به گزارش سایت خبری پرسون، عباس خامه یار، رایزن فرهنگی سفارت ایران در لبنان در یادداشتی به بهانه درگذشت صادق المهدی، نخست وزیر پیشین سودان نوشت: صادق المهدی و حزب سیاسیاش در نیمقرن اخیر، نقش برجسته و تأثیرگذاری در تحولات شمال آفریقا و مغرب عربی ایفا کرد و علاوه بر ریاست حزب «امت» در سودان، از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹ عهدهدار منصب نخستوزیری آن کشور بود که در سال ۱۹۸۹ به دنبال کودتای «عمر البشیر» سرنگون شد و پس از آن، البشیر جایگاه نخستوزیری سودان را منحل کرد.
حزب الامه که ریاست آن را صادق المهدی بر عهده داشت، بزرگترین حزب سیاسی سودان است و همواره مخالف شدید عادیسازی روابط این کشور با رژیم صهیونیستی به شمار میرود.
صادق تا آخرین لحظات حیاتش و بهرغم تهدیدها و تطمیعهای فراوان قدرتهای منطقهای، سرسختانه، شجاعانه و صادقانه پای این موضع ایستاد و هیچ تهدید و ترغیبی نتوانست اراده وی را متزلزل کند.
صادق المهدی بسیار باهوش و با ذکاوت، واقعگرا و واقعبین بود. نهضت مردمی و انقلاب اسلامی ایران را میشناخت و احترام خاص و ویژهای برای ملت ایران قائل بود و همواره از مواضع جمهوری اسلامی حمایت میکرد؛ چه زمانی که درون حاکمیت و چه در دوره ای که بیرون آن قرار داشت.
از سالیان پیش صادق المهدی را میشناختم و در تهران، خارطوم و دوحه با وی دیدار داشتم. آخرینبار، زمانی بود که هردویمان در هماندیشی سالیانه مرکز مطالعات الجزیره قطر در ۲۶ و ۲۷ فروردینماه ۱۳۹۶ میهمان قطریها برای شرکت در کنفرانس «بحران دولت؛ و آینده نظام منطقهای در خاورمیانه» بودیم.
آنچه که بیشتر من را در این شرایط سخت منطقهای و در غیبت اندوهناک او به یادش میاندازد، جملهای است که پس از پایان سخنرانیام در کنفرانس به من گفت.
موضوع و عنوان سخنرانی من، «مرور یکصد سال توافق بالفور: چرایی موجودیت آینده اسرائیل در منطقه» بود که با واکنش عدهای از معارضان سوری که از کشورهای مختلف در آن کنفرانس گرد هم آورده! و آمده بودند، مواجه شد.
شادروان صادق المهدی من را در کنار خود نشاند و ضمن تحسین و تأیید مطالبم و تکرار جمله: «براوو علیک»، اظهار کرد:
«دکتر! ناراحت نشو! دو سوم جمعیت انبوه این سالن قلباً با ایران و تو هستند. اما چه کنیم که... (جملهاش را با ساییدن دو انگشتان دستش به هم ادامه داد که به معنای رایج دریافت پول است!!!).
سری تکان دادم و پرسیدم: «سیادت الرئیس! یعنی به قول سرور شهیدان: قُلوبُهُمْ مَعَنا و سُیُوفُهُمْ عَلَیْنا؟».
با تکان دادن سر، پاسخم را داد...
روحش شاد ...