به گزارش پرسون، رضا رویگری 57 سال از عمر خود را برای سینما صرف کرده و نقش های ماندگاری را به یادگار گذاشته و همه از پیر و جوان با صدای «ایران ایران» او خاطره دارند. او که هر روز ورزش می کرد، می گوید که ممنوع الکاری و حرص و جوش ها سبب شده سکته کند و تهمت و افترا او را اذیت می کند. این هنرمند حرفه ای این روزها در خانه نشسته ، از بی وفایی ها دلش شکسته و از بی مهری مسئولان گلایه دارد، او از وجود دست های پشت پرده نیز انتقاد می کند. رویگری البته انگیزه و امید دارد که روزی سلامتی کامل خود را به دست آورد و دوباره بر پرده سینما یا قاب شیشه ای ظاهر شود.
احوال این روزهای تان چطور است؟
باز گفته اند رویگری فوت کرده که تماس گرفته اید؟! کجاست آن موقع که رضا رویگری «مختارنامه» را بازی می کرد؟! مشکل دارم و با عصا آهسته آهسته راه می روم، به لحاظ حرکتی دست و پای چپم مشکل دارد و باید به فیزیوتراپی بروم.
در مقطعی مدیر برنامه ای داشتید که کارهای تان را هماهنگ و صفحه فضای مجازی تان را به روز می کرد. الان مدتی است صفحه تان به روز نشده.
پول هایم را خورد و رفت. ۳۳ سکه مرا خورد! سکه هایی که در مراسم مختلف به من می دادند، دست او بود و گفت آن سکه ها را برایم شمش می کند که همه را خورد! کلی هم پول از من گرفت.
از مدیر برنامه تان مدرکی نداشتید که شکایت کنید؟
یارو چک دارد، نمی تواند وصول کند، من که تنها از او یک نامه دارم. هر کس دوروبر من آمد، خورد و رفت. من که سکته کردم و بیمار شدم و حال خوشی نداشتم، زندگی ام را از دست دادم. خانه، زمین و ماشین ام را از دست دادم و الان چیزی ندارم و مستاجر هستم. اصلاً حال خوبی ندارم، بیماری جای خودش، افسردگی هم اضافه شده است.
در مدت بیماری تان برای درمان بیمه داشتید؟
داشتم ولی سال گذشته یادشان رفت مرا بیمه کنند و امسال تمام مخارجم را خودم پرداخت کردم. الان بیمه شدن فایده ای ندارد ،آن موقع که باید پرداخت می کردند، نکردند. الان سرود «ایران ایران» را هر کس بخواهد بخواند چند میلیارد باید به او بدهند. همان نقش کیان ایرانی «مختارنامه» و کارهای درخشان دیگری که انجام دادم، مگر کم بود اما انگار نه انگار که رضا رویگری وجود و نیاز به کمک دارد.
الان منبع درآمدتان از کجاست؟
گاهی اگر نقش های کوچک یا مراسمی باشد مبلغی می دهند و بازنشستگی ندارم.
این روزها با توجه به شرایط تان حاضر به پذیرش چه نقش هایی هستید ، شرایط خاصی برای بازی دارید یا هر نقشی که پیشنهاد داده شود می پذیرید؟
الان وضعیت جسمی مرا می بینند و خیلی ها نقش نمی دهند. دوستانی در سینما داریم که در دفاتر فیلم سازی نشسته اند و می گویند که رویگری مریض است و نمی تواند بازی کند.
شما بازیگری هستید که چند نسل با صدای تان خاطره دارند، به خصوص در ایام دهه فجر با سرود «ایران ایران».
اگر سرود «ایران ایران» با صدای من ماندگار شد، به خاطر حسی است که داشتم وگرنه صدا را که همه دارند و شاعر و آهنگ ساز هم زیاد است و به خاطر حس و حالش ۴۰ سال است که ماندگار شده.
شما در دهه ۶۰ به عنوان بازیگر شاخص فیلم های جنگی «کانی مانگا»، «عقاب ها» و فیلم هایی با درون مایه طنز همچون «اجاره نشین ها» شناخته شدید. اوج کارتان را در چه دهه ای می دانید؟
شروعش در آن دهه بود ولی بعد از این که سرود «ایران ایران» را خواندم خیلی دیده شدم و بعد هم با بازی در «مختارنامه» و نقش کیان. «مختارنامه» تولد دیگری در عرصه بازیگری برایم بود و از داوود میرباقری ممنونم که نقش را به من داد و خودم هم با عشق بازی کردم. کیان نقطه عطفی در کارنامه ام است. همیشه برای بازی در این نقش ورزش می کردم. میرباقری سر صحنه می گفت بروید از رویگری یاد بگیرید که برای نقش چه کار می کند، سیگارش را ترک کرده و ورزش می کند تا بتواند سوار نقش شود.
آیا با توجه به تجربه دو همکاری با میرباقری در «مختارنامه» و «معصومیت از دست رفته»، امکان حضورتان در «سلمان فارسی» وجود دارد؟
هنوز با من تماس نگرفته و البته این روزها درگیر ساخت است. حتماً با من تماس می گیرد. میرباقری آدمی نیست که کسانی را که دوستش دارند، فراموش کند. من «شاهگوش» و تئاتر «معرکه در معرکه» را هم با او کار کردم.
