به گزارش سایت خبری پُرسون، جان هافمن در یادداشتی تحت عنوان «فرصت برای دیپلماسی ایران و آمریکا رو به اتمام است، ترامپ باید با ایران به توافق برسد» در نشریه هیل نوشت: احتمالاً تنش بین ایران و ایالات متحده یکی از اولین چالشهای بزرگ سیاست خارجی برای دولت آینده ترامپ خواهد بود. اقدامات اخیر تهران، ایران را از هر زمان دیگری در تاریخ این کشور به تولید سلاح هستهای نزدیکتر کرده است و و این در حالی است که خطر جنگ بین اسرائیل و ایران - با دخالت مستقیم ایالات متحده - همچنان بالاست.
در ادامه این مطلب آمده: اگرچه بیاعتمادی جدی بین واشنگتن و تهران وجود دارد، اما دیپلماسی امکانپذیر است. ترامپ، رئیس جمهور منتخب باید مجدداً با ایران وارد تعامل شود و از پنجره محدودی که در حال حاضر وجود دارد برای خنثی کردن برنامه هستهای تهران به شیوهای صلحآمیز و کاهش تنش با جمهوری اسلامی استفاده نماید. از دست دادن این فرصت، خطر سوق دادن ایالات متحده به یک جنگ فاجعهبار دیگر در خاورمیانه را افزایش میدهد، چیزی که او به رای دهندگان وعده داده از آن اجتناب نماید.
دولت نخست ترامپ، درسهای آموزندهای را به دولت دوم وی ارائه میدهد. ترامپ پس از لغو خروج از برجام با ایران، سیاست "فشار حداکثری" را با هدف منزوی کردن جمهوری اسلامی هم از نظر اقتصادی و هم از نظر دیپلماتیک به اجرا گذاشت. ترامپ بزرگترین تحریمهای ایالات متحده علیه ایران تا به امروز را وضع کرد و فشار نظامی بر تهران را با ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ۲۰۲۰ افزایش داد.
اسرائیل نیز با ترور محسن فخریزاده، دانشمند هستهای ایران در نزدیکی تهران در سال ۲۰۲۰ و انجام عملیات خرابکارانه علیه تأسیسات اصلی غنیسازی ایران در نطنز در سال ۲۰۲۱ دست به اقدام زد. اندکی پس از آن، ایران غنیسازی اورانیوم را تا ۶۰ درصد افزایش داد - که همچنان کمتر از ۹۰ درصد مورد نیاز برای ساخت سلاح است -، اما بالاتر از هر زمان دیگری در تاریخ این کشور به شمار میرود.
سیاست فشار حداکثری ترامپ - که تا حد زیادی توسط دولت بایدن نیز ادامه یافت - در نهایت نتوانست برنامه هستهای تهران را مهار و رفتار بدخواهانه آن را در داخل یا خارج از کشور محدود کند. این سیاست همچنین به قدرت گرفتن تندروها در داخل ایران کمک کرد.
ایران به شدت حجم ذخایر اورانیوم نزدیک به سطح تسلیحاتی خود را افزایش داده است، به طوری که در صورت حرکت تهران به سمت ساخت سلاح، میتواند سوخت کافی برای چندین بمب هستهای را تولید کند. تخمین زده میشود که زمان گریز هستهای ایران به چند هفته رسیده باشد، اگرچه هنوز احتمالاً چند ماه تا یک سال طول میکشد تا تهران یک سلاح هستهای قابل استفاده تولید کند.
با توجه به اینکه ترامپ قرار است در ماه ژانویه دوباره وارد کاخ سفید شود، سیگنالهای متفاوتی از ترامپ و مشاورانش به گوش میرسد. از یک سو، گزارشهایی وجود دارد مبنی بر اینکه رئیس جمهور منتخب مایل است کمپین "فشار حداکثری" خود علیه ایران را تجدید کند و حتی به فکر حملات هوایی به تأسیسات هستهای ایران است. از سوی دیگر، سیگنالهایی وجود دارد مبنی بر اینکه رئیس جمهور سابق در حال بررسی چشم انداز یک توافق با تهران است.
