به گزارش سایت خبری پرسون، «رافائل گروسی»، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در نشست اخیر خود با نمایندگان پارلمان اروپا به وقوع «بنبست بزرگ» در برجام اشاره کرده و قطع شدن 27 دوربین آژانس را به معنای کاهش نظارت مؤثر بر روند فعالیتهای هستهای ایران دانسته است. او در عین بیان این مواضع تکراری از احتمال سفر خود به ایران در ماه فوریه نیز خبر داده است؛ خبری که محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی روز گذشته تلویحاً آن را تأیید کرد و با تأکید بر اینکه تهران و آژانس با بنبستی روبهرو نیستند، یادآور شد: «تعاملات با آژانس برقرار است و برنامه تنظیم سفر مدیرکل این سازمان هم در دستور کار قرار دارد». اما موضعگیریهای متعدد مدیرکل آژانس که در ذات خود یک رویکرد متناقض را یدک میکشد، از یک واقعیت رمزگشایی میکند؛ واقعیتی که بسیاری از جمله شخص «گروسی» سعی در اختفا و ندیدنش دارد: «سیاستهای یکجانبهگرایانه غرب علیه جمهوری اسلامی».
مدیرکل آژانس در موضعگیری اخیر خود که روند مذاکرات وین را با بنبست روبهرو دانسته، عرصه را برای موضعگیری پیرامون مذاکرات برجام نیز مناسب دیده است. اشاره این مقام آژانس به بروز مشکلات در گفتوگوهای سیاسی وین در حالی که ادعاهای او پیرامون روند فعالیتهای هستهای ایران هر روز ابعاد تازهای به خود میگیرد، تحولات مرتبط با آن را پیچیده و چندوجهی کرده است. چه آخرین تحولات پیرامون تعامل میان ایران و آژانس نشان داد که این روند تا چه حدی میتواند تحتالشعاع تصمیم و خروجی کشورهای غربی درباره جمهوری اسلامی قرار گیرد؛ مجموعه مؤلفههایی که وقتی کنار هم قرار میگیرند، به سؤالاتی میانجامد که تاکنون پاسخی پیرامون آنها از سوی آژانس داده نشده است. اما هر چه هست، با توجه به اتفاقاتی که در زمین مذاکرات رفع تحریمها رقم خورده است، تحولات آژانس در قبال ایران، بازیگرانی ورای کشورهای اروپایی و ایالات متحده با همراهی رژیم صهیونیستی ندارد و از آنجا که پیشینه و سنت مألوف آنها نیز بهرهگیری از ظرفیت آژانس و شخص مدیرکل برای تحقق اهداف سیاسی است، میتوان پیشبینی کرد، مواضعی که «گروسی» فارغ از حوزه کاری و فنی خود در رابطه با ایران مطرح میکند، مجوز بیشتری را برای کشورهای غربی در میدان بازی سیاسی آنها صادر میکند.
هنوز چند روزی از چراغ سبز تهران به «گروسی» برای سفر هیأتی از آژانس نگذشته بود که اعضای شورای حکام در نشست آبانماه به رغم رویکرد سازندهای که تهران درپیش گرفته بود، با صدور قطعنامهای عرصه تعامل و همکاری میان ایران و آژانس را تنگتر کردند. اقدامی که مطابق با انتظارات، سمت و سوی همکاریهای شکل گرفته را با دستانداز روبهرو کرد و مقامهای ایرانی با تولید اورانیوم UF6 با غنای ۶۰ درصد در سایت فردو که برای نخستین بار در این سایت صورت میگرفت، به قطعنامه شورای حکام پاسخی درخور دادند. در این میان نمیتوان نقش ویژه مدیرکل آژانس را برای به انحراف کشاندن این نهاد بینالمللی از ماهیت فنیاش در قبال جمهوری اسلامی ایران به عنوان عضوی که تاکنون بیشترین سطح از همکاری را از خود نشان داده است، نادیده گرفت؛ جایی که «گروسی» عرصه را مهیای آن کرده تا رابطه تهران و آژانس به سناریوی تبلیغاتی و روانی کشورهای غربی آمیخته شود. چنانکه او در پی متوقف شدن گفتوگوهای رفع تحریمها امکانهای لازم را برای خبرسازی و تفسیر و تحلیل اخبار