به گزارش سایت خبری پرسون، دکتر محمدحسین محترم در یادداشتی نوشت: همزمان با سالگرد اغتشاشات و بحرانسازیِ آمریکا در ایران تحت عنوان انقلاب، در لیبی سیلی جاری شد که عمق و اهداف زلزله سیاسی ۱۲سال قبل در این کشور تحت عنوان«انقلاب ۱۷فوریه» و هر انقلاب آمریکایی در هر کشور دیگری را آشکارتر میکند:
۱-قبل از سال ۲۰۱۱ آمریکاییها ابتدا با استفاده از حربه مذاکرات و برقراری رابطه، در لیبی نفوذ و با فریبکاری، برنامه هستهای این کشور را برچیدند و همراه با اسناد و سازههای مرتبط با برنامههای ساخت موشکهای بالستیک سوار بر کشتی به واشنگتن فرستادند و مؤلفههای اقتدار و قدرت لیبی را خنثی و تضعیف کردند و به این ترتیب هرگونه مانعی بر سر راه حمله به این کشور را برداشتند!
۲-سال ۲۰۱۱ آمریکا و کشورهای غربی به خصوص فرانسه ابتدا با جنگ رسانهای به فکر و باورهای مردم لیبی که از مرفهترین کشورها در آفریقا بودند، حمله و به آنها القا کردند شما بدبختترین مردم روی زمین هستید و باید با سرنگونی نظام مستقر و اصلاحات داخلی آینده بهتری برای خود بسازید! رسانهها و شبکههای اجتماعی غربی نیز با تحریک مردم به اعتراضات خیابانی زمینه شورش و جنگ داخلی را تحت عنوان فریبنده«انقلاب» فراهم کردند. غربگرایان و عاملان اغتشاشات نیز در ظاهر فریبنده رهبران انقلاب، به مردم این کشور اطمینان میدادند که اگر به جای قذافی بنشینند، لیبی آباد و آزاد میسازند و آمریکا متحدی قابل اتکا برای لیبی خواهند بود. اما در کمال تعجب با تشکیل دولت موقت در شهر بنغازی، براساس گزارش رویترز و نیویورکتایمز، اوباما در فرمانی سری به سیا توزیع گسترده سلاح در بین آشوبگران تروریست را آغاز و جنگهای شهری و بین شهری را در لیبی به راه انداخت. سپس به بهانه مبارزه با تروریسم خود ساخته، مصوبه منطقه پرواز ممنوع بر فراز آسمان لیبی را از شورای امنیت گرفت و با سوءاستفاده از این مصوبه و فریب اعضای سازمان ملل و افکار عمومی، حملات خود را به لیبی آغاز کرد. فقط در فاز اول حمله با شلیک ۱۲۴ موشک کروز از سوی زیردریاییهای آمریکا و بمبارانهای گسترده تمام زیرساختهای لیبی نابود و در نهایت در اکتبر ۲۰۱۱ نظام لیبی ساقط و قذافی کشته شد. نکته مهم و قابل تامل اینکه بوش پسر همان زمان بعد از مذاکرات و گرفتن تمام امتیازات از قذافی، روند عملیات طرح سرنگونی او را با این جمله آغاز کرد:«اگر لیبی در پی اصلاحات داخلی باشد، کشوری آزادتر و مرفهتر را میسازد». نکته مهمتر تحولات لیبی این است که تازمانی که قذافی در مقابل آمریکا ایستاده بود آنها نتوانستند سرنگونش کنند،اما همین که او وارد مذاکرات و به اصطلاح تعامل با جهان غربی و دادن همه گونه باجی به آنها شد و به امید نزدیکی با آمریکا روابط خود را با دیگر کشورها از جمله چین و روسیه به حداقل رساند، توانستند سرنگونش کنند، آن هم در زمان اوبامای مؤدب و دموکرات!
