به گزارش سایت خبری پرسون، این روزنامه نوشت:
بزرگترین تفریح کار است! اما در ایران گویا تعطیلات ریسمان کار را بریده است، آنهم در روزهایی که کشور نزدیک به دو ماه در شوک مرگ یک رئیسجمهور و تدارک شروع به کار رئیس جدید بوده و بسیاری از امور از روال عادی خود خارج شده بود. حداقل انتظار این بود که این تغییر و تحول انگیزهای بیشتر و مضاعف برای یک شروع به همه بدهد.
اما تا استارت یک شروع تازه خورد، تعطیلات یکهفتهای کشور را به کما برد. هفته گذشته دوشنبه و چهارشنبهای تعطیلی داشت و چند بینالتعطیلین موجب شد تا نهایتا برخی روزهای شنبه و یکشنبه را بر سر کار حاضر شده و بقیه هفته را تعطیل کنند. برخی دیگر همین دو روز را هم کار نکردند و از چهارشنبه قبلش وارد تعطیلات طولانی شهریور شدند. در هفته قبلش هم تعطیلی چهارم شهریور در روز یکشنبه موجب شد تا بسیاری شنبه را تعطیل کنند و یک تعطیلی چهارروزه را از پنجشنبه تا یکشنبه تجربه کنند.
در خردادماه هم تعطیلات ۱۴ و ۱۵ خرداد در روزهای وسط هفته قرار گرفته بود و یک هفته تقریبا تعطیل را به ایرانیها هدیه داد. این در کنار طولانیترین تعطیلات سال یعنی عید نوروز با بیش از ۱۴ روز تعطیلی غیررسمی نشان میدهد که فرصت برای کارکردن در ایران باید از خلال خانههای قرمز تقویم و به کُندی و با انقطاع فراوان بگذرد.
چند سال پیش که موضوع تعطیلی ۸ ربیعالاول در مجلس مطرح بود، بسیاری درباره تعطیلات طولانی در ایران اعتراض کردند. تعطیلات ۸ ربیعالاول آخرین مورد از تعطیلات مناسبتی است که سال ۱۳۹۵ به تقویم اضافه شد. همین پنجشنبه پیشرو یعنی ۲۲ شهریور هم به همین مناسبت تعطیل است. فارغ از موضوع این تعطیلی، با توجه به حجم تعطیلیهای گسترده در ایران بسیاری معترض اضافهشدن یک تعطیلی مناسبتی دیگر بودند. هرگاه کار به اینجا کشیده میشود، عدهای میگویند که برخلاف تصورات، ایران کمترین میزان تعطیلیها را دارد و جا دارد که به تعطیلات اضافه شود. روی کاغذ این ادعا درست است.
با این حال کنار هم قراردادن این آمار با میزان بهرهوری در کشور بهخوبی نشان میدهد که وضعیت کارکردن در کشورهایی با دو روز تعطیلات و ایران با یک روز تعطیلات آخر هفته و انبوهی از تعطیلیهای طولانی چگونه است.
دکتر امانالله قراییمقدم، جامعهشناس، درباره دلایل بهرهوری پایین تعطیلات در ایران میگوید:
* این اتفاق به دلیل تعداد بیش از حد جمعیت و فراتربودن از ظرفیت منطقه و نبود زیرساختهای کافی رخ داده است که موجب کمبود نیازهای اساسی و حتی فضای مناسب برای چادرزدن شد. همچنین صفهای طولانی برای سوختگیری، قطعی برق در برخی نقاط و مشکلات دیگر نیز به وجود آمد. در نتیجه، مشابه تعطیلات مناسبتی دیگر، مسافران تابستانی در هفته گذشته نیز با کلافگی و خستگی زیادی به دلیل نبود تعطیلات منظم در ایران مواجه شدند. یکی از دلایل اصلی هجوم بیش از حد مسافران در این تعطیلات را میتوان در نبود تعطیلات منظم در طول سال جستوجو کرد.