مرتبط با روند فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران برای کشورهایی فراهم کرده که بویژه در ماهها و هفتههای اخیر همه ظرفیتهای سیاسی و تبلیغاتی خود را در روند ضدیت با جمهوری اسلامی به کار گرفتهاند. بازگشایی پرونده ادعایی «مطالعات ادعایی» که سالها پیش و تنها چند ماه پس از دستیابی به توافق 2015 به پایان راه خود رسیده بود، در فضایی ممکن شد که «گروسی» به وجود آورده بود. امری که سبب شد کشورهای غربی و مقامهای صهیونیستی دوشادوش یکدیگر با خبرسازیهای عجیب و خودخواسته، ماهیت صلحآمیز هستهای ایران را بار دیگر زیر سؤال ببرند و چنین نتیجهگیری کنند که اقدامات اخیر تهران مبنی بر متوقف کردن بخشی از اقدمات نظارتی آژانس ذیل تلاش برای دستیابی به تسلیحات هستهای قابل توجیه است. فضاسازی درباره شماری از مکانهای ادعایی ایران که آژانس پیگیر چند و چون آن شده است، در همین رابطه ارزیابی میشود. از این رو میتوان وجه تکمیلکننده این صحنهپردازیها را شخص مدیرکل دانست که در روزهای اخیر تحرکات خود علیه ایران را بیش از پیش پررنگ کرده است.
«گروسی» چند روز پیش در نشست پارلمان اروپا که در پیگیری سیاست فشار و جنگ روانی، دستور کار خود را تحریم نیروهای نظامی ایران قرار داده بود، حضور یافت و پس از دیدار با قانونگذاران اروپایی، از به بنبست رسیدن مذاکرات برجام سخن گفته و ذخایر رو به رشد اورانیوم غنیشده ایران را نیز نگرانکننده توصیف کرده است. او اما در حالی خود را نگران وضعیت حاکم بر فعالیتهای صلحآمیز تهران نشان داده که لازم ندیده این پرسش را نه از دیگر طرفهای برجام که دستکم از خود بپرسد، چه عواملی سبب کاهش دسترسیهای آژانس بر فعالیتهای هستهای ایران شد؟ به عبارتی دیگر به وجود آمدن چه شرایطی، ایران را برای به جریان انداختن صنعت هستهایاش در یک روند رو به پیشرفت مصممتر کرد؟ یا حداقل این پرسش را پاسخ گوید که چرا مدیرکل آژانس پیش از برگزاری نشست شورای حکام درباره جمهوری اسلامی راهی تلآویو میشود و با یکی از اصلیترین مهرههای پشتپرده جنگ تبلیغاتی علیه ایران دیدار میکند؟ اینها سؤالهایی است که مقامهای ایرانی بارها از تریبونهای مختلف بر زبان آوردهاند و صد البته تاکنون پاسخی نگرفتهاند. از این رو نمیتوان تلاشهای اخیر «گروسی» را فارغ از مهرهچینی اردوگاه غرب دانست که در تلاشی مشترک، برای فشار بر جمهوری اسلامی جهت عقب راندن آن از خواستههای مشروع خود در مذاکرات سیاسی رفع تحریمها همپیمان شدهاند.
امری که سبب میشود مدیرکل به رغم آنکه روند فعالیتهای هستهای کشورمان را در موقعیت مخاطرهآمیز نمیبیند، میدان را برای اعضای غربی سازمان متبوعش باز بگذارد و خود نیز بکوشد با تکرار مواضع درباره مکانهای ادعایی و همچنین این ادعای موهوم که ایرانیها مواد هستهای کافی برای چندین سلاح هستهای جمعآوری کردهاند، روند فعالیتهای هستهای ایران را پربیم القا کرده و برای نجات جهان از مخاطرات آن احساس تکلیف کند.
این چنین است که باید مجموع اتفاقاتی را که از یک سو در زمین مذاکرات وین و از سوی دیگر در روند همکاری دوجانبه ایران و آژانس رخ میدهد، در پازل جنگ نرم و همهجانبه علیه ایران ارزیابی کرد؛ جنگی که به گفته رئیس سازمان انرژی اتمی کشورمان بازیگران آن از یک تفکر صهیونیستی بهره گرفتهاند و آن اینکه «یک دروغ را آنقدر بگویید و تکرار کنید تا خودتان هم باور کنید راست است.»
منبع:ایران