نگاهی به انتقال آب خوزستان؛

کلاهتان را بالاتر بگذارید

مسئله انتقال آب از خوزستان و چهارمحال و بختیاری به استانهای مرکزی ایران چیز تازه ای نیست و تقریبا طی دهه ی اخیر جزو پُرمناقشه ترین موارد زیستی و سیاسی کشور بوده است. 

سایت خبری پرسون- بحث و جدل ها، کارشناسی ها و جلسات بسیاری بین مسولان حوزه های زیستی ، نیرو ، آب ، کشاورزی و حقوقی استانهای خوزستان ، اصفهان و چهارمحال و بختیاری ایجاد شد و رسانه ها و فعلان اجتماعی و زیستی لحظه به لحظه ی اخبار آن را رصد و نقد میکردند. اگر غلو نباشد ، جنگ سردی تمام عیار بین منفعت طلبان و دلسوزان صورت گرفته بود. حال خوزستان که عضو جور کشیده ی این مناقشات بود روز به روز بدتر هم شد.

تراژدی غیزانیه به روستای ابوالفضل رسید، حوضچه های پرورش ماهی ، باغات و اراضی کشاورزی کم آب یا خشک شدند و تالابها و کنام بسیاری از جانوران بومی و مهاجر رو به ویرانی رفت. کارون روز به روز لاغرتر شد تا جایی که زیر پلهای اهواز جایش را به صحرای محشر داد.

تونلهای حریص انتقال آب اما هنوز در حال احداث و چه بسا عمیق تر شدن بودند. مسئله از توافقات پشت پرده ، نامه نگاری های محرمانه، بستن دهان منتقدین و زورآزمایی های لابی من ها گذشت و داشت تبدیل به یک بحران ملی میشد. خوزستانی ها با به دوش کشیدن بدترین محرومیت ها در منتهی الیهِ نقشه ی ایران و چه بسا لیست امکانات و اختیارات‌، دیگر توان تحمل و تحمیل اشتباه دیگری نداشت.

با عوض شدن مجلس ، به نظر اوضاع رو به بهبود میرفت. سیدمحمدمولوی نماینده آبادان در نطقی در مجلس، سیل خوزستان را "خودساخته" خواند و از عملکرد دولت خصوصا استاندار در خوزستان انتقاد کرد. بازدید نمایندگان تهران از وضعیت غیزانیه نیز آب پاکی را روی تمام کسانی که سعی داشتند اوضاع را عادی جلوه دهند ریخت و پرده دیگری از مظلومیت حاشیه نشینان و کشاورزان خوزستانی برداشته شد. معاونت حقوق عامه دادستانی کل کشور نیز از توقف پروژه انتقال آب بهشت آباد خبر داد.

اگرچه شاید برای اصفهانی ها، این پایان ماجرا بود اما چشم طمع به وآب خوزستان هنوز تمام نشده بود. ماهِ پیش بود که ویدیویی از یکی از جلسات استانداری یزد بیرون آمد که در همان هم تاکید شده بود موضوع رسانه ای نشود. موضوعی که برای بار هزارم به خوزستانی ها یادآوری کرد که هیچگاه نباید در پاسداشت و نگهداشت حقوق خود درنگ کنند.

جلسه ای که در آن مدیر عامل شرکت آب نیرو به استاندار، نمایندگان و مسولان استان یزد توصیه میکند موضوع خط دوم انتقال آب [خوزستان] به یزد را رسانه‌ای نکنید که مثل اصفهان نشوید! وی اشاره میکند چون هنوز بحث زیست محیطی طرح انجام نشده باید بدور از جنجال رسانه ای اقدام کنیم. فضای مجازی با هیاهو و غوغاسالاری سعی میکنند جلوی طرح را بگیرند. در همین جلسه مطرح میشود که خوزستانیها و چهارمحالی ها فقط با اصفهانی ها درگیرند و مشکلی با یزدی ها ندارمد. نماینده یزد همچنین ضمن اصرار به تسریع انجام طرح، نگران پیداشدن مدعی و مخالف برای طرح در صورت کاهش میزان آب است.

