نگاهی به سریال «مترجم»

یادداشت زیر را به بهانه توزیع سریال «مترجم» در شبکه نمایش خانگی بخوانید.
تصویر نگاهی به سریال «مترجم»

به گزارش سایت خبری پرسون، عنصر بنیادین «مترجم»، فیلم نامه چند وجهی و غافلگیر کننده آن است که با دقتی شایان توجه به رشته تحریر درآمده؛ دقت و ظرافتی که نمونه اش کمتر در محصولات سریالی شبکه نمایش خانگی سابقه داشته است.

در یک ماه اخیر، شبکه نمایش خانگی ایران آکنده از محصولاتی بوده است که تمرکز خود را کاملا بر ایجاد سرگرمی یا جذب حداکثری مخاطب -به هر شکل ممکن- گذاشته اند. در این میان، اما «مترجم» یک استثنای کامل به شمار می‌رود که شبیه هیچ محصول دیگری نیست و راه خود را در مسیری جداگانه ادامه می‌دهد.

سریال تازه بهرام توکلی، فیلم ساز شناخته شده و محبوب منتقدان سینما در دو دهه اخیر، یک اثر معمایی و پرپیچ وخم است که تقریبا همه آن در شب می‌گذرد. درام این اثر با تردید خواهر و همسر مرتضی درباره مرگ مشکوک او شروع می‌شود که این کنکاش برای کشف حقیقت، هر لحظه ابعاد تازه تری پیدا می‌کند و پای افراد بیشتری به آن باز می‌شود.

عنصر بنیادین «مترجم»، فیلم نامه چند وجهی و غافلگیر کننده آن است که با دقتی شایان توجه به رشته تحریر درآمده؛ دقت و ظرافتی که نمونه اش کمتر در محصولات سریالی شبکه نمایش خانگی سابقه داشته است. شبیه‌ترین نمونه به این سبک از فیلم نامه نویسی در شبکه خانگی به سریال «نهنگ آبی»، ساخته فریدون جیرانی، بازمی گردد که به قلم همین کارگردان مترجم نوشته شد و البته در نیمه دوم، با حواشی پیش آمده، کاملا به بیراهه رفت.

بهرام توکلی به عنوان نویسنده «مترجم»، در مقایسه با «نهنگ آبی»، به وضوح پخته‌تر شده و متنی منسجم با نقاط اتصال دقیق را به نگارش در آورده است. این قصه فربه و پراتفاق، به کارگردانی که خود

بهرام توکلی باشد اجازه می‌دهد که نبوغ خود در مدیریت فضا را به رخ بکشد و کیفیت بصری شایان توجهی را به اجرا بگذارد که استاندارد بالایش می‌تواند به مدیوم نمایش خانگی اعتبار ببخشد.

توکلی در کارگردانی «مترجم» یک بار دیگر استاندارد بالای خودش در تسلط به دوربین و صحنه را به نمایش می‌گذارد و با حرکات خلاقانه دوربین کاری می‌کند که بیننده در آن سکانس‌های کم نور و پردیالوگ، دچار ملال نشود. در حالی که «مترجم» اساسا اثری پرحرف و یکنواخت است، دقت بالای فیلم ساز در پرداختن به جزئیات و طراحی پر از ریزه کاری صحنه‌ها باعث می‌شود که این سریال برای مخاطب دلپذیر جلوه کند. نمونه شایان توجه این رفتار هنرمندانه از کارگردان «مترجم» را می‌توانیم در دو لوکیشن سالن صورتی بازی با حضور مهندس و غزاله و همچنین مطب سفید دکتر روان شناس با بازی رنگ‌ها بر روی در و دیوارش، ملاحظه کنیم.

«مترجم» قطعا از آن سریال‌هایی نیست که مخاطبان پرشمار داشته باشد و بیننده‌ها در فضا‌های شخصی درباره اش حرف بزنند. اساسا این مجموعه برای پرمخاطب بودن ساخته نشده و صرفا به دنبال این است که منویات خالقش را در قالبی تازه به «خوره»‌های سریال‌های مدرن عرضه کند. با این همه، مجموعه‌ای که با کیفیت بالا و ریتم تندش در یکی دو قسمت ابتدایی مخاطبان را سر ذوق آورده بود، از قسمت پنجم به بعد،  در تله‌ای که خودش آن را کار گذاشته بود، گرفتار شد.

در واقع «مترجم» درجه پیچیدگی‌ها و خصلت معمایی بودنش را به قدری زیاد می‌کند که خودش هم گرفتار هزارتوی ساخته شده به دست نویسنده می‌شود و بعضا در دیالوگ‌ها به پرگویی می‌افتد. به نظر می‌رسد که اساس ماجرای گروه کارگران، فساد صاحبان کارخانه آرد و... آن طور که باید و شاید به خورد فیلم نامه نرفته است و برای مخاطب قابل درک نشده است.

ضمن اینکه یکی دو شخصیت فرعی مجموعه هم می‌توانستند از متن قصه حذف شوند و این موضوع عملا لطمه‌ای به روند قصه وارد نمی‌کرد.
در میان بازیگران این مجموعه، صابر ابر اجرایی کاملا متفاوت از خود به نمایش گذاشته است که در کارنامه او اتفاقی مهم به حساب می‌آید. ابر سال هاست که توسط منتقدان خود به خاطر تکرار یک شمایل خسته و شکست خورده، با چشم‌های بهت زده و صدای لرزان، مورد نقد قرار می‌گیرد؛ همان تیپی که نمونه اعلایش در «درباره الی» جلوی دوربین رفت و بعد از آن تا همین اواخر به شکل‌های مختلف توسط این بازیگر تکرار شد.

«مترجم»، اما یک صابر ابر کاملا متفاوت دارد؛ مردی خشن با رویکرد تهاجمی که صدایش را رها می‌کند و از اعمال خشونت فیزیکی هم ابایی ندارد. این احتمالا بهترین ورژن صابر ابر -از زمان «قورباغه» - است که بر مبنای شناخت دقیق و طولانی توکلی از این بازیگر، به خلق کاراکتر مهندس منجر شده است. در کنار او، مهتاب ثروتی نیز استعداد جالبی را از خود نشان می‌دهد و در اولین تجربه ایفای نقش اول خود در یک سریال تلویزیونی، ظهور یک بازیگر کامل برای نقش‌های اصلی سینما در سال‌های بعد را نوید می‌دهد.

منبع: شهرآرانیوز

480263

سازمان آگهی های پرسون