میدان جنگ دیپلماتیک است، نه نظامی!

اکنون میدان جنگ واقعی، در آسمان و موشک نیست، بلکه جنگ اصلی، جنگ دیپلماتیک است که معادلات سیاسی جدیدی به منطقه تحمیل می‌کند و آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها، هم خود را بازنده این میدان می‌بینند.
تصویر میدان جنگ دیپلماتیک است، نه نظامی!

به گزارش سایت خبری پرسون، دکتر محمدحسین محترم در یادداشتی نوشت:

۱- رهبر معظم انقلاب: «سال ۹۴: صهیونیستها ۲۵ سال آینده را نخواهد دید و در همین ۲۵ سال هم جبهه مقاومت آنها را راحت نخواهد گذاشت- امسال: ما گفتیم رژیم صهیونیستی ۲۵ سال دیگر را نمی‌بیند، خودشان عجله کردند و زودتر می‌خواهند بروند».

سید حسن نصرالله: «رژیم صهیونیستی سست‌تر از لانه عنکبوت است». مقاومت: «اگر قرار به جنگ باشد، میدان مبارزه تل‌آویو است، تهران نه»!. مقامات صهیونیستی: «با این روند ما ۸۰ سالگی بقا خود را نمی‌بینیم. به مرز فروپاشی و نقطه بی‌بازگشت رسیده‌ایم و برای فروپاشی اسرائیل نیازی به ایران نیست، خودمان داریم این کار را می‌کنیم»! این چهار نقل قول‌، نماد چهار سوی رژیم صهیونیستی است که آن رژیم را محاصره کرده و نمودی واضح است از آنچه که در منطقه و جهان می‌گذرد و ترسیم‌کننده افق نظم جدید منطقه‌ای و جهانی در پساغرب می‌باشد.

۲- می‌گویند غده سرطان که پیشرفت کند، متاستاز می‌دهد و به دیگر اعضا و جوارح بدن دست‌اندازی می‌کند و اعضای درگیر را وادار به واکنش عمومی تدافعی و تهاجمی می‌نماید. حالا، حال و روز این روزهای غده سرطانی رژیم صهیونیستی، محاصره در واکنش‌های عمومی و گسترده درونی و خارجی است.

۳- درخصوص اینکه چرا رژیم ‌صهیونیستی همزمان در اقدامی جنون‌آمیز حملات به سوریه را افزایش داده و به مسجدالاقصی یورش برده و در غزه و کرانه باختری دست به تنش‌آفرینی زده است؟، باید گفت که روند سریع تحولات سیاسی و دیپلماتیک و روابط اقتصادی در منطقه بدون اذن آمریکا، خشم تل‌آویو را برانگیخته است. تحولات و اعتراض‌های بی‌سابقه و فلج شدن زندگی درون رژیم صهیونیستی،تحولات کرانه باختری با اذعان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به این که «ایران فشارهای همه‌جانبه‌ای را بر اسرائیل وارد کرده و ایران در سه مرز اسرائیل حضور دارد و نمی‌توانیم همزمان در سه جبهه بجنگیم و پیروز شویم»، شوک عادی شدن روابط عربستان و کشورهای عربی با ایران و دمشق به عنوان دو کشور خط مقدم مبارزه با رژیم جعلی اسرائیل و به محاق رفتن طرح آبراهام‌، شوک تصمیم اوپک پلاس با کاهش تولید نفت درحالی که بایدن منتظر بود با کاهش بیشتر قیمت نفت ذخائر استراتژیک آمریکا را پر کند‌، جرات پیدا کردن کشورهای مختلف برای مخالفت و مقابله با رژیم صهیونیستی از جمله مخالفت ریاض با ورود هیئت اسرائیلی به کشورش و محکوم کردن یورش صهیونیستها به مسجدالاقصی از سوی عربستان و اردن و دیگر کشورها، اخراج رژیم صهیونیستی به عنوان ناظر از اتحادیه آفریقا با رای تمامی کشورهای آفریقایی در نشست سران این قاره در آدیس آبابا، امتناع ناتالی پورتمن بازیگر مشهور‌هالیوودی از سفر به تل‌آویو و دریافت جایزه جنسیس به سبب جنایات اسرائیل، رای پارلمان اردن با اکثریت آرا به اخراج سفیر رژیم صهیونیستی از این کشور در پاسخ به اقدام گستاخانه وزیر دارایی این رژیم، حضور نیافتن سفرای برخی کشورهای عربی در افطاری وزارت امور خارجه اسرائیل، اجازه ندادن عمان به هواپیماهای اسرائیلی برای فرود در خاک خود، تکذیب شایعات رژیم صهیونیستی مبنی بر ارتباطات تجاری با پاکستان و‌اندونزی از سوی این دو کشور، به سخره گرفتن حال و روز این‌روزهای بایدن در شبکه سعودی ام‌بی‌سی و.... و عمیق‌تر و گسترده‌تر شدن روابط و شراکت‌های راهبردی جمهوری اسلامی با کشورهای دنیا و حتی متحدان سنتی آمریکا و رژیم صهیونیستی و... در کنار شتاب گرفتن افول آمریکا به عنوان حامی اصلی رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد که این رژیم امروز منزوی‌ترین رژیم در دنیاست تاجایی که میدل‌ایست‌آی تیتر می‌زند: «اسرائیلی‌ها که به ایده ایجاد یک اسرائیل بزرگ متعصب بودند، اکنون به فکر فرار و دنبال گذرنامه دومی هستند». در مقابل‌، جبهه مقاومتِ ایستاده در مقابل آمریکا و رژِیم صهیونیستی از هر روز دیگری قوی‌تر و گسترده‌تر شده است.

