به گزارش سایت خبری پُرسون، علی اصغر زرگر کارشناس روابط بین الملل در یادداشتی نوشت: تحولات سیاسی و امنیتی منطقه خلیج فارس همواره تحت تأثیر رقابت های ژئوپلیتیکی قدرت های جهانی و منطقه ای بوده است. در این میان، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نقش مهمی در تحولات منطقه ای ایفا می کنند و دارای قدرت لابی گری در ایالات متحده هستند. این نفوذ می تواند عاملی تعیین کننده در سیاست های واشنگتن نسبت به ایران باشد، به ویژه در مقاطع حساس که بحث تهدید نظامی علیه ایران مطرح می شود.
کشورهای عربی خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، از طریق روابط اقتصادی و نظامی گسترده ای که با ایالات متحده دارند، نفوذ قابل توجهی بر سیاست گذاران آمریکایی اعمال می کنند. این کشورها با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و رسانه ای، تلاش دارند تا واشینگتن را متقاعد کنند که حمله نظامی به تأسیسات هسته ای ایران نه تنها بی نتیجه خواهد بود، بلکه امنیت کل منطقه را به خطر می اندازد. آنها هشدار می دهند که چنین اقدامی با واکنش شدید ایران همراه خواهد شد و می تواند پیامدهای جبران ناپذیری برای ثبات خاورمیانه داشته باشد. ایران نیز به خوبی می داند که هرگونه حمله ای به تأسیسات هسته ای آن، یک پاسخ قاطع در پی خواهد داشت.
تهران ابزارهای کافی برای مقابله به مثل را در اختیار دارد و می تواند پایگاه های آمریکا در منطقه، از جمله پایگاه «سنتکام» درکشورهای حاشیه خلیج فارس را هدف قرار دهد. از آنجا که واشینگتن پایگاه های متعددی در منطقه دارد، هرگونه درگیری نظامی می تواند دامنه وسیعی پیدا کند و کنترل اوضاع را دشوار سازد. یکی از مهم ترین نگرانی های ایالات متحده در قبال هرگونه اقدام نظامی علیه ایران، تأثیر آن بر بازار انرژی جهان است. افزایش تنش ها در خلیج فارس به طور مستقیم بر قیمت نفت تأثیر می گذارد.
در شرایطی که دولت آمریکا، به ویژه در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، به دنبال کنترل قیمت سوخت و جلوگیری از افزایش تورم در داخل کشور است، وقوع یک جنگ در منطقه می تواند منجر به جهش قیمت نفت و بحران اقتصادی شود. علاوه بر این، نگرانی هایی درباره پیامدهای زیست محیطی یک حمله به تأسیسات هسته ای ایران نیز مطرح است. کشورهای عربی هشدار داده اند که در صورت آسیب دیدن تأسیسات هسته ای ایران و نشت مواد رادیو اکتیو، آب های خلیج فارس آلوده خواهد شد. این مسئله تهدیدی جدی برای منابع آبی و امنیت غذایی کشورهای منطقه محسوب می شود.
با توجه به این ملاحظات، کشورهای عربی به ویژه قطر و عمان، که روابط متوازن تری با ایران دارند، به دنبال راهکارهای دیپلماتیک برای کاهش تنش ها هستند. آنها بر این باورند که واشینگتن باید به جای تهدید نظامی، رویکردی انعطاف پذیرتر در قبال ایران اتخاذ کند. یکی از پیشنهادهایی که مطرح شده، آزادسازی بخشی از دارایی های مسدود شده ایران در بانک های بین المللی است. این اقدام می تواند به عنوان نشانه ای از حسن نیت تلقی شود و زمینه را برای مذاکرات جدی تر فراهم کند. در این میان، روسیه نیز تأکید کرده است که هرگونه مذاکره با ایران باید بر مسئله هسته ای متمرکز باشد و از ورود به مباحث مرتبط با توانایی های دفاعی ایران پرهیز شود.
مسکو بر این باور است که رویکرد عادلانه و شرافتمندانه در مذاکرات می تواند به کاهش تنش ها کمک کند و مانع از گسترش درگیری ها شود. در مجموع، لابی کشورهای عربی در آمریکا نقش مؤثری در جهت دهی به سیاست های واشینگتن در قبال ایران دارد. این کشورها با درک تبعات یک درگیری نظامی، تلاش می کنند تا رویکرد آمریکا را از گزینه های نظامی به سوی دیپلماسی و مذا کره سوق دهند. از سوی دیگر، ایران نیز در پی یافتن راه هایی برای کاهش فشارهای اقتصادی و سیاسی است. اگر آمریکا و غرب بتوانند با ارائه تضمین هایی در خصوص لغو تحریم ها، زمینه را برای مذا کراتی سازنده فراهم کنند، احتمال حل و فصل بحران از طریق دیپلماسی افزایش خواهد یافت.
منبع: آرمان ملی