مرگ دردناک ۳ کارگر افغانی در حادثه شادآباد تهران

در اینجا روایتی از مرگ تلخ 3 کارگر افغانی در آتش سوزی بازار آهن شادآباد را می خوانید که جرقه‌اش از یک جوشکاری ناایمن زده شد.

تصویر مرگ دردناک ۳ کارگر افغانی در حادثه شادآباد تهران

به گزارش سایت خبری پرسون، نزدیکِ ۲۴ ساعت بعد از شروع آتش‌سوزی در مجتمع تجاری پارسیان بازارآهن شادآباد، هنوز هم دود رقیقی در همان حوالی از باقی‌مانده ضایعات سوخته بلند می‌شود؛ آتش کامل خاموش شده، نیروها و ماشین‌های آتش‌نشانی همان اطرافند و حالا آمار رسمی فوتی‌ها سه‌نفر اعلام شده است: سه کارگر افغانستانی که کسی نام آنها را نمی‌داند. سازمان پزشکی قانونی کشور اعلام کرده است که هویت جان‌باختگان آتش‌سوزی بازار آهن تهران هنوز شناسایی نشده است؛ چون برای شناسایی و تعیین هویت این پیکرها نیاز به انجام آزمایش‌های تخصصی است. آمار نهایی فوتی‌های حادثه سه نفر و تعداد مصدومان هم هفت نفر اعلام شده است.

همه کسبه بازارآهن شادآباد عصر شنبه آن ابر سیاه متراکم را دیده بودند، حتی ساکنان یک محله دورتر هم اگر روی پشت‌بام می‌ایستادند، می‌دیدند که آن دود غلیظ و سیاه از جایی در جنوب غرب تهران بلند می‌شود: «یک لحظه فکر کردیم می‌خواهد باران ببارد.»

خبری از باران نبود، شعله‌های آتش بود که سه کوچه از بازار آهن را گرفته و قرار بود تا چند ساعت بعد همه‌چیز را به خاکستر تبدیل کند؛ آتشی که از یک جرقه فرز و بارهای تینر، چسب و اسپری رنگ شروع شد. ابتدا شایعه در شهر پیچید که دود از حادثه در فرودگاه مهرآباد بلند شده، اما بعد سخنگوی سازمان هواپیمایی کشوری گفت که در فرودگاه مهرآباد هیچ‌گونه صدایی شنیده نشده و صدایی هم گزارش نشده است.

نزدیکِ ۲۴ ساعت بعد از شروع آتش‌سوزی در مجتمع تجاری پارسیان بازارآهن شادآباد، هنوز هم دود رقیقی در همان حوالی از باقی‌مانده ضایعات سوخته بلند می‌شود؛ آتش کامل خاموش شده، نیروها و ماشین‌های آتش‌نشانی همان اطرافند و حالا آمار رسمی فوتی‌ها سه‌نفر اعلام شده است: سه کارگر افغانستانی که کسی نام آنها را نمی‌داند. سازمان پزشکی قانونی کشور اعلام کرده است که هویت جان‌باختگان آتش‌سوزی بازار آهن تهران هنوز شناسایی نشده است؛ چون برای شناسایی و تعیین هویت این پیکرها نیاز به انجام آزمایش‌های تخصصی است. آمار نهایی فوتی‌های حادثه سه نفر و تعداد مصدومان هم هفت نفر اعلام شده است.

در خیابان‌های باریک و پر از ماشین و بار بازار، همه از ظهر روز شنبه حرف می‌زنند؛ پشت تلفن، دو به دو، دم مغازه‌ها. کنار آن شلوغی رفت‌وآمد ماشین‌ها و دود باقی‌مانده از آتش روز گذشته و رفت‌وآمد کامیون‌ها. عصر روز حادثه دادستان تهران در محل آتش‌سوزی حاضر شد و سرپرست دادسرای منطقه یافت‌آباد را مامور کرد تا زمان اطفای کامل حریق در محل حضور داشته باشد.