۳- «لیبی آزاد شد»،«آزادی بیان مردم لیبی تضمین شد»، «امروز روز پرافتخاری برای مردم لیبی است»، «ساکنان طرابلس هنوز از فرط خشنودی سر از پا نمیشناسند»،... اینها بعضی از تیترهای رسانهها و تلویزیونهای غربی است که در همان ساعات اولیه سقوط دولت قذافی منتشر کردند. دبیرکل ناتو که نقش اصلی در وضعیت لیبی کنونی را داشت،گفت «زمان برپایی یک لیبی جدید با دولتی مبتنی بر آزادی و دموکراسی و نه ترس و دیکتاتوری فرا رسیده است».
اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا هم در تلویزیون ظاهر شد و گفت:
«اکنون آن لیبیای که استحقاقش را داشتید در دسترس شما قرار دارد»! فرانسه نیز در حرکتی فریبنده اجلاسی تحت عنوان «دوستان لیبی» با حضور سران ۶۰ کشور در پاریس برپا کرد و وعدههایی همچون کمک در تأمین بودجه را به مردم لیبی داد، در حالی که لیبی خود دارای بزرگترین ذخائر نفتی آفریقا است!
۴- اکنون قریب ۱۲ سال از آشوبها و اغتشاشات و آن تیترهای رسانههای غربی و وعدههای آمریکاییها برای اقتصاد بهتر و آزادی مردم لیبی میگذرد، اما متاسفانه تصاویر فاجعهبار سیل در این کشور بیش از هر زمانی برای لیبیاییها دردناک و برای مردم دیگر کشورها عبرتآموز است، چرا که جنگ داخلی و غارت نفت لیبی و انهدام کامل زیر ساختها و فقر و کشته شدن دهها هزار انسان تنها دستاورد«انقلاب آمریکایی ۱۷ فوریه» برای مردم لیبی است که فریب شعارها و وعدههای فریبنده را خوردند! حال سخنان «آن روز» بوش و اوباما را بگذارید کنار سخنان هیلاری کلینتون و توئیت تحقیرآمیز «امروز» اوباما در پی سیل لیبی که نوشتند و گفتند «اگر میخواهید به لیبی کمک کنید، پولهایتان را به بنیاد اوباما بدهید- از بابت وضع لیبی هیچ پشیمانی ندارم»! به روی خودشان هم نیاوردند که چه کسی دستور نابودی زیرساختهای این کشور و کشتن دهها هزار لیبیایی با شلیک ۱۲۴ موشک کروز تحت عنوان «انقلاب»را داد تا آن کشور مرفه و غنی در سیل امسال دست گداییاش دراز شود! این معنی کشور آباد و آزاد از نظر آمریکاییهاست!
۵- قذافی هرچه بود اما لیبی دوران سرهنگ هیچگاه آن جای سیاه و وحشتناکی نبود که رسانههای نظام سلطه جلوه میدادند،بلکه آن احساس در افکارعمومی عمدتا حاصل کارزار رسانهای-تبلیغاتی-سیاسی و «هیولاسازی» سنگین دولتهای غربی بود. سرهنگ هرکه بود ولی اکنون ملت لیبی در حسرت حکومت او هستند. در دوران قذافی مردم وام بدون بهره و بیکاران حقوق دوران بیکاری و دانشجویانش ۲۵۰۰ یورو به اضافه هزینه اتومبیل و هر زنی که زایمان میکرد، ۵ هزار دلار از دولت هدیه میگرفتند. آموزش و بهداشت و قبض برق مردم رایگان بود و جوانانش زمان ازدواج صاحب یک آپارتمان با پرداخت نصف بهای آن از سوی دولت میشدند. در دوره قذافی بزرگترین پروژه آبیاری جهان در بیابانهای لیبی پیاده شد؛ به گونهای که در هر جای صحرا آب در دسترس بود و نکته مهم این که لیبی به هیچ کشوری در دنیا یا دستگاهی بدهکار نبود حتی یک سنت و افزون بر آن دارای ۱۵۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی بود و بخشی از درآمد فروش نفت را سالیانه به حساب بانکی هر شهروند لیبیایی واریز میکرد. نکته مهمتر اینکه قذافی تمایلی برای دریافت وام از صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی که کشورها را به روز سیاه مینشاند، نداشت. در زبان سادهتر لیبی تنها کشوری بود که قیمت نفت خود را نه به دلار آمریکا و نه به یورو دریافت میکرد، بلکه طلا را جایگزین آن کرده بود! اما هیچ کدام از این حقایق برای مردم لیبی بازگو نمیشد. چرا؟؛ چون لیبی کشوری ثروتمند با مردمی مسلمان است که بهترین نفت جهان را در اختیار دارد و نظام سلطه به دنبال این نفت بود نه رفاه و آسایش مردم! و متاسفانه قذافی روی داشتههای کشور و ملت خود حساب باز نکرد و در مقابل فشارهای دشمن مردم لیبی تاب نیاورد و فریب مذاکره و رابطه با آمریکا را خورد!
