به گزارش سایت خبری پرسون، «مرا ببوس ... مرا ببوس ... برای آخرین بار، تو را خدا نگهدار که میروم به سوی سرنوشت...»؛ صدای موسیقی و آواز این ترانه را در گوش و ذهنتان میشنوید؟ این جادوی یک ترانهی ماندگار است. ترانهای که وقتی در دههی ۱۳۳۰ برای اولین بار با اسم مستعار خوانندهاش از «رادیو ایران» پخش شد، مردم از هم میپرسیدند که این صدای گرم و دلنشین چه کسی است و شعر را برای همدیگر میخواندند و دربارهاش داستان میساختند. ترانهای غمگین و البته شورانگیز که روایتها و افسانههای متعدد و متناقضی دربارهی قصهی ساخت آن وجود دارد اما قطعیترین روایت دربارهی این ترانه که بیش از ۶۰ سال عمر دارد، این است که هنوز یکی از محبوبترین عاشقانههای تاریخ موسیقی ایران است.
هشت نکته بخوانید درباره قطعه عاشقانه و ماندگار «مرا ببوس». ترانهای که سال ۱۳۷۲، وقتی خوانندهاش در گورستان امامزاده طاهر در مهرشهر کرج به خاک سپرده شد، فریدون مشیری بر سر مزار او خواند: «در همه عالم کسی به یاد ندارد/نغمهسرایی که یک ترانه بخواند/تنها با یک ترانه در همه عمر/نامش اینگونه جاودانه بماند».
مثلث طلایی مرا ببوس
شعر «مرا ببوس» را حیدر رقابی (متخلص به هاله) سروده، موسیقیاش را مجید وفادار ساخته و حسن گلنراقی مشهورترین خواننده آن است. این تصنیف ماندگار در آواز بیات اصفهان خوانده شده و آهنگ آن با همراهی دو ساز ساخته شده؛ ویولن پرویز یاحقی و پیانوی مشیر همایون شهردار.
اولین نسخه مرا ببوس
«مرا ببوس» اولینبار در فیلمی به نام «اتهام» خوانده شده؛ فیلمی به کارگردانی شاپور یاسمی و با صدای خوانندهای به نام « پروانه نمازی جعفری»، مجید وفادار آهنگساز این فیلم بوده و ناصر ملکمطیعی و ژاله علو بازیگرانش. ژاله علو در فیلم به جای پروانه لب میزند و ترانه « مرا ببوس » را میخواند . فیلم در بهار سال 1335 اکران میشود . اما «مرا ببوس» با این فیلم مشهور نمیشود.
اولین اجرای مرا ببوس
«مرا ببوس» اولینبار احتمالا در سال 1336 در استودیوی شماره هشت رادیو در میدان ارک ضبط شده است. می گویند گلنراقی برای دیدار با پرویز یاحقی ، ویولننواز مشهور، که دوستش بوده، به رادیو رفته بوده و با پیشنهاد یاحقی ، گلنراقی بعد از یکی دوبار تمرین ، «مرا ببوس» را خوانده است. وقتی مسئولان رادیو تصمیم گرفتهاند این ترانه را پخش کنند، گلنراقی گفته در صورتی رضایت میدهد که اثر بدون نام خواننده پخش شود، چند روز بعد «مرا ببوس» از «رادیو ایران» پخش میشود و گوینده برنامهی « شما و رادیو» قبل از پخش آن اعلام میکند: این تصنیف در یک محفل خصوصی ضبط شده، که به دلیل جذابیت خاص آن به پخش آن مبادرت میورزیم.
مرا ببوس روایت اول
پس از کودتای 28 مرداد 1332، عده ای از افسران سازمان نظامی حزب توده اعدام شدند. در بین آنها سرهنگی بود به نام عزتالله سیامک که شایعه شده بود او شعر «مرا ببوس» را موقع وداع با خانوادهاش و قبل از رفتن مقابل جوخه اعدام سروده است. روایتی که عبدالرحیم جعفری، مدیر انتشارات «امیرکبیر»، ناشر شعرهای حیدر رقابی در کتاب خاطراتش تکذیب کرد و نوشت: « من و دوستانم میدانستیم که هاله ( تخلص حیدر رقابی) این شعر را برای دختری که دوست داشته سروده و به او اهدا کرده است.
مراببوس روایت دوم
عبدالرحیم جعفری، مدیر انتشارات «امیرکبیر» در کتاب خاطراتش «در جستجوی صبح» نوشته است که اوایل سال 1329 با جوان پرشوری آشنا شده به نام حیدر علی رقابی ، از خویشان بیژن ترقی؛ ملیگرایی بود شوریده و شیفتهی دکتر محمد مصدق جوانی بود فروتن و مومن و معتقد و در مبارزات ملی سخت فعال. دفتر شعری داشت که آن را در هزار نسخه با نام «آسمان اشک» چاپ کردم. در این دفتر قطعه شعری بود با عنوان «مرا ببوس» که بعدها مجید وفادار برای این شعر آهنگی ساخت.
مرا ببوس روایت سوم
در روایتی دیگر میگویند وقتی رقابی میخواسته از ایران برود، پیش از خروج از کشور دوستش مجید وفادار را میبیند و وفادار از او میخواهد برای آهنگی که اخیر ساخته شعری بنویسد. رقابی شروع میکند به نوشتن و وعده میدهد که قبل از رفتن از ایران آن را به پایان برساند. در نهایت پس از اینکه آخرین روز را با معشوقهاش میگذراند ، از فرودگاه زنگ میزند و شعر «مرا ببوس» را که موقع وداع با معشوقهاش سروده بوده، برای وفادار میخواند.
حاشیههای مرا ببوس
شایعهها دربارهی سیاسی بودن ترانه «مرا ببوس» از همان روزهای اول انتشار بالا میگیرد و به همین دلیل گلنراقی به اتهام خواندن ترانهای سیاسی توسط ساواک بازجویی میشود و از قرار معلوم مدتی بعد قسمت دوم این ترانه را به نام «ستاره مرد» با همان ملودی و ادامه شعر رقابی اجرا میکند اما هیچوقت به محبوبیت «مرا ببوس» نمیرسد. بعدها خوانندههای زیاد دیگری «مرا ببوس» را اجرا میکنند؛ از ویگن تا گوگوش و منوچهر سخایی.
خواننده عاشق مرا ببوس
حسن گلنراقی، خواننده مرا ببوس خواننده حرفهای نبوده است! به خاطر همین برای خواندن «مرا ببوس» مورد غضب پدرش قرار گرفت که «مگر تو مطربی که رفتهای در رادیو آوازهخوان شدهای؟» گلنراقی بازرگانی عتیقهشناس بود و در تیمچه حاجبالدوله بازار تهران کاسبی میکرد ولی با عشقی که به موسیقی داشت. نزد استاد حنانه ردیفهای آوازی را یاد گرفت و با هنرمندان و نویسندگان رادیو دوست و همنشین بود. او در مهرماه 1372 گرفتار فراموشی و تومور مغزی شد و درگذشت.
منبع: برترینها