9 نفر از اعضای یک خانواده در لیست شهدای حمله تروریستی کرمان؛

جان‌های عزیزی که پرپر شد/ از دختر کاپشن صورتی تا 22 دانش آموز و معلم شهید

روزنامه جام جم چند روز بعد از حمله تروریستی کرمان روایت یک امدادگر را منتشر کرده است.
تصویر جان‌های عزیزی که پرپر شد/ از دختر کاپشن صورتی تا 22 دانش آموز و معلم شهید

به گزارش سایت خبری پرسون، روزنامه جام جم نوشت؛ سه روز از فاجعه چهارشنبه خونین در گلزار شهدای کرمان می‌گذرد. اقدام تروریستی که هنوز بسیاری از زخمی‌ها در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان‌های مختلف این شهر بستری هستند.

آن روز، مردم زیادی به گلزار آمده بودند؛ زن، مرد، پیر، جوان و حتی بچه‌های قد و نیم‌قدی که در آغوش پدر و مادر یا سوار بر کالسکه بودند. همه‌جا در آرامش کامل بود، اما خصم سیاه، ذات پلید خودش را با منفجرکردن دو بمب به همه نشان داد. یک آن، همه‌چیز به رنگ خون درآمد. انگار که حضرت اسرافیل در صورش دمید و قیامت شد. زنان و مردانی‌که تا قبل از انفجار در سلامت کامل و کنار خانواده‌های خود راه می‌رفتند، مثل برگ‌های پاییزی بی‌جان یا زخمی و خونین روی زمین افتاده بودند.

ناگفتنی هایی درباره دختر کاپشن صورتی با گوشواره های قلبی

دخترکوچولوی کاپشن صورتی با گوشواره قلبی و پسرک پیراهن سبز با شلوار مشکی و موهای طلایی که عکس هر دو در فضای مجازی پخش شد، چند مامور پلیس، تعدادی دانش‌آموز و حتی امدادگر هلال‌احمر هم جزو قربانیان خصم بدطینت بودند. سلیمه تویسرکانی ۳۵ ساله، امدادگر هلال‌احمر کرمان هم با بسیاری از همکارانش تمام این صحنه‌ها را از نزدیک دید. او برای ما از آن چند ساعت جهنمی تعریف کرد. «من هر سال به مراسم سالگرد می‌رفتم، اما امسال یکی از بدترین روزهای عمرم را به چشم دیدم. کمر همه ما از این اتفاق دردناک شکسته و توان هضم آن را نداریم.»

این‌ها را تویسرکانی می‌گوید که ۱۵سال است به عنوان امدادگر در هلال‌احمر استان‌کرمان فعالیت می‌کند: «روز حادثه بچه‌های هلال‌احمر قدم به قدم در طول مسیر پیاده‌روی ایستاده بودند تا به مردم خدمت کنند. یکدفعه صدای خیلی بلند و ترسناکی شنیدیم. ساعت حدود ۳ بعدازظهر بود که بیسیم زدیم و پرسیدیم چه خبر است که گفتند گویا یک شیء انفجاری در بین مردم منفجر شده است. دود سفیدی به آسمان بلند شده بود. بعد از انفجار، اولین گروه از امدادگران هلال‌احمر که نزدیک محل حادثه بودند، به آنجا رسیدند و دو دقیقه بعد هم ما رسیدیم. خیلی وحشتناک بود. تعداد زیادی از مردم با جیغ و داد و گریه فرار می‌کردند و بعضی هم بالای سر پیکرهای اعضای خانواده‌شان نشسته بودند.

همه‌جا خون بود و پر از پیکر شهدا. یکی از پیکرها متعلق به مکرمه حسینی، از امدادگران هلال‌احمر کرمان بود که همراه خواهرش ملیکا که او هم عضو هلال‌احمر بود، برای خدمت به مردم به مراسم آمده بودند. روز حادثه ملیکا جلوتر از مکرمه بود. وقتی انفجار اول اتفاق افتاد، مکرمه در نزدیکی محل حادثه بود و ملیکا به محض اطلاع از حادثه خودش را به آنجا رساند. ما زمانی بالای سر مکرمه رسیدیم که هم همکاران ما و هم یکی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان در حال احیای او بودند. دختر جوان به‌شدت مجروح شده بود و وضعیت خوبی نداشت. برای همین او با آمبولانس به بیمارستان منتقل شد، اما متاسفانه به خاطر شدت جراحات به شهادت رسید. ملیکا از ابتدای حادثه تا بیمارستان بالای سرش خواهرش بود و بی‌قراری می‌کرد.»