از میان سریال هایی که بازی کردید به جز «مختارنامه» کدام ها در ذهن ها مانده اند؟
بازی در فیلم سینمایی «بوتیک» از نظر تکنیک بهترین کارم است. انتخاب برایم سخت است اما مردم «مختارنامه»، «به کجا چنین شتابان»، «معصومیت از دست رفته» و «محله بهداشت» را دوست داشتند.
به «محله بهداشت» اشاره کردید. دوست هنرمندی می گفت که در آن مقطع همه با هم همدل بودند و کار می کردند.
آدم ها عوض شده اند، نمی دانید آن دوران چقدر به هم عشق می دادیم. از صبح تا شب با هم بودیم و کار می کردیم، حسادت نمی کردیم و برای هم نمی زدیم. الان جلوی خود آدم علیه آدم می زنند و می گویند که این نقش را بده به فلانی یا بده به من! آن موقع آن قدر که از کار کردن خوشحال می شدیم از این که چقدر دستمزد می گیریم، خوشحال نمی شدیم. الان زندگی ها سخت شده است. یادم نمی آید آن موقع سر دستمزد با کسی چانه زده باشم و فقط نقش برایم مهم بود.
رفتار دوستان هنرمند قدیمی تان هم عوض شده یا همچنان سراغ تان را می گیرند؟
خیلی کم. مرحوم «رضا ژیان» رفیق صمیمی ام بود که به رحمت خدا رفت. چند دوست دیگرم هم همین طور. آن هایی که زنده هستند گرفتارند و توقع ندارم در این روزگار به من سر بزنند ولی خوشحال می شوم که یک دوست قدیمی سراغم را بگیرد.
در مقطعی بعد از اوج «مختارنامه» ممنوع الکار شدید. ماجرا چه بود؟
بعد از «مختارنامه» تلویزیون محبت کرد و مرا چهار سال ممنوع الکار کرد، دلیل اش را نمی دانم. فکر کنم یک نفر برایم پرونده سازی کرده بود. از شخصی پرسیدم که من در «مختارنامه» بد بازی کردم یا کار بدی بود که مرا ممنوع الکار کردید؟ گفت نه ایرادت این بود که خیلی خوب بازی کردی و زیادی محبوب شدی! فهمیدم نباید طرفدار داشته باشم. نمی دانید مردم چقدر مرا دوست دارند، این یک ثروت است.
الان که بیکار هستید و شیوع کرونا هم مضاعف شده، در خانه چه کاری انجام می دهید؟
آجرهای دیوار رو به رو را می شمارم، تلویزیون تماشا می کنم، آرشیوی از کارهایم تهیه کرده ام، الان «مختارنامه» را می بینم تا بفهمم ضعف ام کجاست. اندکی غصه گذشته را می خورم که چقدر سرحال بودم.
وقتی خبر بیمار شدن و سکته کردن تان را شنیدیم متعجب شدیم. چه شد؟
همه تعجب کردند. روزی ۱۰۰ دقیقه روی تردمیل می رفتم و هر روز ورزش می کردم.
با وجود بی مهری ها و سختی ها در این حرفه اگر به گذشته برگردید حرفه دیگری را انتخاب می کنید؟
عاشق بازیگری هستم ولی حتماً شغل دیگری را انتخاب می کردم تا به این حال و روز نیفتم. وقتی جلوی دوربین بازی می کنم یا روی صحنه تئاتر می روم، زنده می شوم.
با این همه فهرست بلندبالای بازیگری تان چرا تا حالا سیمرغ نگرفته اید؟
یک دانه اش هم در خانه ما جا نمی شود چه برسد به 30 مرغ! سیمرغ مرا مردم کوچه و خیابان با حرف های شان می دهند و ارزش این سیمرغ بیشتر از سیمرغی است که بگذارم لب طاقچه و پزش را بدهم. ۵۷ سال است دارم کار می کنم یک صدآفرین نگرفتم! من قد دریافت سیمرغ نبودم و لیاقت اش را نداشتم.
متاسفانه وقتی هنرمندان واقعی و ارزشی ما فوت می کنند مسئولان در غیاب شان از آن ها تقدیر می کنند و برای شان یادبود می گیرند.
هنرمندان هیچ جایگزینی ندارند، جای زنده یاد مشایخی و استاد شجریان را چه کسی می خواهد بگیرد؟ من عاشق مردم هستم. به من می گویند که موقعیت مهاجرت داری، چرا نمی روی؟ می گویم که این مردم را کجا پیدا کنم؟ این ها ثروت های من هستند. در این آب و خاک جان گرفته ام و همین جا جان می دهم.
در مدت بیماری تان که بیکار بودید به واسطه علاقه تان به بازی و نیاز مالی اتفاق افتاده با دوست کارگردانی یا تهیه کننده ای تماس بگیرید و بخواهید به شما نقش بدهند؟
بله تماس گرفتم و حتی قرارداد هم بستم ولی نقش را به یکی دیگر دادند! دست های پشت پرده لطف می کنند و نمی گذارند بازی کنم.
پایان مصاحبه روی سخنان تان با هر کسی که هست بفرمایید؟
از خدا می خواهم که روزی دوباره سلامتی ام را به دست آورم. روی سخنم با آدم های بامعرفت است. خودشان می دانند با چه کسانی هستم. با مسئولان کاری ندارم، کسی را که خودش را به خواب زده نمی توان بیدار کرد.
منبع: مریم ضیغمی/ روزنامه خراسان