* اگر به جای تعطیلات مناسبتی، تعطیلات هفتگی پایدار و کافی وجود داشت، شاهد سفرهای هیجانی و بدون برنامه نبودیم. تعطیلات منظم هفتگی این امکان را فراهم میکند تا افراد برای سفرهای خود از پیش برنامهریزی کرده و حتی به کشف مقاصد جدید بپردازند. دراینصورت مسافران به جای سفرهای تکراری به استانهای شمالی، به مقاصد جدیدتری سفر میکردند و از تمرکز سفرها بر مناطق محدود جلوگیری میشد. اما به دلیل کمبود تعطیلات پایدار، اغلب گردشگران ترجیح میدهند به مقاصد شناختهشده و پرطرفدار اکتفا کنند و بههمیندلیل با هر تعطیلات مناسبتی، شاهد مشکلاتی مانند اَبَرترافیکهای چندکیلومتری، چادرخوابیهای نامنظم، صفهای طولانی بنزین، کمبود مواد غذایی و تنش با جامعه محلی هستیم.
* بهرهوری پایین از تعطیلات و سفرها در ایران به دلایل متعددی بازمیگردد که برخی از مهمترین آنها عبارتاند از: جادهها و شبکه حملونقل عمومی در بسیاری از مناطق ایران بهخوبی توسعه نیافتهاند. تراکم در جادهها، نبود تعمیرات مناسب و کمبود اتوبوسها و قطارهای باکیفیت میتواند بهرهوری سفر را کاهش دهد و موجب افزایش ترافیک و زمان هدررفته شود. در شهرهای بزرگ، ترافیک سنگین نیز مزید بر علت است و سفرهای بینشهری را زمانبر و خستهکننده میکند. از طرف دیگر تعطیلات در ایران معمولا به صورت نامتوازن توزیع شدهاند و در برخی از زمانها مثل نوروز و تابستان به اوج میرسند.این موضوع باعث میشود که همه همزمان سفر کنند، که منجر به افزایش تقاضا برای سوخت، ترافیک سنگین و ازدحام در مراکز گردشگری میشود.
* اگرچه وضعیت تقویم ایرانی و تعطیلات مناسبتی آن در دهههای گذشته با کم و کاستی تقریبا در وضعیت امروزی بوده اما پربیراه نیست اگر بگوییم که همهگیرشدن مفهومی به اسم «بینالتعطیلین» و مطالبه تعطیلی روزهای بین تعطیلات از دوران محمود احمدینژاد شروع شد. رئیسجمهوری که به گرفتن تصمیمهای خاص و خارج از قاعده علاقهمند بود و با هر تصمیم تلاش میکرد میزان محبوبیتش را در میان عامه مردم بیشتر کند. در چنین وضعیتی چه چیزی بهتر از تعطیل اعلامکردن روزهایی که تعطیل نبودند یا افزایش تعطیلات عید فطر به دو یا چند روز!
* آجرهای پوپولیسم احمدینژادی که روی هم چیده میشد، بسیاری از ایرانیها باور کردند که مفهومی به نام «بینالتعطیلین» نه یک لطف بلکه یک حق است. برای همین بسیاری از مردم بهویژه کارمندان دولتی از ابتدای هر سال برای تعطیلات اضافهای که در سال ممکن است نصیبشان شود، برنامهریزی هم میکردند. این مسئله در کنار موضوع ناترازی برق که چند سالی است دامن زندگی ایرانی بهویژه صنعت را گرفته، موجب شده تا موضوع بینالتعطیلین بسیار جدیتر از سوی دولتمردان پیگیری شود و روزهای غیرتعطیل زیادی به صورت غیررسمی به تعطیلات اضافه شود.
* برای نمونه در همین تابستان امسال بسیاری از کارخانهها و شهرکهای صنعتی به صورت روتین برنامه قطع برق منظم هفتگی و ماهانه داشتند و حالا قرارگرفتن چند تعطیلی بینهفتهای و تعطیلات کامل یک هفته موجب شده تا برای حل مسئله ناترازی برق مسئولان با خیال راحت به دنبال تعطیلی یک هفته کامل باشند. در چنین شرایطی چگونه میتوان به چرخیدن چرخهای صنعت امیدوار بود؟
منبع: روزنامه شرق