۶- گاردین قبل از اغتشاشات سال قبل در ایران نوشت «دشمنان ایران در منطقه و خارج از منطقه، مانند کرکسهایی که در آسمان بیابانها چرخ میخورند، با چشمان باز انتظار طعمهای را میکشند و با دقت نظارهگر اعتراضات در ایران هستند»! «مردم کوتاه نمیآیند»، «تهران در آستانه سقوط»، «میلیونها ایرانی به خیابانها آمدند»، «شوک اقتصادی نزدیک است»، «مردم به بانکها هجوم بردند»،
«ایران در آستانه تورم سه رقمی» و..... اینها نیز تیترهای دروغ یک روز رسانههای غربی و غربگراهای داخلی در بحرانآفرینی سال گذشته در ایران بود. اما چرا انقلاب فضاحتبار آمریکایی زن، زندگی، آزادی در ایران مثل لیبی نشد و برعکس پولهای ایران آزاد و در تمام مجامع اقتصادی – سیاسی منطقهای و بینالمللی از او استقبال شد؟ چون ملت ایران فریب لبخندهای آمریکا را نمیخورد و با تکیه بر توانمندیها و جوانانش در مقابل هرگونه باجخواهی و زورگویی مقاومت میکند. چون خود نه ۱۲۴ بلکه هزاران موشک کروز و بالستیک هایپرسونیک و نقطهزن دارد! و در یک کلام چون این سطح درک و فهم بالای ملت ایران از تحولات منطقهای و جهانی است که اجازه نمیدهد ایران لیبی و یا سوریه و یا افغانستان شود، چراکه «الناس علی دین ملوکهم» و «اَلنّاسُ بِأُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ»، که میفرمایند«آمریکا شیطان بزرگ است و هیچ غلطی نمیتواند بکند»...«اگر مقاومت کنید قله را فتح خواهید کرد»...«در تحول جهانی آمریکا ضعیف شده و ضعیفتر هم میشود»... «آمریکا و تحریمها نمیتوانند ایران را متوقف کنند»...به قول آن افسر سیا که مجبور شد در مجله آمریکایی فارین افرز اذعان کند «️رهبر ایران با سیاست مستقلش توانسته بقای انقلاب را در برابر دشمن اصلی آن یعنی ایالات متحده تضمین و غرب آسیا را پس از ۴۴ سال تحریم به منطقه قدرت مسلط ایران تبدیل و با حضور در آسیا و آفریقا و آمریکای جنوبی اقتصاد ایران را شکوفا کند».
۷- به یک خبر توجه کنید: صندوق بینالمللی پول چند روز قبل اعلام کرد ژاپن و یونان بدهکارترین کشورهای جهان در سال ۲۰۲۲ و آمریکا با «33 تریلیون دلار هجدهمین دولت بدهکار جهان هستند و بدهی بینالمللی ایران از ۱۳۲ کشور کمتر و طی دو سال فعالیت دولت سیزدهم ۳۰ درصد کاهش داشته و رتبه ایران در ردهبندی جهانی بدهی دولتها ۹ پله بهبود داشته است. این اذعان خودشان است. اگر همین آمار را ملاک تحریک مردم و شورش و اغتشاش قرار دهیم آیا آمریکا و ۱۳۲ کشور دیگر از جمله فرانسه و انگلیس قبل از ایران سزاوارتر نیستند تا در آنها «انقلاب براندازی» صورت گیرد؟!
منبع: کیهان