به گزارش پرسون، نادری همچون پدر اشتیاق به نوشتن و نویسندگی فیلم سینمایی «درخونگاه» را در کارنامه خود دارد. بازی در سریال های «در مسیر زاینده رود»، «تعبیر وارونه یک رویا» و «لحظه گرگ و میش» از جمله فعالیت های این بازیگر جوان و بااستعداد است. بازی وی در سریال شبانه «شرم» در نقش «بهزاد» بهانه گپ و گفت ما با وی شد.
دلیل پذیرش بازی در نقش «بهزاد» سریال «شرم» چه بود؟
متن و داستان جذاب بود و کاوری، کارگردان آن، به من گفت: انتخابم را کرده ام، انتخاب تو کدام نقش است؟ که پاسخ دادم: اصولاً دوست دارم دیگران آدم خوب باشند و من نقش آدم بد را بازی کنم. وی گفت: من تو را برای کاراکتر بهزاد در نظر گرفته ام.
وقتی فیلم نامه را خواندید تحلیل خودتان از نقش بهزاد چه بود؟
نمونه شخصیت بهزاد را در جامعه زیاد داریم. معتقدم «بهزاد» را بدون قضاوت ببینید که به عنوان یکانسان هم بدی و هم خوبی دارد.
چقدر شخصیت «نیما نادری» به بهزاد قصه «شرم» نزدیک است؟
اصولاً هر نقشی که بازیگر بازی می کند بخشی از خودش را در آن می گذارد. اصلاً کتمان نمی کنم که بهزاد به من نزدیک است و بخشی از نیماست، سروش «لحظه گرگ و میش» هم بخشی از نیما بود. در نقش های بعدی ام نیز بخش هایی از خصوصیات خودم وجود دارد.
بهزاد با وجود این که شخصیتی خاکستری است اما مخاطب خود را دارد.
دلیل اش این است که شبیه همه ماست؛ یک جا خوبی دارد و یک جا بدی، یک جا حقیقت را و یک جا دروغ می گوید، مثل همه ما عاشق پول و خوشبختی و موفق شدن است و خطا هم می کند.
در چند قسمت اول سریال با مرحوم «سیروس گرجستانی» در نقش پدرتان، عزیز آقا هم بازی بودید؛ اگر درسی از او گرفتید بفرمایید؟
من از همه چیزهایی می آموزم چه از آن بچه 7 ساله که در سریال بازی می کند تا سیروس گرجستانی که واقعاً آموزگاری می کرد و به من اخلاق پشت صحنه و جلوی دوربین را یاد داد.
سیاوش طهمورث بعد از درگذشت سیروس گرجستانی جایگزین او شد؛ همکاری با این پیش کسوت چگونه بود؟
درگذشت سیروس گرجستانی نخستین تجربه من بود که چنین شوکی به من وارد می شد؛ منظورم این است که تا جایی با یک بازیگر به عنوان پدر رو به رو شدم و از جایی به بعد با بازیگری دیگر به عنوان همان پدر رو به رو بودم که برایم سخت بود اما سیاوش طهمورث با مهارت و آموزه هایی که به من یاد داد سعی کرد با من که به اندازه پسر کوچکش بودم ارتباط برقرار کند تا خودم را با این موقعیت سخت تطبیق دهم.
بیشتر بخوانید؛
بازیگر سریال «شرم» مقابل دوربین «دعوت نحس»
گرشا رضایی خواننده تیتراژ سریال «شرم» شد
جایگزین سیروس گرجستانی در سریال «شرم» مشخص شد
علاقه به این حرفه از کی شروع شد؟
وقتی اولین بار میوه هنر را گاز زدم 13 ساله بودم، عمویم «مهدی نادری» که حامی ام است، دوربینی به من داد و گفت: با این هر چه می خواهی ضبط کن. من، برادر و پسرعمویم را به عنوان بازیگر به کار گرفتم و فیلم کوتاه «از دریچه دوربین آقا مرتضی» را ساختم و همان سال جشنواره «از دریچه دوربین های خانگی» برگزار شد که بزرگان سینما به عنوان داور در آن جشنواره حضور داشتند و تمام جوایز را درو کردم. از همان سال دیگر نتوانستم از این وادی خارج شوم و وارد این حرفه شدم. حیرت انگیز است که این جشنواره فقط همان سال برگزار شد.
