به گزارش سایت خبری پرسون، روابط ربات و انسان را در نظر بگیرید.مطمئناً تصاویری از رباتهای معروف آینده نگر، از ترمیناتور گرفته تا C-3PO را در ذهن تداعی خواهید کرد. اما، در واقع، تهاجم رباتها از قبل آغاز شده است. دستگاهها و برنامهها، از جمله دستیارهای صوتی دیجیتال و لوازم خانگی هوشمند وجود دارند و روز به روز هوشمندتر میشوند. با این حال، این درست نیست که رایانهها تماما مغز و بدون قلب باشند. یک دانشمند کامپیوتر، در تلاش است تا مطمئن شود که آینده کمی پیشرفتهتر از Big Hero 6 و کمی نزدیکتر به Skynet است. از رباتهای چت درمانی گرفته تا رباتهای دستیار بصری، تا پهپادهای جستجو و نجات هوشمند، تا مدلسازی و گرافیک رایانهای، آزمایشگاه این دانشمند برای بهینهسازی رایانهها برای دنیای انسانی کار میکند. او میگوید: هدف تحقیق من استفاده از هوش مصنوعی برای بهبود زندگی انسان است.انسان، رفتار انسانی و احساسات انسانی هدف هر کاری که من انجام می دهم است.او که یک متخصص در زمینه بین رشتهای محاسبات عاطفی است معتقد است استفاده از یادگیری ماشینی و سایر روشهای علوم رایانه برای برنامهریزی برنامههای هوش مصنوعی برای ترکیب و درک بهتر رفتار و احساسات انسانی است.
هوش مصنوعی عاطفی
رایانه ها ابزارهایی هستند که ما برنامه ریزی می کنیم. وقتی از یک ابزار میخواهید آهنگی را پخش کند یا از دیگری میخواهید تایمر تنظیم کند، آنها به متن کلمات شما پاسخ میدهند. اما انسانها فقط با استفاده از کلمات ارتباط برقرار نمیکنند: لحن صدا، زمینه، حالت و ژستها همگی نقش مهمی در ارتباطات انسانی دارند. وقتی دوستی از شما می پرسد که حال شما چطور است، می توانید بگویید "من خوبم!" رایانه ها معمولاً فقط به محتوا توجه می کنند و زمینه را نادیده می گیرند. این معنای واقعی کلمه برای دستگاه هایی که صرفاً سعی دارند در کارهای روزمره به شما کمک کنند خوب است. اما او از تخصص خود در یادگیری ماشین برای برنامهریزی دستگاهها برای ترکیب درک نشانههای غیرکلامی و ارتباطات استفاده میکند.
او گفت: «ما در تلاش هستیم تا مدلها و سیستمهای هوش مصنوعی بسازیم که شبیه انسانها و در تعامل با انسانها ماهرتر باشند.اگر ما بتوانیم توانایی هوش مصنوعی در تفسیر و تعامل با انسان ها را به حداکثر برسانیم، می توانیم به افراد بیشتری کمک موثرتری کنیم." این دانشمند و تیمش در حال کار بر روی یک رویکرد چندحسی برای این هوش مصنوعی «احساسی» هستند که شامل مشاهده و تجزیه و تحلیل حالات چهره، زبان بدن، حرکات و ژستهای غیرارادی و ناخودآگاه، حرکات چشم، الگوهای گفتاری، لحنها و پارامترهای مختلف زبانی و فرهنگی است. آموزش هوش مصنوعی بر روی این نوع ورودی ها نه تنها ارتباطات را بهبود می بخشد، بلکه هوش مصنوعی را برای پاسخگویی مناسب تر و حتی احساسی تر به انسان ها نیز بهتر مجهز می کند.
ایالات متحده و اکثر کشورهای جهان با کمبود متخصصان بهداشت روان مواجه هستند. دسترسی به سلامت روان ممکن است دشوار باشد و جلسات برگزارشده ممکن است سخت باشد و یا در برنامه شلوغ یک فرد قرار بگیرند. او برنامههای هوش مصنوعی هوش هیجانی را ابزارهایی میداند که ممکن است بتوانند این خلا را پر کنند،او با دانشکدههای پزشکی و بیمارستانها برای تحقق این ایدهها همکاری میکند. برنامههای درمانی مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند به ارزیابی سلامت روانی و عاطفی فرد کمک کند و آنها را به سمت منابع صحیح راهنمایی کند و همچنین راهبردهای اولیه را برای کمک پیشنهاد کند. صحبت کردن با یک هوش مصنوعی برای برخی از افراد، به ویژه آنهایی که عصبی هستند یا دارای اضطراب اجتماعی هستند، ممکن است کمتر از صحبت کردن با یک انسان باشد. در عین حال، داشتن یک دستیار هوش مصنوعی برای توجه به ارتباط غیرکلامی و الگوهای گفتاری یک فرد می تواند به درمانگرهای انسانی کمک کند تا پیشرفت بیماران خود را در جلسات پیگیری کنند و آنها را قادر به ارائه بهترین مراقبت کند.