همان زمان با دستور دادستان تهران، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر تا نسبت به صدور دستورات قضایی اقدام کند. آتش‌نشانی هم وسعت حریق بازار شادآباد را ۱۰ هزار مترمربع اعلام کرد؛ سه کوچه درست در قلب مجتمع تجاری پارسیان که بخش زیادی از فروشندگان، اجناس شیمیایی، پلی‌اتیلن، چسب، رنگ و... می‌فروشند. وسعت آتش آنقدر بالا بود که بیش از ۵۰ تانکر به منطقه رسید. کپسول‌های گاز و دبه‌های چسب مدام دچار انفجار می‌شدند و حوالی عصر انتقال حریق به سایر مغازه‌های بازار کنترل شده است. آنطور که قدرت‌الله محمدی، مدیرعامل سازمان آتش‌نشانی شهرداری تهران اعلام کرده است: «هیچ اصول استانداردی در این محدوده رعایت نشده است و بارها اخطار به مغازه‌داران داده شده اما متاسفانه گوش شنوایی وجود ندارد.»

مرگ پشت دیوارهای مغازه

روایت کسبه‌ای که آتش‌سوزی ظهر شنبه را دیده‌اند، یکسان است؛ جرقه فرزکاری به بار تینر، چسب و اسپری رنگ می‌رسد و بعد کم‌کم باقی مغازه‌ها هم شعله‌ور می‌شوند؛ ۱۰ دقیقه زمان لازم بود که فروشگاه‌های چسب، رنگ، تینر، مواد شیمیایی و پشم‌شیشه در این سه کوچه در آتش بسوزند. «در این بخش از مجتمع تجاری پارسیان همه فروشنده چسب، رنگ، تینر و لوله پلیکایند؛ مخصوصاً راسته‌هایی که سوخته‌اند.

نزدیک به ۱۰۰ مغازه سوخته است و سه کارگر افغانستانی فوت کردند.» فروشنده یکی از فروشگاه‌های مجتمع پارسیان از مرگ این سه کارگر می‌گوید، ماجرا همانی است که باقی فروشنده‌ها تعریف می‌کنند:« وقتی آتش‌سوزی شروع می‌شود، این کارگران می‌روند داخل مغازه و کرکره را پایین می‌دهند که آتش از مغازه‌های کنار به داخل سرایت نکند. همزمان همه برق را قطع می‌کنند و این سه نفر پشت کرکره می‌مانند. کارگر همان مغازه بودند. هنوز دارند مغازه‌ها را می‌کشند بیرون. آن قسمت مثل بمب بود.»

مجتمع پارسیان در دهه ۹۰ ساخته شده و به نسبت مجتمع‌های دیگر بازار آهن (۱۷ شهریور، پاییزان، بوستان، بهاران، کوثر و مجتمع اخوان یارلو) جوان‌تر است، اما کسبه می‌گویند اصولی ساخته نشده و تنها بخش بازار آهن که به ساخت استاندارد معروف است، بازار «آهن‌مکان» است که خیابان‌هایی با عرض بیشتر دارد.

آنها تعریف می‌کنند قرار بود بخش‌هایی از بازار آهن به پرده‌فروش‌های عبدل‌آباد سپرده و بازار آهن به نقطه دیگری منتقل شود، اما در میان کسبه با آن مخالفت شد. کوچه‌های مجتمع‌های تجاری بازار آهن پر از فروشگاه‌هایی متراکم است؛ هرمغازه یک بارانداز دارد که هم انبار است و هم ویترینی برای تینر، اسپری‌های رنگ و... یکی از کسبه که فروشگاهش نزدیک به کوچه‌های سوخته پارسیان است، می‌گوید به‌خاطر همین باراندازهاست که آتش‌سوزی شروع شد: «هر دو طرف کوچه سوخته است. بعضی از مغازه‌های این راسته «دوکله‌اند»؛ یعنی یک در به کوچه پشتی دارند و آتش به کوچه پشتی هم رسیده است؛ هر سه کوچه با هم آتش گرفته‌اند. آتش‌نشانی برای بازرسی نمی‌آید اما قبلاً به مغازه‌دارها اخطار داده شده است.»