دوستانم به من می گویند: علی کنکوری! 5، 6 بار کنکور دادم و پذیرفته نشدم، درسم خوب نبود اما کار اجرایی ام قوی بود، انیمیشن کار کردم، فیلم ساختم و نوشتم و در نهایت در رشته انیمیشن در دانشکده صدا و سیما قبول شدم و بعد از این که 4 ترم درس خواندم ناگهان بدون اطلاع خانواده و دوستانم از دانشگاه انصراف دادم چون در هر جشنواره ای با اثر انیمیشن ام شرکت می کردم جایزه بهترین فیلم نامه را دریافت می کردم تا انیمیشن، پس تصمیم گرفتم در رشته ادبیات نمایشی درس بخوانم. البته ابتدا به سربازی رفتم و در این دوران کنکور دادم و در رشته مورد علاقه ام تحصیل کردم.
پدرتان علیرضا نادری چقدر در آینده کاری تان تاثیرگذار بود؟
خانواده ام همیشه مشوقم بودند، به من اعتماد کردند و گفتند: هر جا رویاها و آرزوهایت است برو.
«درخونگاه» فیلم نامه خوبی داشت. اکنون در پی نگارش فیلم نامه هستید یا دوست دارید بازیگری را ادامه دهید؟
اصولاً نوشتن مسیر سختی است و نباید به عنوان یک کارخانه، قصه و فیلم نامه تولید کنم چون نوشتن امر مهمی برایم است. احساس می کنم باید قدم هایم را آهسته، بااحتیاط، درست و گزیده بردارم.
به عنوان بازیگر برای ورود به این حرفه بخش شهرت و دیده شدن مهم است یا کسب درآمد و علاقه؟
تمام بخش هایی که گفتید برایم در حاشیه قرار دارند. اصلی ترین مسئله من که از 13 سالگی کار می کنم و سختی ها را به جان خریده ام احساس وظیفه ای است که دارم. البته موضوع پول، شهرت و قدرت را تکذیب نمی کنم.
با توجه به سختی های این حرفه می توان به عنوان شغل اصلی روی آن حساب باز کرد؟
تنها دلیل ماندنم عشق و احساس وظیفه ام به خود و جامعه ام است. عادت دارم با یک لیوان آب تشنگی ام را برطرف کنم و روی گلیم بخوابم نه فرش دست باف و این را تمرین کردم و خدا روزی ام را خواهد رساند البته اگر تلاش کنم.
برنامه تان برای آینده چیست؟
برنامه ام رسیدن به آرزوهایم است؛ آرزوهایی که از بدو تولد برای من نوشته شده و امیدوارم بتوانم با انتخاب هایی که دارم در این مسیر درست پیش بروم. این ها شامل سینما، تئاتر، زبان، نگارش و ترجمه نمایشنامه در زبان های مختلف است.
سخن پایانی تان با خوانندگان ما.
امیدوارم سریال «شرم» به اندازه زحمت عواملش دیده شود، همچنین تمام قصه هایی که برای مردم روی صحنه می رود یا ساخته می شود.
اول این که ما به عنوان تولید کننده بتوانیم مسیر سالمی را به مردم پیشنهاد دهیم و دوم این که مردم بتوانند از تولیداتی که توسط تعدادی جامعه شناس و هنرمند ساخته می شود، استفاده کنند.
خبرنگار: مریم ضیغمی
منبع: روزنامه خراسان شمالی
نظرات شما ( 1 نظر )