با این وضعیت «نبرد» را باخته‌ایم

اگر مشکلات حوزه اقتصادی را رفع نکنیم و به مشکلات مردم بی‌توجه بمانیم و همچنان بستر رشد فساد و رانت و تبعیض و نابرابری گسترده باشد و گرانی و تورم و بیکاری و فاصله‌های طبقاتی هر روز فشارش را بر گلوی اکثریت مردم بیشتر و بیشتر کند، قادر به پیروزی در این نبرد نخواهیم بود
تصویر با این وضعیت «نبرد» را باخته‌ایم

به گزارش سایت خبری پرسون، فتح الله آملی در یادداشتی نوشت:

1ـ خوشبختانه پس از حمله موشکی ایران به اسرائیل اجماع مناسبی در میان اکثریت ایرانیان ایجاد شد که از این اقدام احساس غرور و عزّت داشتند. حتی بسیاری که دل خوشی از جمهوری اسلامی نداشتند هم در این احساس شریک بودند و طعم لذّت داشتن قدرت دفاعی و لزوم آن‌ را چشیدند. بی‌تردید در این احساس بسیاری از مسلمانان و ملت‌های تحت ستم دنیا که از مناسبات ظالمانه حاکم بر جهان فعلی دل پردرد و جگر پرخونی داشتند هم دل خنک کردند. اتفاق خوبی بود و مایه افتخار.

2ـ برخی اما براساس داده‌های رسانه‌های وابسته به نظام سلطه، درستی این اقدام را با توجه به محاسبه هزینه، فایده آن محل تشکیک قرار دادند. با این حساب و کتاب نادرست که وقتی ما با اطلاع قبلی و به صورت رسمی تمامی زوایای حمله از جمله زمان آن‌را اعلام کردیم و می‌دانستیم که به راحتی با توجه به فاصله تهران تا تل‌آویو و وقفه‌ زمانی چند ساعته مسیر مبداء تا مقصد موشک‌ها و پهپادها می‌توان آنها را رصد و رهگیری و منهدم کرد، این اقدام چه ضربه‌ای می‌تواند به اسرائیلی‌ها بزند؟ آن‌هم با توجه به اینکه گفته شده 99 درصد آنها را منهدم کرده‌اند...

3ـ این انگاره البته کاملاً نادرست است. نخست آنکه چرا ما باید اخبار دشمن را که در صدد کوچک نمایی حمله است بپذیریم؟ اصولاً این عدد 99 درصد از کجا آمده؟ چگونه می‌توان آن‌ را پذیرفت؟ دیگر آنکه حتی اگر به فرض 90 درصد پهپادها و موشک‌ها هم رهگیری شده باشند و در کمترین احتمال ده درصد آن به هدف خورده باشد یک موفقیت به حساب می‌آید. جدای محاسبات هزینه فایده نظامی، نکته مهم ضربه شدید روانی و حیثیتی وارد آمده به مراتب بهتر از دستاوردهای نظامی آن است.

نکته و اساس دیگر آن است که ایران از ابتدا اعلام کرده که قصدش حمله به مراکز غیرنظامی و آدمکشی نیست (برخلاف رژیم اسرائیل که هزاران زن و کودک را در غزه کشت).

4ـ قابل توجه‌ترین نکته در این میان پیامی است که با این حمله مخابره می‌شود؛ هم به دشمن و هم به حامیانش و هم به دیگر بازیگران منطقه‌ای که نباید ایران را دست‌کم بگیرند و گمان کنند می‌توانند با منافع و امنیت ملی آن بازی کنند. در همین کشورهای منطقه حتی تصور مخالفت با آمریکا و اسرائیل و سرپیچی از دستورالعمل‌های آنان خیال راحتی نیست، چه برسد به حمله و تهاجم. تقریباً همه آنها اسرائیل را بالاتر از حد تصور خود قدرتمند و غیرقابل مهار می‌دانند و تسلیم در برابر او را با همین تصور توجیه می‌کنند.

با نگاهی به تاریخ در می‌یابیم که از جنگ اکتبر 73 تا به حال نتوانستند هر اقدامی در برابرش انجام دهند و همین که پس از حدود 5 دهه، شکست هیمنه این رژیم را به چشم می‌بینند به قدر کافی درس آموز است.

5ـ عدم پاسخگویی به اقدامات اسرائیل از جمله گستاخانه‌ترین و وحشیانه‌ترین آنان یعنی حمله به کنسولگری ایران در دمشق که حمله به خاک ایران به حساب می‌آید و شهادت جمعی از بهترین سرمایه‌های نظامی ایران نه تنها مایه جریحه‌دار شدن غرور هر ایرانی بود بلکه نقش مهمی در گستاخ‌تر شدن دشمن داشت و حال در می‌یابند که زمان بزن دررویی گذشته است.

6 ـ اما شاید مهم‌ترین حرف و البته احساس خطر و هشدار در همین چند سطر پایانی باشد. متأسفانه علیرغم موفقیت‌های دفاعی و نظامی کشور، در حوزه اقتصاد تقریباً هیچ هماهنگی و نقشه راهی که در این جنگ گسترده مقوم جبهه رویارویی موفقیت آمیز و کم آسیب باشد وجود ندارد. در حوزه‌های اجتماعی و در نگه‌داشت سرمایه‌اجتماعی که در این نبرد بهترین پشتوانه است نیز ضعف‌های اساسی داریم و گاه کارهایی می‌کنیم که به اعتماد و آرامش مردم لطمه می‌زند و حتی آزارشان می‌دهد.

چرا باید بند ناف کشور و اقتصاد و کسب و کار مردم این همه به بند ناف دلار بسته باشد؟ به چه دلیل باید با یکی دو خبر و اتفاق، بازار بورس چنان رنگ سرخ بگیرد که گویا یک سطل خون، بر نماد تالار پاشیده‌اند؟ چرا باید شاهد نوسان‌های متعدد ارزی و تورمی در جامعه باشیم که دستمان را در پوست گردو بگذارد و بر شدت محافظه کاری ما بیفزاید؟

بخش مهمی از این نوسانات محصول بی‌تدبیری سیاستگذاری‌های نادرست، تأخیر در انجام اصلاحات ساختاری و بی‌دانشی یا کم دانشی در نظام تصمیم‌گیری است. یادمان باشد که اگر مشکلات این حوزه را رفع نکنیم و به مشکلات مردم بی‌توجه بمانیم و همچنان بستر رشد فساد و رانت و تبعیض و نابرابری گسترده باشد و گرانی و تورم و بیکاری و فاصله‌های طبقاتی هر روز فشارش را بر گلوی اکثریت مردم بیشتر و بیشتر کند، قادر به پیروزی در این نبرد نخواهیم بود.

این سوی جبهه اگر مهم‌تر از آن سوی جبهه نباشد، هیچ کمتر از آن نیست.

منبع: اطلاعات

636140

سازمان آگهی های پرسون