پیمایش در محیط های احساسی
زمینه دیگری که در آن برنامه های هوش مصنوعی قادر به درک بهتر احساسات انسان هستند، زمانی است که رباتها فضای فیزیکی را با انسان ها به اشتراک می گذارند. خودروهای خودران می توانند نشانگرهای نقاشی شده روی پیاده رو را درک و تفسیر کنند، اما نمی توانند عابران پیاده انسانی را شناسایی کنند و بر اساس حرکت آنها ارزیابی کنند که چه کاری ممکن است انجام دهند. یک کودک گیج، یک نوجوان عصبانی یا یک بزرگسال وحشت زده، همگی مناظری هستند که ممکن است باعث شود که راننده وسیله نقلیه، سرعت خود را کم کند و بیش از حد معمول محتاط باشد. راننده انسان به طور شهودی می داند که اینها افرادی هستند که ممکن است حرکات غیرمنطقی یا ناگهانی انجام دهند و آنها را در معرض خطر برخورد با وسیله نقلیه قرار دهند.
وقتی این رباتها بتوانند با استفاده از نشانههای غیرکلامی به همین نتیجه برسند، میتوانند به وسایل نقلیه خودران و سایر رباتهای خودمختار کمک کنند تا با ایمنی بیشتری در محیطهای فیزیکی حرکت کنند. این تیم روی برنامهریزی مغز یک ربات چرخدار به نام ProxEmo کار میکند که میتواند زبان بدن انسانها را برای سنجش احساسات آنها بخواند. در آینده، پروتکلهای مشابه میتواند به سایر انواع رباتها کمک کند تا ارزیابی کنند که کدام افراد در یک جمعیت گیج یا گم شدهاند و به آنها در افزایش سرعت و کارآمدی کمک کنند.
برخی از محیطهای فیزیکی مانند صحنههای بلایای طبیعی، میدانهای جنگ و محیطهای خطرناک برای انسان بسیار خطرساز هستند. از لحاظ تاریخی، در این موارد، انسانها از شرکای غیرانسانی، از جمله قناریهای معدن زغالسنگ، سگهای نجات و حتی موشهای جویندهبمب در جایی که هیچ انسانی نمیتواند برود استفاده کردند. این تیم با مدلهای پهپادهای تجاری موجود، مانند یک ربات "سگ" چهار پا کار میکنند تا مریخ نوردهای مستقلی بسازند که برای مثال میتوانند پس از زلزله به جستجوی بازماندگان بپردازند. او میگوید: بیشتر افرادی که در زلزله می میرند، در زلزله واقعی نمی میرند. آنها در اثر گیر افتادن زیر آوار می میرند؛ آنها می میرند زیرا اولین امدادگران نتوانستند آنها را به سرعت پیدا کنند. یک پهپاد می تواند محیط را اسکن کند و در میان زباله ها بخزد تا علائم حیات از جمله ضربان قلب، گرمای بدن و دی اکسید کربن و موارد دیگر را تشخیص دهد. به علاوه، اگر سگ ربات را برای جستجو بفرستیم، دیگر خطری برای سگ زنده وجود ندارد.
درک نحوه حرکت انسان ها می تواند به ربات ها کمک کند تا صحنه های فاجعه بار را هدایت کنند، از سر راه اولین امدادگران انسانی دور بمانند و به یافتن، رسیدن و نجات بازماندگان موثرتر از انسان ها یا سگ ها کمک کند. به این فکر کنید که Wall-E و EVE با هم کار می کنند تا سیاره زمین را بازیابی کنند. ایده این تیم این است که آینده ای بسازند که در آن رباتها بتوانند شریک انسانها باشند و به آنها کمک کنند تا اهداف و وظایف را ایمن تر، کارآمدتر و موثرتر انجام دهند.در علوم رایانه، بسیاری از اوقات بزرگترین مشکلات انسانها هستند. کاری که تحقیقات این تیم انجام میدهد این است که انسان را به حل مسئله بازگرداند تا دنیایی بهتر بسازد.