قسمتی که آنها بودند چسب، تینر، رنگ، ایزوگام، پشم‌شیشه و لوله پلیکا می‌فروشند، همه مواد نفتی و قابل اشتعالند. خودشان می‌گویند قبلاً به آنها اخطار داده شده که کالاهایشان را بیرون از مغازه نچینند.

بمب‌های متحرک روبه‌روی فروشگاه‌های بازار آهن

ساعت دقیق اولین انفجار را یکی دیگر از کسبه می‌گوید: «ساعت ۲:۰۷ دقیقه.» درست در همان ساعت۱۱ ایستگاه آتش‌نشانی همراه خودروهای تجهیزات تنفسی، بالابر و... به محل حادثه اعزام شدند. سقف مغازه‌ او هم سوخته بود، احتمالاً از شدت انفجار بار اسپری‌های رنگ که بعد از آتش‌گرفتن به اطراف پرتاب شدند. هیچ‌کدام از کسبه تمایلی ندارند نامی از آنها برده شود: «داشتند برای ساختن یک داربست فرزکاری می‌کردند، همان زمان بار تینر و رنگ می‌رسد. جرقه فرز به بار تازه‌رسیده می‌رسد، اجناس گُر می‌گیرند و مغازه اول منفجر می‌شود. همین باعث می‌شود مغازه‌های دیگر هم گُر بگیرد. بیشتر از ۵۰ مغازه بود.»

‌چرا بار را جلوی فروشگاه می‌گذارند؟

-«به‌خاطر جذب مشتری است که جنس‌ها را بیرون مغازه می‌گذاریم، فضا کم است و اجناس اگر داخل نگهداری شوند از بیرون دیده نمی‌شوند، مگر اینکه مغازه‌دار شناخته‌شده باشد و مشتری به‌خاطر او بیاید. بلوک‌های دیگر را هم نگاه کنید! جنس‌ها بیرون از مغازه است. ما انباری داریم که دو هزار متر است، اما دور است به مغازه‌ها و رفت‌وآمد به آن و آوردن جنس سخت است.»

-«پنج، شش ساعت، انگار هنوز دارد می‌سوزد. ساعت دو ظهر شروع شد، تا ساعت ۱۱ داشت می‌سوخت. ساعت ۱۲:۳۰ شب که از پنجره بیرون را نگاه کردم، هنوز داشت می‌سوخت ولی کم شده بود» خانه او در محله فردوس بود و این یعنی ارتفاع دود و آتش از مناطق دیگر هم دیده می‌شد.

مغازه اول که فرزکاری همان‌جا انجام می‌شد، چسب‌فروشی و روبه‌روی پارکینگ پارسیان بود: «اسپری از آنجا تا جلوی مغازه ما هم رسید؛ ۱۰۰ متر می‌شود. سقف بالای این مغازه سوراخ شده؛ چون اسپری افتاد.» خیلی از مغازه‌ها بیمه نیستند: «بین این ۷۰ مغازه شاید دو مغازه بیمه شده باشند. بیمه سالی ۱۰ میلیون هزینه دارد، شاید هم کمتر. بار را که می‌آورند همان‌جا روی باراندازهای جلوی مغازه نگهداری می‌کنند. اینها مثل فتیله است، یک مغازه آتش بگیرد، باقی هم آتش می‌گیرد، چون به هم وصلند.»

آتش به ساختمان اداری مجتمع پارسیان هم رسیده و نیمی از دیوارهای آن سیاه شده است. یک ساختمان بلند که حالا روبه‌روی آن پر از لاشه خودروهای سوخته و ماشین‌های آتش‌نشانی است.

