اینترنت ایران شبیه اینترنت چین می شود؟

جامعه ایران ثابت کرده است وقتی جمع بزرگی از مردمش به چیزی ممنوع نیاز پیدا می‌کند، با هر هزینه‌ای می‌تواند به ‌شکلی زیرزمینی به آن دست پیدا کند.
تصویر اینترنت ایران شبیه اینترنت چین می شود؟

به گزارش سایت خبری پرسون، بیشترین احتمالی که درباره ایده‌های مورد علاقه سیاستگذاران در قبال اینترنت آینده ایران داده می‌شود چیزی است شبیه به اینترنت چین.

جامعه ایران و چین دارای اختلافات چشمگیری هستند. شاید اولین آنها فساد و قاچاق و معلق ‌بودن اعمال دقیق مقررات باشد؛ دسترسی زیرزمینی به پدیده‌های ممنوع یکی از شاخصه‌های زندگی در ایران است. همین حالا هم با فروش وی‌پی‌ان‌های غیرقانونی، فیلترشکن‌ها خیلی راحت در دسترس همه است. جامعه ایران ثابت کرده است وقتی جمع بزرگی از مردمش به چیزی ممنوع نیاز پیدا می‌کند، با هر هزینه‌ای می‌تواند به ‌شکلی زیرزمینی به آن دست پیدا کند. ولی نکته اینجاست که زیرساخت اینترنت دست هر کسی نیست که بتوان آن را قاچاقی ردوبدل کرد، بلکه زیرساختی متمرکز دارد که کنترل و سهمیه‌بندی‌اش راحت‌تر است.

یکی دیگر از تفاوت‌های ایران و چین این است که نسل جوان کنونی ایران از اولین سال‌های زندگی به اینترنت متصل بوده و گرفتن پدیده‌ای چنین زیرساختی از آنها مثل گرفتن یک امتیاز اجتماعی بزرگ از توده مردم بعد از چند دهه است.

از دیگر تفاوت‌ها بین صنعت آی‌تی در ایران و چین این است که ایران در بسیاری از زمینه‌ها تحریم است و اتصالش از نظر فنی و تجاری با جهان قطع است، اما چین دسترسی‌های فوق‌العاده‌ای به صنایع و بازار جهانی دارد. بنابراین ایران از نظر فنی نمی‌تواند خودکفا عمل کرده و ابزارهای ارتباطی کارآمدی برای مردم تهیه کند تا آنها را راضی نگه دارد، اما اینجا نیز برادر بزرگ‌تر، چین، می‌تواند به کمک بیاید و کمبودهای فنی را جبران کند.

به‌رغم این تفاوت‌ها، آیا می‌توان جامعه ایران را از اینترنت جدا کرد؟ بله، تجربه چند دهه اخیر نشان داده است که هیچ کار غیرعقلانی و از نظر اکثریت نامطلوبی غیرممکن نیست، چون متولیان مسائل اجتماعی و فرهنگی در ایران گاهی به نتایج اقدامات‌شان فکر نمی‌کنند و به هر قیمتی که شده می‌خواهند کار خود را پیش ببرند، بعد هم معمولا مسوولیت نمی‌پذیرند و هزینه‌های زیادی به کشور تحمیل می‌کنند. از سوی دیگر، نمی‌توان خوشبین بود که فناوری با خودش تغییرات را هم آورده و مقامات را تغییر داده است؛ می‌بینیم که فناوری‌های نوین ارتباطی به ابزاری برای روش‌های قدیمی و سنتی کنترل اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است. برای مثال، عکس‌های حساب‌های کاربری شخصی افراد در رسانه‌های اجتماعی به شاخص‌های گزینش نیروهای کار افزوده شده، یا استوری‌ها و توییت‌های افراد به مستنداتی برای اتهام‌های سنگین اضافه شده است.

از همین حالا نیز برخی مسوولان علاقه نشان داده‌اند از فناوری‌های تشخیص چهره در دوربین‌های شهری برای تنبیه زنان بی‌حجاب بهره بگیرند. به عبارت دیگر، استفاده از فناوری‌های نوین ارتباطی به تغییر در رفتار مقامات یا ایجاد سعه‌صدر و رواداری در آنها منجر نشده است، بلکه آنها از همین فناوری‌ها استفاده می‌کنند تا به همان روش‌های سابق خود که منجر به شکاف‌های اجتماعی و بحران‌های سیاسی شده بوده است، ادامه دهند. مقامات حتی سعی می‌کنند روش‌های سنتی کنترل رسانه‌های کلاسیک را به رسانه‌های مدرن نیز تسری دهند که نمونه‌هایش الزام دانشجویان است به کسب مجوز برای گروه‌های مجازی با تعداد اعضای بیشتر از صد نفر یا طرحی برای جرم‌انگار بارگذاری عکس و ویدیو از وقایع روز.

اما با همه اینها، باید تاکید کرد که تصمیم درباره اینترنت در ایران صرفا مساله‌ای فنی یا اقتصادی نیست. تصمیم‌گیری درباره اینترنت چنان با سیاست آمیخته است که وابسته شده به تصمیمات بزرگ‌تری در سطح بالاتر در نظام سیاسی و تصمیمات نظام سیاسی هم متکی است به فشار اجتماعی از جانب اقشار مختلف مردم و وضعیت روز جامعه؛ یعنی نتایج برآمده از درگیری‌ها و کنش‌ و واکنش‌های سیاسی و اجتماعی در ایران که مدت‌هاست ثباتی از خود نشان نمی‌دهد.

تبعیض و بحران‌های شدیدتر اجتماعی- در ایران به اینترنت - و به‌طور کلی به رسانه و ارتباطات - از زاویه‌ای فنی و زیرساختی نگاه نمی‌شود و از نظر ساختار رسمی اینترنت مسوول بحران‌های چند سال اخیر در ایران به حساب می‌آید، نه ناکارآمدی‌های اقتصادی و اجتماعی. به همین دلیل، پشت کنترل اینترنت استدلال‌های اجتماعی و سیاسی وجود دارد که مورد تایید و اجماع اکثر مقامات کنونی مستقر در جایگاه‌های رسمی است.

منبع: اعتماد

444660