به گزارش سایت خبری پرسون، حنیف غفاری کارشناس روابط بین الملل در یادداشتی به شرح زیر درباره اظهارات اخیر امادوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه نوشت:
رئیس جمهور فرانسه در یکی از سخنرانیهای اخیر خود، خواستار استقلال مالی و راهبردی اتحادیه اروپا از ایالات متحده آمریکا شده و نسبت به هرگونه مشارکت اروپا در بحران تایوان ابراز تردید کرده است. این مواضع امانوئل مکرون پس از دیدار با شی جین پنگ رئیس جمهور چین در پکن بیان شده و از سوی رسانههای غربی نیز مورد استناد قرار گرفته است.
اما سوال اصلی اینجاست که موانع استقلال اروپاییان از آمریکا چیستند و چرا از زمان انعقاد پیمان "ماستریخت"در اواخر قرن بیستم تا کنون، اتحادیه اروپا به یک بازیگر مستقل در حوزه روابط بین الملل تبدیل نشده است؟ به عبارت بهتر، باید به این سوال مهم پاسخ داد که آیا عدم استقلال اروپا از آمریکا، معلول ساختار طراحی شده در این اتحادیه است یا عوامل دیگری در شکلگیری آن دخالت داشته و دارند؟
واقعیت امر این است که اساسا اتحادیه اروپا و منطقه یورو با هدف استقلال اقتصادی و امنیتی قاره سبز در نظام بین الملل ایجاد شدند اما به واسطه ارتباطات آتلانتیکی طراحی شده در ناتو و وابستگی سیاستمداران محافظهکار و سوسیال دموکرات اروپایی به کاخ سفید ( فارغ از اینکه دموکراتها یا جمهوریخواهان بر مسند قدرت باشند)، این استقلال تحقق پیدا نکرد! به عبارت بهتر، مهمترین مسئله اروپاییان، وجود سیاستمدارانی است که بهجای تقویت مولفههای استقلال و حتی چندجانبهگرایی در نظام بین الملل، به کاتالیزورهای بازی راهبردی و تاکتیکی واشنگتن علیه دیگر بازیگران بین المللی مانند ایران، چین و روسیه تبدیل شدهاند.
یکی از این سیاستمداران شخص امانوئل مکرون میباشد که هراز گاهی زمزمههایی درخصوص لزوم فاصلهگیری از آمریکا را مطرح کرده و سپس، بار دیگر در حوزه دیپلماسی پنهان و آشکار به کارگزار مطلق کاخ سفید در جهان سیاست تبدیل میشود. همگان بازی وقیحانه مکرون در سال 2017 میلادی و در نخستین سال ورودش به کاخ الیزه را به یاد داریم. سیاستمدار بیتجربهای که با پذیرش همه خواستهها و مطالبات چهارگانه وقیحانه و غیرقانونی ترامپ در برجام، از جمله موافقت با تهدید توان موشکی و منطقهای ایران و استمرار تحریمهای هستهای ایران برای پس از سال 2025 میلادی سعی داشت به اصلیترین شریک اروپایی کاخ سفید تبدیل شود.
بدون شک، ملت ایران نمیتواند چشمان خود را بر روی اقدامات و معاملات پشت پرده و آشکار امانوئل مکرون و سران آمریکایی بر سر برجام ببندد. در حال حاضر، مقامات فرانسوی سخن از تجدیدنظر در ساختار اقتصادی و امنیتی اروپا میگویند! سوال اصلی اینجاست که مگر در دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز این موضوع( لزوم فاصلهگیری اروپا از آمریکا) بهعنوان گزارهای منطقی از سوی تحلیلگران و استراتژیستهای اروپایی مطرح نشد؟! در چنین شرایطی چرا سیاستمدارانی مانند مرکل و مکرون با پیشبرد این روند مخالفت کردند؟!
اکنون مکرون بهگونهای سخن میگوید که گویا او واقعا خواستار استقلال از آمریکا بوده و موانع دیگری در تحقق این خواسته وجود داشته و دارد! اروپای واحد امروز عملا به مهره بازی اقتصادی ایالات متحده در نظام بین الملل تبدیل شده و بسیاری از مناسبات اقتصادی در بخش خصوصی و دولتی این کشورها تحت تاثیر رفتار واشنگتن تعیین میشود.
دلیل این فاجعه کاملا مشخص است. اهمالکاری سیاستمدارانی مانند مرکل، نیکولا سارکوزی، فرانسوا اولاند و متعاقبا امانوئل مکرون در شکلگیری این معادله تاثیر بهسزایی داشته است. اکنون، با توجه به بحران بانکی شکل گرفته در آمریکا که احتمال تعمیم آن به اروپا طی ماههای آتی وجود دارد، مکرون صرفا نوعی فرار به جلو را در دستورکار قرار داده است.
روسای جمهور فرانسه (خصوصا پس از دوران ریاست جمهوری ژاک شیراک) همواره سعی داشتهاند گوی سبقت را از دیگر سیاستمداران اروپایی در نزدیکی به ایالات متحده آمریکا بربایند. در چنین شرایطی اظهارات مکرون حداقل تا زمانی که وارد فاز عملیاتی نشود و در حد یک ادعای همیشگی باقی بماند، نمیتواند موضع واقعی مقامات کاخ الیزه تلقی گردد.