یکی از مغازه‌دارها تعریف می‌کند یک فروشنده ۴۰۰ میلیون پول را گذاشته بود روی میز، ظرف دو دقیقه که آتش گرفت، همه پول‌هایش سوخت. او هم تمایلی ندارد نامش برده شود: «آتش‌نشانی می‌آمد و درباره ناایمن بودن تذکر می‌داد. وقتی می‌آمدیم که باراندازها را جمع کنیم، شهرداری می‌گفت یک پولی به من بدهید، من ردش می‌کنم و می‌توانید بارها را همین‌جا (روبه‌روی مغازه‌ها) نگهدارید. من شنیدم هشت نفر را تا امروز صبح پیدا کردند. به نظر بیشتر است؛ چون دارند آواربرداری می‌کنند.

شهرداری کاری ندارد به این جنس‌ها در پیاده‌رو. خیابان خراب است، آسفالت را درست نمی‌کند.» آخرین آمار رسمی از فوتی‌های حادثه سه نفر است؛ همان سه کارگر افغانستانی که پشت کرکره‌های مغازه ماندند و دیگر بیرون نیامدند. همه فروشگاه‌های بازارآهن وضعیت مشابهی دارند: «اینجا سیستم اطفای حریق ندارند. یک شیر هیدرانت آتش‌نشانی اینجا نیست.

دیروز آتش‌نشانی از شیر هیدرانت بیرون بازار استفاده کرد، اما آب نداشت. از پاساژ آوا جنرال – ۵۰۰ متر بالاتر از این کوچه - شلنگ کشیدند تا اینجا. آب رسید اینجا اصلاً فشار نداشت. آب ماشین‌های آتش‌نشانی تمام شده بود، مدتی هم آب قطع بود. چسب‌هایی که سوختند اصلاً با آب خاموش نمی‌شوند. باید بگذارند خودش خاموش شود. شاید یک ساعت طول بکشد.»

همه باید فرار می‌کردند

ماشین‌های آتش‌نشانی به‌سختی خودشان را به این قسمت از مجتمع پارسیان رسانده بودند؛ از ۱۱ ایستگاه آتش‌نشانی. آقای افخمی، کسبه بازار آهن است: «دیروز خیلی قشنگ عمل کردند، نیروی انتظامی و آتش‌نشانی. جرثقیل آمد از آن بالا مثل هلیکوپتر آپ پاشید. چهار ساعت در دود ایستاده بودند. اگر این کار را نمی‌کردند آتش به همه مغازه‌ها سرایت می‌کرد. آن پشت یک سایت درست کرده بودند. ۱۰ تانکر ۲۴ هزار لیتری آب آورده بودند.»

بازار شیرهیدرانت و سیستم اطفای حریق ندارد. نظارت نمی‌شود که هر مغازه کپسول آتش‌نشانی داشته باشد: «ایمنی اینجا صفر است، خود کسبه باید رعایت کنند. مثل پلاسکو بود اینجا. اینجا حادثه بر اثر غفلت بود، نه حادثه. شرایط طوری نبود که کسی بمیرد. همه باید فرار می‌کردند، اما آن سه نفر به‌جای اینکه بیایند بیرون، رفتند داخل و در را بستند. بعد برق رفته و نتوانستند بیرون بیایند.»

وسط یکی از کوچه‌ها، روی تلی از جنس‌های سوخته و کنار باقی‌مانده مغازه‌ها، مالکان خسارت‌دیده دور هم جمع شدند؛ جمعیت زیادی در آن مسیر باریک باقی مانده در میان کوچه در رفت‌و‌آمد است و نیروهای آتش‌نشانی هنوز در آن اطرافند؛ ورود به یکی از کوچه‌ها ممنوع شده و نوار زردی در ورودی آن کشیده شده که غیر از مالکان، پلیس و آتش‌نشانی کسی اجازه ورود نداشته باشد. آتش‌نشانی اعلام کرده بود که ۱۰ خودرو دیروز در آتش سوخته‌اند.

