در روزهای اخیر بین آمرین بهمعروف با مرم درگیریهایی ایحاد شده، از یزد و مشهد گرفته تا چاقو خوردن یک آمر بهمعروف در رشت. برخی معتقدند بحث حجاب، موجب رویارویی مردم رادر برابر مردم شده است ، نظرتان دراین مورد چیست؟
این یک واقعیت است که بههر حال برخی از زنان و مردان ایرانی بهدلیل عقاید دینی سفت و سختی که دارند، مستقل از اینکه حکومت چه میگوید و چه نمیگوید خودشان راسا و شخصا احساس تکلیف میکنند و میخواهند در برابر بیحجابی بایستند. آنها این موضوع را یک تکلیف شرعی و دینی میدانند. اینکه جمعیت این دست از ایرانیان چقدر است، هیچکس اطلاعاتی ندارد. بههر حال از این قریب به ۸۵ میلیون ایرانی، چند درصدشان واقعا اعتقاد دارند که مقابله کردن با بیحجابی یک وظیفه و تکلیف دینی است. یعنی همانطور که روزه میگیرند و نماز میخوانند، همانطور هم وقتی یک بیحجاب را میبینند احساس میکنند باید در برابر او بایستند. آنچه مسلم است اینکه یک درصدی از جامعه ایران، چنین باورهایی دارند.
اگر واقعا به این مرحله رویارویی افراد جامعه برسیم نقش حکومت در این خصوص چه خواهد بود؟
اگر ما این درصد را کنار بگذاریم، میرسیم به مسئله مهم حکومت. حکومت از یکسو میتواند از طریق گفتوگو از این این گروه که گفته شد، بخواهد که شما اگر تابع حکومت هستید بدانید که حکومت از شما میخواهد که تاکید دارد که شما حق ندارید متعرض زنان و دختران بیحجاب شوید، حداکثر این است که به آنها تذکر بدهید و یا توصیه کنید که حجابتان را رعایت کنید، حق ندارید کار دیگری انجام دهید. این وظیفه از حکومت انتظار میرود. اگر حکومت غیر ازاین عمل کند و در حقیقت سکوت کند، سکوتش یکجورهایی تایید عملکرد این اقلیت میشود. بنابراین در اینجا وظیفه حکومت خیلی سنگین و دشوار است؛ زیرا نیازمند برنامه ظریفی است تا با عمل به آن، مانع احساس وظیفه و تکلیف اقلیت مذکور برای اجرای قانون شود. اما بخشهای دیگری از حاکمیت هستند که این تفکر را ندارند، و آب به آسیاب این افراد میریزند که شما وظیفه و تکلیف دارید و آتش به اختیار هستید و خودتان تکلیف شرعی و دینی دارید که در برابر بی حجابی بایستید. بهنظر من اینها متوجه نیستند که چگونه دارند با آتش بازی میکنند، برای اینکه این عملکرد آنها عملا ملت را دارد در برابر همدیگر قرار میدهد.
این موضع را هم باید در نظر داشته باشیم که یک سری از حزباللهیها و متدین در شرایط فعلی معتقد هستند که فعلا بهتر است با مقوله حجاب برخوردی صورت نگیرد و عدهای دیگر برخلاف آن مصصم به برخورد با بیحجابی هستند. همین موضوع منجر به یک دوگانگی در تصمیمات و عملکرد آنها شده است.
ما میدانیم اقلیتی هستند که احساس وظیفه و تکلیف میکنند که در برابر بیحجابها بایستند اما این را هم میدانیم که تعداد قابل توجهی از زنان ایران هستند که حجاب اجباری را باور ندارند. ضمن اینکه یکدرصد قابل توجهی از زنان ایرانی هستند که خودشان محجبه هستند، ولی اگر از آنها بپرسیم آیا شما موافق هستید که با زنان بیحجاب برخورد شود، خواهند گفت نه.
ما میتوانیم مومنین را به چند دسته تقسیم کنیم؛ یک دسته آنهایی که معتقدند ما حق نداریم معترض زنان و دختران بیحجاب شویم و یک دسته آنهایی که میگویند ما باید برخورد بکنیم. این وسط آن بخش از حکومت که تندورها هستند، دارند تمام اقشار و لایههای مختلف جامعه را در برابر همدیکر قرار میدهند. کم نیستند بانوان محجبه و مردان مومن و متدین که بههیج وجه اعتقاد ندارند باید با خانمهایی که بیحجاب هستند، برخورد فیزیکی شود. فقط اینوسط تندروها هستند.