ترامپ نسبت به تلاشهای ایالات متحده برای تغییر حکومت در تهران هشدار داد و تنها چند روز پس از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، ایلان ماسک، یکی از افراد نزدیک به رئیس جمهور منتخب، با سفیر ایران در سازمان ملل دیدار و در مورد کاهش تنش بین تهران و واشنگتن با او گفتگو کرد. مسعود بولوس، مشاور ترامپ در امور خاورمیانه، اخیراً ادعا کرده است که ترامپ آماده "مذاکرات جدی" با ایران است.
تهران نیز به نوبه خود، اخیراً تحت رهبری رئیس جمهور اصلاح طلب مسعود پزشکیان به سمت لحنی آشتی جویانهتر - هرچند محتاطانه - حرکت کرده است. سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران در ماه نوامبر به تلویزیون دولتی این کشور گفت که تهران آماده از سرگیری مذاکرات بر سر برنامه هستهای خود است، اما هشدار داد که فرصت برای چنین مذاکراتی محدود است.
این فرصت برای مذاکرات ممکن است برای مدت طولانی باز نماند. دو مانع اصلی برای مذاکرات از طرف ایالات متحده وجود دارد.
اول، دههها سکون سیاسی، واشنگتن را به سمت مقابله با ایران سوق میدهد. این ریشه در یک سوءتفاهم اساسی یعنی وجود تهدیدی از جانب ایران برای منافع ایالات متحده دارد. درباره این تهدید در داخل واشنگتن بسیار اغراق شده است.
ایران درگیر مجموعهای از فعالیتهای بدخواهانه در سراسر خاورمیانه است، اما توانایی آن برای تهدید منافع کلیدی ایالات متحده محدود است. ایران فاقد قدرت نظامی و اقتصادی برای تسلط بر خاورمیانه در آینده قابل پیشبینی است. اقتصاد آن در مقایسه با همسایگانش مانند عربستان سعودی کوچک است. به تصویر کشیدن ایران به عنوان بازیگری قادر به تسلط بر خاورمیانه، مترادف با انجام تبلیغات برای جمهوری اسلامی است.
دومین مانع برای مذاکرات، هم از اعتراضات اسرائیل و هم از تشدید مداوم تنش در خاورمیانه ناشی میشود. در ۱۴ ماه گذشته از زمان حمله حماس به اسرائیل و جنگهای متعاقب اسرائیل در غزه و لبنان، خاورمیانه شاهد موجی از تشدید تنش در منطقه بوده است - از جمله اولین زد و خورد نظامی مستقیم بین ایران و اسرائیل. هرگونه توافق بین ایالات متحده و ایران احتمالاً با مخالفت شدید بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل که مدتها از تشدید تنش با تهران استقبال کرده است، روبرو خواهد شد.
در آخرین قسمت از این اقدام متقابل مداوم، اسرائیل در ماه اکتبر پدافند هوایی ایران را هدف قرار داد. ایران متعهد شده است که به حمله اسرائیل پاسخ دهد، اما تاکنون از این کار خودداری کرده و این فرصت را برای ایالات متحده فراهم نموده تا این چرخه را متوقف کند.
جایگزین احتمالی دیپلماسی، جنگ بین ایالات متحده و ایران است که برای ثبات منطقهای و منافع ایالات متحده فاجعه بار خواهد بود.
همچنین چنین وضعیتی در تهران نتیجه معکوس خواهد داشت. حملات پیشگیرانه علیه تأسیسات هستهای ایران - که احتمالاً در از بین بردن کل برنامه هستهای ایران ناکام خواهد بود - خطر تشویق بیشتر تهران به تلاش سریع برای رسیدن به بمب را در پی دارد. پدافند هوایی و قابلیت موشکی بالستیک ایران هزینههای مالی و انسانی قابل توجهی را به ارتش ایالات متحده تحمیل خواهد کرد.
نیروهای آمریکایی پراکنده در سراسر خاورمیانه هدف آسانی برای حملات تلافی جویانه از سوی ایران یا شرکای منطقهای آن خواهند بود. واشنگتن بدون مسیر روشن برای پیروزی یا چشم اندازی درباره چگونگی پایان چنین درگیری طولانی ای، خود را به پرتگاه میاندازد.
وقتی صحبت از ایران به میان میآید، بهترین گزینه ترامپ دیپلماسی است. او باید برای کاهش تنش با تهران تلاش کند، یک گام ضروری به سوی رهایی بسیار ضروری ایالات متحده از خاورمیانه.
منبع: انتخاب