به گزارش سایت خبری پرسون، در زمان خودش در زمره پرکارترین هنرمندان عرصه بازیگری بود، گاه تا شش، هفت اثر را به طور هم زمان در دست پخش و تولید داشت. از آن بازیگرهایی بود که از پذیرش نقشهای مختلف و گاهی متفرقه ابایی نداشت. بر این باور بود که بازیگری یک شغل مادام العمر نیست. هر هنرمندی در عمر هنری خود یک اوجی دارد.
در آن بازهای که میتواند با بیشترین توان خود کار کند، چه اشکالی دارد در پروژههای ریز و درشت مشغول باشد؟ با همین رویکرد توانست با کارگردانهای برجسته دوران خودش همکاری کند. او که به مانند بسیاری ازهم صنفهای حرفه ایاش، از همان دوران دبیرستان مشغول به فعالیت تئاتر بود، کارش را بر روی صحنه نمایش لاله زار تهران در سال ۳۷ آغاز کرد.
در همان دوران بود که فارغ التحصیل دورههای هنرپیشگی تئاتر نصر شد و در روزگاری که کمتر کسی به شکل آکادمیک به عرصه بازیگری ورود میکرد، منوچهر حامدی اعتقاد محکمی به فراگیری اصول پایه در رشته بازیگری داشت. تا جایی که وقتی در جشنواره سیزدهم فیلم فجر نامزد بهترین بازیگر نقش دوم مرد شد، اما سیمرغ را به خانه نبرد، پیش خودش دلگیر شد. نه از بابت ناکامی در رقابت فجر، که به گله از نگاه داوری که مبنا را بر اساس دانش هنری افراد قرار نداد و روحیه شهرت طلبی و حاشیه سازی چهرههای نوظهور زمینه انتخاب قرار گرفت.
در حالی که که او عیار شایستگی بازیگرها را خاک صحنه خوردن و سالها فعالیت در عرصه تئاتری میدانست که شاید هیچ گاه آورده مالی خوبی نداشت، اما از هر بازیگر مبتدی یک هنرمند حرفهای و با تجربه میساخت. او که سینما را در سال ۴۲ با فیلم «ستارهای چشمک زد» آغاز کرد، سه سال بعد در سال ۴۵ با «پهلوانان» در قاب تلویزیون ظاهر شد و در سال ۵۴ با «دلیران تنگستان» خوش درخشید و به موازات آن در نمایشهای زنده تلویزیونی هم به ایفای نقش پرداخت.
منوچهر حامدی با آن چهره فتوژنیک و گنجینهای از تجربیات هنری بسیار، هرچند وسواس چندانی در انتخاب نقشها نداشت، اما به خوبی از پس نقشهای مختلف بر میآمد. گاهی در فیلم «کمال الملک» لباس روحانیت میپوشید و گاهی در کمدی درخشان «اجاره نشین ها» با آن کلاه شاپو و بارانی بلند در نقش دلال املاک ظاهر میشد. در «شلیک نهایی» پا به پای جهانگیر فروهر، مدیریت تشکیلات مواد مخدر را به عهده میگرفت و در «روزی روزگاری» هم تاجری صحراگرد بود.
اما خارج از قاب دوربین، دغدغه معاش داشت و ترس از روزگار از کار افتادگی او را به تقلا انداخته بود تا با تمام قوا کار کند غافل از آنکه بیشتر از ۵۶ سال فرصت نداشت تا بر صحنه زندگی اجرا کند و در نهایت دوم دی سال ۷۴ پس از پایان فیلم برداری فیلم «نخل محبت» در عباس آباد تنکابن هنگام عبور از عرض جاده با یک خودرو سواری تصادف کرد و از دنیا رفت. «مردی که زیاد میدانست»، «ترانزیت»، «ردپای گرگ»، «روز شیطان» و... از جمله آثاری است که در فهرست بلند بالای یک عمر فعالیت هنری منوچهر حامدی میدرخشد و او را در یادها زنده نگه میدارد.
منبع: شهرآرانیوز