به گفته تویسرکانی، آن روز تمام فکر او و همکارانش این بود که هرکدام از مجروحان را که نبض داشت را به بیمارستان برسانند. بعد از انتقال آن‌ها به بیمارستان دوباره به محل برگشتند و شروع به جمع‌آوری پیکر شهدا کردند: «تعداد پیکرها آن‌قدر زیاد بود که نیرو کم آوردیم و برای همین بیسیم زدیم و از شعبه هلال‌احمر ماهان، گلباف، شهداد و شعب اطراف درخواست نیرو کردیم. مشغول جمع‌آوری پیکرها بودیم که انفجار دوم هم اتفاق افتاد و جایی بود که بیشتر نظامی‌ها حضور داشتند.

در تمام مدتی که همراه همکاران‌مان مشغول عملیات بودیم، بسیاری از خانواده‌ها سعی‌کرده بودند با تماس تلفنی از حال و روز آنان باخبر شوند. خانواده من هم که از تلویزیون شاهد حادثه بودند، مدام با من تماس می‌گرفتند، اما آن‌قدر گرفتار بودیم که فرصت نکردم جواب تلفن‌شان را بدهم.» به‌جز مکرمه، یک امدادگر دیگر به نام علیرضا سعادت ماهانی هم در این انفجار جان خود را از دست داد که ساعاتی بعد اسم و عکس او به همراه مکرمه در فضای مجازی منتشر شد: «ما رفته بودیم به مردم کمک کنیم، اما متاسفانه دو همکار خوب خودمان را از دست دادیم.

صبح دیروز به خانه مکرمه رفته بودیم. رسانه‌ها به اشتباه نوشته بودند که ملیکا هم زخمی شده است، اما این‌طور نبود. او سالم است، اما شرایط روحی بدی دارد. مکرمه دهه هشتادی بود و حدود سه سال بود که با ما همکاری می‌کرد. ملیکا دو سال از او کوچک‌تر است و در تمام برنامه‌های مربوط به هلال‌احمر با ما بودند و هرگز از هم جدا نمی‌شدند. هر دو دانشجو و مجرد بودند. مکرمه حقوق می‌خواند و ملیکا دانشجوی رشته صنایع بود. شرایط روحی پدر و مادرش بعد از این ماجرا بسیار بد است و از خدا می‌خواهم به آن‌ها و ملیکا صبر بدهد.

دخترهای بسیار خوبی بودند و با هر دوی آن‌ها ارتباط داشتم. خودم آسیبی ندیدم، اما از نظر روحی وضعیت خوبی ندارم. ما برای کمک به دیگران رفته بودیم، اما متاسفانه بچه‌های خودمان را غرق در خون پیدا کردیم. بعد از جمع‌آوری صحنه، مسئولان به خانم‌های امدادگر گفتند به خانه‌های خود بروند، اما آقایان همچنان در محل بودند. بعد از مدتی، شرایط طوری شد که به نیروهای هلال‌احمر گفتند برای امدادرسانی و کمک به کادر درمان به بیمارستان‌ها بروند. صحنه‌های بسیار زجرآوری دیدیم و انگارترکش‌های زیادی به مردم اصابت کرده بود. امیدوارم خداوند به خانواده‌های بازماندگان صبر زیاد عطا کند.»

جان‌های عزیزی که پرپر شد

تراژدی مرگبار دیروز، جان‌های زیادی را گرفت. بر اساس اعلام زهرا مظفر، مشاورامور شاهد وایثارگران وزیر آموزش و پرورش، ۲۲دانش‌آموز کرمانی ویک معلم به شهادت رسیدند. به گفته او، طبق اسامی شهدای دانش‌آموز، از یک خانواده چهار شهید دانش‌آموز در مقطع ابتدایی واز پایه اول، دوم، سوم و پنجم دبستان و از یک خانواده دیگر هم دو فرزند شهید داریم که یکی از فرزندان پایه ششم ابتدایی و دیگری پایه یازدهم هنرستان است. به‌جز این ۲۰ دانش‌آموز، یک خانواده کرمانی به نام سلطانی‌نژاد هم ۹ نفر از اعضای خود را از دست داد. پسر، دو دختر، عروس خانواده و پنج نوه این خانواده شهید در حادثه تروریستی کرمان به شهادت رسیدند.

منبع: روزنامه جام جم

575302

سازمان آگهی های پرسون