مالکان که بخش زیادی از آنها مغازه خود را اجاره داده بودند، دنبال بستن دو سر کوچه‌ها و خلوت کردن مسیرند؛ کسی نمی‌داند چه چیزی را می‌تواند از بین آن تپه‌های سوخته بیرون بکشد. سقف مغازه‌ها پایین آمده و به‌دلیل عملیات آتش‌نشانی، خیس است و ممکن است فرو بریزد، اما هنوز مالکان لابه‌لای آوارها دنبال باقیمانده دارایی‌ها می‌گردند. گاوصندوق‌، دسته‌چک، لپ‌تاب‌های پر از اطلاعات؟

-«چهار میلیارد جنس اینجا دارم، کجا بیام؟»

روبه‌روی هر مغازه سوخته، چند نفر روی تپه ضایعات باقی‌مانده رفته‌اند و دنبال چیزی می‌گردند؛ مالکانی که ۲۴ ساعت بعد از شروع آتش و خاکستر شدن همه دارایی، توانسته‌اند وارد مغازه‌هایی با سقف‌های فروریخته شوند. بخش زیادی از کسانی که در آن محدوده و لابه‌لای ضایعات و مغازه‌های سوخته می‌گردند، مستاجران همین مغاز‌ها بودند که حالا نگران پرداخت خسارت مالکند.

مالکان خسارت‌دیده‌ می‌خواهند شرایط را کنترل کنند، آنها منتظرند اوضاع کمی آرام شود و برآورد خسارت کنند، آنها نگران باقی‌مانده اموالشان‌اند. آتش‌نشانی به آنها گفته که فقط کار ایمن‌سازی را انجام می‌دهد و از اتحادیه با آنها تماس گرفته شده و قرار است اطلاعات مالکان خسارت‌دیده جمع شود. میان کسبه مجتمع‌های تجاری بازار، مبلغ خسارت فروشگاه‌های سوخته، هزار میلیارد تومان رد و بدل می‌شود. اجاره ماهیانه هر مغازه ۶۰ تا ۷۰ میلیون تومان است و قیمت هرکدام نزدیک ۶۰ میلیارد تومان: «بنویس حداقل هزار میلیارد خسارت دیده‌اند.»

شهرداری هشدار داد، کسبه نشنیدند
روبه‌روی همه مغازه‌های بازار آهن یک فضای پرشده با داربست دیده می‌شود. کوچه‌ها و مغازه‌ها آنقدر متراکم کنار هم قرار گرفته‌اند که شهرداری مدتی پیش به کسبه هشدار داد بیشتر از این پیشروی نکنند و دیگر انباری ساخته نشود. در میان کسبه روایت دیگری از علت شروع ماجرا شنیده و گفته می‌شود جوشکاری برای نصب تابلوی یک مغازه و پریدن جرقه‌های آن روی یک گالن تینر و سرایت آن به سایر گالن‌ها و اسپری‌های رنگ علت شروع آتش‌سوزی بوده است. کاسبان می‌گویند، همین مغازه‌ها و داربست‌های متراکم دلیل گیر افتادن ماشین‌های آتش‌نشانی در ترافیک بازار آهن بود.

امین محمدی، از کسبه مجتمع تجاری بهاران است و می‌گوید کالاها باید در سوله‌های مسقف باشند ولی فروشندگان به‌دلیل اینکه انباری با این شرایط نداشتند، همه از این داربست‌ها استفاده می‌کنند؛ به همین دلیل است که تراکم زیادی در کوچه‌ها و خیابان‌ها وجود دارد و همین موضوع باعث شد که آتش‌نشانی نتواند به‌سرعت خودش را به محل برساند: «۱۱ ایستگاه آتش‌نشانی آمده بود، اما همه گیر افتاده بودند از یک طرف خیابان اصلی سر بازار هم به‌دلیل احداث اتوبان، یک‌طرفه شده و ترافیک زیادی ایجاد شده بود. بازار آهن قانون درستی ندارد، نه از نظر امنیت و نه رفت‌وآمد خودروها. مجتمع پارسیان به‌دلیل ساخت غیراصولی و کوچه‌های بسیار تنگ، فضایی برای انبار شدن کالا ندارد و همه کسبه اجناس را جلوی مغازه انبار کرده‌اند. همه مغازه‌ها هم در همان نقطه بارگیری دارد و فقط یک راه باریک برای رفت‌وآمد باقی نمی‌ماند.»

