غیرقانونی فروش فیلترشکن خواهد بود و سیاست‌گذاران را از روش بنیادین تقویت تولید محتوا و جذب مخاطب با محتواهای جالب توجه دور می‌کند. در صورتی که بنا بر مقابله با تولیدات نگران کننده داریم، راه منحصر به فرد، تولید محتوا برای مخاطببن متنوع، گسترش بخش خصوصی و کنار گذاشتن تنگ نظری و برداشته شدن انحصار در تولیدات فرهنگی است. نگاه کنید امروز از رسانه ملی تا رسانه‌های خبری تا شرکت.های بزرگ تولید فیلم، بسیار محدود در اختیار بخش خصوصی و ظرفیتهای نهفته در آن است. بنابراین ادامه تفکر محدودسازی در میان مدت، جامعه را با فقر تولیدات فرهنگی روبرو ساخته و خود عاملی بر گرایش مصرف‌کنندگان به سمت تولیداتی است که آنان با فلسفه مقابله با آن دست به کار شده‌اند.

۶_ یکی از نگرانی‌هایی که باعث بروز این نوع تصمیمات می‌شود بردن عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی به عرصه‌های سیاسی و امنیتی است. امنیت زدایی و سیاست‌زدایی از این ساحت‌ها موجب رشد و توسعه تولیدات قابل قبول در این حوزه‌ها خواهد شد. بخشی از نگرانی‌ها، تغییرات طبیعی ارزشی در سطح جهانی است که سیاست‌گذاری‌های سلبی، راهکار نامناسب و تشدیدکننده خواهد بود.

۷_ بهرحال مواضع، تصمیمات و اقدامات محمدجواد جهرمی، وزیر ارتباطات مبتنی بر یک درک و سباست‌گذاری صحیح از سوی دولت و رئیس‌جمهور بوده است. امیدواریم با حفظ وظایف هر قوا و همچنین تعاملات بین‌قوه‌ای، این‌گونه مسایل مورد پیگیری قرار گیرند.

229785

سازمان آگهی های پرسون