به گزارش سایت خبری پرسون، مصطفی هاشمی طبا، فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی نوشت: البته در دفاع از مرزها و هجمه بیگانگان و مقابله با استکبار اقتدار واقعی خود را نشان دادهایم و این هم به بهای جان شهیدان جاودانهمان شکل گرفته است؛ اما اقتدار تنها به معنای دفاع از مرزها نیست. اقتدار به معنای آن است که مردم دولت را پشت و پناه خود احساس کنند.
آیا اینک مردم به تصمیمات و قوانین گردن مینهند؟ آیا دستورات دولت یا تدابیر آن نشانی از دولت مقتدر را در خود دارد. آیا تدبیرها و توصیههای لازم به مردم، عملا از سوی مردم اجرا میشود؟ میتوان بسیاری از مصادیقی را برشمرد که با وجود توصیههای اکید به آن به صورت عمومی عمل نمیشود؛ به طور مثال صرفهجویینکردن در مصرف آب، برق، گاز، رعایتنکردن مقررات از سوی موتورسواران و بخش مهمی از رانندگان، عدم اظهار واقعی مالیات بر درآمد، خروج سرمایه از کشور، ورود به بازار ارز و سکه و رعایت نرخهای مصوب. حتی بدنه حکمرانی و دولت در برابر دستورات دولت سرپیچی میکند و مثال بارز آن دستور رئیسجمهور مبنی بر آنکه «سالانه یک میلیون خانه برای مردم میسازیم» که از سوی وزارت راه و مسکن و بانکها صورت اجرائی به خود نگرفت و برعکس معاون اول ریاستجمهوی اعلام کرد که «دولت نباید مسکن بسازد و زمین را دولت به مردم میدهد تا آنان خود خانه بسازند».
البته در دفاع از مرزها و هجمه بیگانگان و مقابله با استکبار اقتدار واقعی خود را نشان دادهایم و این هم به بهای جان شهیدان جاودانهمان شکل گرفته است؛ اما اقتدار تنها به معنای دفاع از مرزها نیست. اقتدار به معنای آن است که مردم دولت را پشت و پناه خود احساس کنند.
ازنشانههای اقتدار دولت یعنی اقتدار واقعی دولت و حکمرانی امید مردم به آینده است؛ یعنی مردم با خیال راحت آینده را در سایه برنامههای دولت امیدوارانه نگاه میکنند و چنین میشود که اقتدار با اطاعت دلخواه مردم رنگ واقعیت به خود میگیرد. حال سؤال اینجاست که آیا شرایط فعلی ما چنین است. به نقل از حجتالاسلاموالمسلمین مصباحیمقدم که سوابق طولانی در مجلس شورای اسلامی و بهخصوص بخش اقتصادی دارد، آمده است که نسل جوان به آینده امیدوار نیست. این بیان از سوی فردی مورد اعتماد حاکمیت خود نشانه عدم امیدواری مطلوب در جامعه و به طور طبیعی نبود توان مطلوب دولت است؛ درحالیکه هیچ جامعهای بدون توانمندی واقعی دولت نمیتواند مراحل سخت و سنگینی را پشت سر بگذارد. بگذارید بیپرده سخن بگوییم؛ وقتی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی مشکلات مختلف موجود در کشور را برمیشمارد و هیچ برنامهای برای رفع یا توقف آن ارائه نمیشود، آیا میتوان گفت که بخشهای اجرائی پتانسیل عبور از مشکلات را دارند؟ و آیا این راه به تغییر شکل توانایی دولت منجر نخواهد شد؟