مجتمع پارسیان مرکز فروش مواد شیمیایی است. در هرکدام از بلوک‌های سوخته و در کوچه‌های آذر و مهر و اسفند مجتمع تجاری پارسیان نزدیک به ۲۰-۱۵ مغازه سوخته است. هنوز برآورد خسارت انجام نشده؛ شاید هر مغازه یک میلیارد، پنج میلیارد و حتی ۱۰ میلیارد تومان خسارت دیده باشد. اجناس در همین کوچه قفسه‌بندی می‌شد و حجم زیادی از اجناس در همین محوطه بارانداز دپو می‌شدند. حالا هرچه باقی‌مانده، تبدیل به ضایعات سوخته شده است. ساختمان یکی از مالکان اصلی بازار آهن – شیرینعلی قاسمی- هم با فاصله سه تا چهار متر از کوچه‌ها سوخته است.

در بلوار اصلی مجتمع تجاری پارسیان، با داربست مغازه‌هایی ساخته شده و اجناس در آنها چیده شده‌اند؛ در بخشی از بازار آهن اجازه بارگیری وجود ندارد. شنیده‌های تایید نشده‌ای وجود دارد که طبق آن به‌دلیل اجرا نشدن تذکرهای شهرداری و آتش‌نشانی بیمه خسارتی به مالکان پرداخت نمی‌کند: «۹۰ درصد کسبه بیمه ندارند. مدتی پیش مغازه‌ها را موظف کرده بودند که هرکدام یک کپسول آتش‌نشانی تهیه کنند، اما هیچ‌کدام از آنها کپسول نداشتند. تصور کنید در این مغازه‌ها کاسب با میز و دفتر انتهای مغازه و همه اجناس روبه‌روی او قرار دارد و همین باعث شده چند نفر داخل مغازه‌ها باقی بمانند؛ یعنی هیچ بخشی از مغازه‌ها استاندارد نیست.»

در بخشی از بازار آهن مجوز بارگیری وجود ندارد، اما آنطور که کسبه تعریف می‌کنند، برخی از مغازه‌ها در همین بازار وجود دارند که شهرداری را بیرون کرده‌اند و در این شرایط نه شهرداری به‌درستی پیگیری می‌کند، نه برخی از کسبه گوشی برای شنیدن دارند: «کسانی که بارگیری‌ می‌کنند به‌خاطر فشردگی و تراکم شدید مغازه‌ها و اجناس، کار به اوایل صبح یا اوایل شب می‌اندازند.»

همان لحظه که آتش‌سوزی شده بود، ترافیک در این محدوده بسیار شدید بود، در چهارراه جانبازان شدت ترافیک به‌قدری بود که فقط یک راه باریک برای رفت‌وآمد وجود داشت و کار را برای ورود ماشین‌های آتش‌نشانی سخت کرده بود. بازار آهن بالا هم به‌دلیل حجم بالای مغازه‌ها و عملیات عمرانی عملاً قفل است: «اگر آتش‌نشانی توانسته بود همان اول وارد محدوده آتش‌سوزی شود، تعداد مغازه‌های سوخته کمتر می‌شد.

شهرداری به کسبه فرصتی برای جمع‌آوری بارها داده بود که زیرساخت‌ها، آسفالت کوچه‌ها و... درست شود، برخی کسبه موافقت کردند، گروهی دیگر مخالفت. مغازه‌دار می‌گوید که من ماهی ۷۰ میلیون اجاره می‌دهم، اجناسم را کجا بارگیری کنم و انبار کنم؟ نمی‌توانند اجناس را به سوله‌های سرباز ببرند. شهرداری بارها برای جمع‌آوری بارها از مسیرهای تردد درخواست کرده بود، اما همکاری نشد و به ساخت‌وساز ادامه دادند.»

منبع: هم میهن

789060

سازمان آگهی های پرسون