۴- نکته بسیار مهم‌تر این است که سیاست همزمان تقابل آمریکا با روسیه و چین و ایران و نزدیک شدن کشورهای مختلف از جمله متحدان سنتی آمریکا به این مثلث‌، لاجرم در ذات خود دوری این کشورها از رژیم صهیونیستی و اتخاذ سیاست‌هایی در مقابل سیاست‌های جنایتکارانه آمریکا و رژیم صهیونیستی را به دنبال دارد. به عنوان مثال عربستان و آمریکا پس از تصمیم کاهش تولید نفت توسط اوپک پلاس به رهبری پادشاهی سعودی در مسیر برخورد و تضاد منافع قرار دارند.

۵- توافق ایران و عربستان نشان داد افقی برای جنگ در منطقه وجود ندارد تاجایی که سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید از ترس پاسخ ایران به تجاوزات نظامی آنها در سوریه فورا بر صفحه تلویزیون حاضر شد و التماس کرد که «به دنبال جنگ با ایران یا هیچ درگیری مسلحانه دیگری در منطقه نیستیم»!. و یا ژنرال صهیونیستی اذعان می‌کند«در سال ۲۰۰۹ وقتی که فکر حمله به مراکز هسته‌ای ایران را می‌کردیم، می‌فهمیدیم ضربه‌ای که ایرانی‌ها به ما می‌زنند صدها برابر بیشتر تلفات خواهد داشت. اما امروز پاسخی که ایران می‌تواند به اقدام ما بدهد صدها برابر شدیدتر از آن روزها خواهد بود و منجر به نابودی زیرساخت‌ها، مراکز حاکمیتی و تلفات سنگین می‌شود، چون به ما و پدرجدمان هر روز چندهزار موشک شلیک می‌کنند». لذا با توجه به اینکه سیاست مدبرانه رهبرمعظم انقلاب سایه جنگ را نه از سر ملت ایران بلکه از سر منطقه دور کرد، از یک طرف آمریکا در تلاش است تا کانون‌های تنش را در نقاط مختلف از جمله در قفقاز روشن کند و مانع خاموش شدن این کانون‌ها از جمله جنگ یمن و اوکراین شود و از طرف دیگر رژیم صهیونیستی نیز تلاش دارد با تکرار حملات بی‌حاصل همیشگی خود‌، منطقه را ملتهب نشان دهد تا مانع اتخاذ تصمیمات درستی بشود که نهایتا به منزوی‌تر شدن آنها می‌انجامد.