همین جملات فوق به اندازه کافی گویای نوع نگاه مسولان استانهای آب خواه به استانهای هدفشان هست. اینکه بدون اطلاع رسانه هایشان کار کنند ، موضوع را نه ملی، راهبردی و حقوقی که قومیتی دنبال کنند ، نمایندگانشان را یک جوری راضی کنند ، و از جنگ استانهای دیگر به نفع خود آنهم با عجله استفاده کنند. گویی که مشکل خوزستان با مقصد انتقال آب است نه خودِ انتقال. اصفهان تا یزد ، شرق تا غرب و جنوب تا شمال همه ایرانی هستیم و کوچکترین خاری در پای هموطنمان را برنمیتابیم ، همانطور که در جنگ ، هشت سال ، دشمن را در خوزستان زمین گیر کردیم تا خیالش هم به اصفهان و یزد نرسد. گویی که نمایندگان خوزستان قرار نیست جلوی طرح را بگیرند.گویی که مردم ، رسانه ها، مطالبه گران اجتماعی و فعالان محیط زیستی غوغاسالارند و بدنبال منافع شخصی اند ، گویی که خوزستان میتواند و نمیخواهد، گویی که خوزستان باید همیشه قربانی اشتباهات غلط دیگران در دهه های گذشته و اکنون باشد.

فارغ از تمام ملامت ها و تحلیل ها و حتی شاید حق دادنها به یزدی ها و اصفهانیها برای تلاش برای حل مشکلات استان خود، اکنون نگاه ها به نمایندگان استان خوزستان است. نمایندگانی که تلویحا به سازشکاری یا ضعف متهم اند باید یکبار برای همیشه تکلیف این نگاه ها به آب و بقیه منافع خوزستان را مشخص کنند. نمایندگانی که تاکنون هیچ توضیح شفافی نسبت به آنچه در استانداری یزد رفته است ارائه نکرده اند و همچنان مردم خوزستان را منتظر عملکرد خود نگه داشته اند. نمایندگانی که باید با مباحث علمی، زیستی و حقوقی مجلس و وزارت نیرو را مجبور به عقب نشینی همیشگی از این طرح و طرح های مشابه کنند و ثابت کنند استحقاق رای مردم را داشته اند.

با تمام این تفاصیل باید گفت خوزستان هیچگاه خود را جدا بقیه استانها ندانسته. چه بسا که برای خشکی زاینده رود و دریاچه ارومیه و دیگر حوزه های آبریزی و آبخیزی هم دل سوزانده و غمگین شده. همیشه منابع طلاییش را دست و دلبازانه خرج کشور کرده هزاران گواه هست که خود چیزی بیشتر از بقیه استانها برنداشته. و اکنون نه که نخواهد، دیگر نمیتواند ته مانده ی منابعش را که حق حیات فرزندان و صنایع و محیط زیست و کشاورزی و دامداری ش است ببخشاید. هر کسی که نگاهی ملی به کشور داشته باشد و از معضلات خوزستان اطلاع داشته باشد براحتی براین نکته اشراف خواهد یافت که تامین آب استانهای مرکزی هرچه راهی داشته باشد‌، آن راه خوزستان و چهارمحال و بختیاری نیست.

حالا که چهره ی غبار آلود خوزستان با آلودگی هوا و کم آبی دست و پنجه نرم میکند انتظار است دولتمردان و مسولان کلاه خود را بالاتر بگذارند و حداقل نه به حرمت تفاوت درآمد و هزینه کرد در خوزستان که به پاس هشت سال پایمردی آن و مردمانش در بدترین شرایط جنگی هم که شده، نه تنها به فکر انتقال منابعش نباشند که عزمی ملی برای ارتقای کیفیت همه جانبه اش باشند. این مسئله میطلبد با ورود جدی کسانی که نگاهشان ملی و علمی ست تبدیل به نقطه عطف تاریخ معاصر ایران در حمایت از منابع و منافع مردمی باشد که در عین اینکه غوغاسالار خوانده شدند ، خویشتنداری کردند و باالتزام به قانون سعی در احقاق حق خود دارند. مردمی که قطعا از کارونِ جاری در رگهایشان کوتاه نخواهند آمد.

عباس مدحجی

209818