۶- اما با حملات نظامی ایذائی می‌خواهند از یک سو فضای دیپلماتیک منطقه را تحت تاثیر قرار دهند و روابط سیاسی و مناسبات اقتصادی جدید در منطقه را به هم بزنند و از سوی دیگر می‌خواهند خود را به عنوان یکی از بازیگران منطقه القا کنند. واقعیت امر این است که اکنون میدان جنگ واقعی، در آسمان و موشک نیست، بلکه جنگ اصلی، جنگ دیپلماتیک است که معادلات سیاسی جدیدی به منطقه تحمیل می‌کند و آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها، هم خود را بازنده این میدان می‌بینند و هم مجبور به پذیرش این معادلات جدید هستند که این نیز موجب در تنگنا قرار گرفتن بیشتر آنها شده و نهایتا مجبور به خروج از شمال و شرق سوریه می‌شوند. بخصوص که یکی از مهم‌ترین تصمیمات جلسه وزرای خارجه ایران و روسیه و ترکیه و سوریه در مسکو پایان حضور نظامیان ترکیه در سوریه است، که مقدمه اخراج آمریکایی‌ها از سوریه خواهد بود. لذا جبهه مقاومت با تثبیت امنیت، به روش خودش تلاش دارد پاسخ حملات نظامی را اول در حوزه دیپلماسی با قدرت نرم بدهد و بعد در میدان به وقتش پاسخ سخت را تدارک ببیند.

۷- ذیل تحلیل فوق اسرائیل از تنش‌های اخیر اهداف خاصی را دنبال می‌کند که تیتروار عبارتند از: یک- اسرائیل با تشدید تنش قصد دارد ایران را به یک واکنش احساسی غیرهدفمند نظامی محدود مجبور کند و پس از آن، اهداف اصلی دیگرش را از این رهگذر محقق سازد. دو-حملات نظامی اقدامی برای پوشش حضور آمریکا در مناطق شمالی و شرق سوریه است تا شاید از حملات مقاومت و اخراج از این کشور در امان بمانند و همچنین روند اخراج از منطقه را به تاخیر بیندازند. سه -سرپوش گذاشتن بر تحولات داخلی و فریب افکارعمومی به منظور کسب اعتبار داخلی است.چهار-تحت‌الشعاع قرار دادن پیروزیهای جبهه مقاومت هم در میدان و هم در عرصه دیپلماتیک برای روحیه دادن به مقامات اوکراینی. پنج- ترساندن ایران از تحرکات رژیم باکو در شمال و سرگرم کردن جبهه مقاومت. شش- با تنش آفرینی و نسبت دادن آن به ایران و جبهه مقاومت تلاش دارند تحت این تنش‌ها تسلیحات بیشتری به منطقه اعزام کنند. هفت- جلوگیری از مسلح کردن نیروهای مقاومت در کرانه باختری. هشت- به زعم خود جلوگیری از فراگیر شدن خشم فلسطینیان و میلمانان در آستانه روز قدس. نه- نکته مهم اینست که این اقدامات احمقانه واکنشی از سر استیصال و انفعال و ضعف به توافق ایران و عربستان و سایر کشورهای عربی و در آستانه دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان انجام می‌شود و هدف‌، ترساندن این کشورها از نزدیکی به ایران و اختلال در روند عادی ‌سازی روابط آنها با جمهوری اسلامی و سوریه است.

۸- با توجه به اعلام مقاومت، صهیونیستها باید منتظر پاسخ سخت و قاطع از سوی محور و جبهه مقاومت هم در سوریه و هم در فلسطین و هم در کل منطقه باشند. لذا ما انتقام خواهیم گرفت‌، همان گونه که گذشته ثابت کرده‌ دوران بزن در رو گذشته و یکی بزنند، ده تا می‌خورند و در ازای هر یک شهید که داده‌ایم، چندین کشته روی دست صهیونیستها مانده است.چند روز پیش مایک پمپئو وزیر خارجه سابق آمریکا اذعان کرده بود در حدود ۸۰ حمله اخیری که یاران ایران به آمریکایی‌ها داشته‌اند، ارتش ایالات متحده فقط توانسته به سه فقره از آنها پاسخ دهد!. در هر کدام از این ۸۰ حمله اگر به‌ طور میانگین دو نفر هم کشته شده باشد،می‌شود ۱۶۰ کشته، بماند اینکه در عین الاسد چه به روزشان آمد و هیچ نگفتند!. لذا حملات از روی عجز و درماندگی آمریکا و رژیم صهیونیستی در سوریه خط بطلانی بر ادعای تضعیف جبهه مقاومت، گویای استراتژی جدید جبهه مقاومت در ایجاد بازدارندگی و هزینه‌دار کردنِ حضور آمریکا در منطقه و خنثی ‌سازی پازل اسرائیل برای انحراف افکارعمومی و همچنین اجماع‌‌سازی جهانی علیه رژیم صهیونیستی است که این یک گام جدی به سوی جهان چندقطبی و تسریع در افول آمریکا تفسیر می‌شود.

منبع: کیهان

479685