به گزارش سایت خبری پرسون، سید محمد حسن حسینی-کارشناس رسانه در یادداشتی نوشت: با گسترش فضای رسانه ای در پهنه جوامع بشری ابزارها برای جنگ سرد نیز تغییر یافته و بستر کشمکش ها به سمت و سوی جنگ نرم و زیر پوستی آن هم با استفاده از ابزار قدرتمند تری همچون رسانه سوق پیدا کرده است از این رو چند فاکتور اصلی در حوزه رسانه باید مورد سنجش قرار گیرد تا مخاطبان با داشتن یک سواد رسانه ای درست در گرداب اخبار جعلی بنگاه های دروغ پرا کنی گرفتار نشوند و بتوانند خبرهای رسمی را نسبت به محتواهای دستکاری شده و جعلی از هم تمیز کنند.
در زمان کنونی، ما با تکثر رسانهای بسیار گسترده و پیچیدهای مواجه هستیم که آسیبها و مشکلات وافری را نیز به همراه داشته است که نیاز به بروزرسانیهای کوتاهمدت انواع روشهای برنامهسازی و مدیریتی برای اداره هرچه بهتر و مطلوبتر رسانهها داریم.
قطعاً یکی از ابزارهای مهم جنگ نرم رسانه است، تقابل و استحکاک بین کشورهای غربی و به ویژه انقلاب اسلامی در شرایط فعلی با ابزار رسانه انجام میشود از سوی دیگر نظام سلطه دارای ابزارهای بسیار قدرتمند است از این رو ما موظف هستیم تا با استفاده از روشها و ابزار نوین در رسانه ها در حوزه های دیداری،شنیداری، فجازی و... قدرت نفوذ و اثرگذاری خود را افزایش داده و به ارتقای سطح هوش شناختی و بصیرتافزایی مخاطبان توجهی بیشازپیش داشته باشیم.
در شرایط فعلی، ما در یک جنگ نابرابر قرار گرفتهایم که به طور طبیعی یک قدرت و ثروت انبوهی پشت آن خوابیده است و نظام اسلامی برای مقابله با این تهدیدات باید خود را به ابزار رسانه تجهیز کند؛ هر چه ما در مقاطعی توانمندیهای خود در زمینه بهروزرسانی فناوریهای رسانهای را بست و گسترش دهیم تأثیرگذاری روی مخاطبان را افزایش دادهایم اما باید توجه داشت که هرچه ابزار جدید میشوند، روشها نیز تغییر کرده و به همین خاطر باید با تحقیقات و بررسیهای علمی همهجانبه و فراگیر در این مسیر؛ با حرکتی بهمراتب سریعتر قدم برداریم و اجازه سبقت روشها و ابزار از عملکرد خود را به رسانه ندهیم.
امروز تاثیر و کارکرد رسانه، تلویزیون و شبکههای اطلاع رسانی اینترنتی و ماهواره ای و مجازی میتواند از سلاح، موشک و بمب اتم بیشتر باشد و باید جوانان و مردم ما به سلاح قدرتمند رسانه مجهز شوند از این رو باید توجه داشته باشیم که برای نائل آمدن به قدرتمندی رسانهای ضروری است تا دو مؤلفه پیشران را در دستور کار قرار دهیم.
نخست «شناخت رسانهای» است بدان معنا که ما نسبت به ماهیت، کارکرد، راه و روش و نحوه تأثیرگذاری رسانههای مختلف شناخت و اِشراف کامل داشته باشیم و دوم اینکه «عقلانیت تحولگرا» را موردتوجه ویژه قرار دهیم. عقلانیت تحولگرا، استفاده درست، هدفمند و بهینه از نتایج «شناخت رسانهای» است؛ یعنی اگر ما مرحله نخست را با موفقیت پشت سر گذاشتیم؛ اما توانایی استفاده از نتایج آن را نداشتیم، در واقع کار با ارزشی انجام ندادهایم و نتوانستهایم در این مسیر مؤثر واقع شویم و دچار خسران شدهایم.
متأسفانه بنا به ظهور و بروز فناوریهای مختلف روز جهان، ما همواره و بهصورت مستمر با پدیدههای مختلف رسانهای مواجه هستیم که نیازمند بهکارگیری عقلانیت تحولگرای متعدد و متفاوتی هستیم و اگر نتوانیم این عقلانیت را ایجاد کنیم در واقع بازی را به حریف باختهایم و این بزرگترین و سهمگینترین ضربات را بر پیکره رسانهای حکومت و نظام وارد خواهد کرد؛ بنابراین تمرکز بر این مهم از ضروریات کنونی جامعه قلمداد میشود که باید با برنامهریزی دقیق و علمی به آن پرداخته شود.
شاید بتوان در نقدی منصفانه اعلام کرد که متاسفانه بدنه رسانه ای کشور از 2 مقوله مهم در رنج است؛ نخست عدم وجود برخی مدیران متخصص و عدم نقد منصفانه و اظهار نظر های غیر تخصصی و عمیق؛ اعمال تصمیمات و تک روی های برخی رهبران غیر متخصص رسانه ای میتواند مخاطراتی را در این حوزه بوجود بیاورد و مردم و کشور را دچار چالش و بعضاً بحران های سهمگین کند از این رو باید برای انتخاب مدیران شاخص داشته باشیم تا در چنین جنگ نابرابری مغلوب نشویم.
از سوی دیگر گاهاً در فضای رسانهای ما نقدهای عالمانه وجود ندارد؛ چه آن اتفاق اول بیفتد و ما مدیران توانمند داشته باشیم یکی از ابزارهای مفید در جنگ نرم داشتن فضای رسانهای بسیار قوی است، فضایی که در آن رسانهها نقد عالمانه کنند. هم توان علمی داشته باشند که نقد کنند و هم از آن طرف نقدشوندگان توان شنیدن داشته باشند؛ این دو مقوله مکمل هم هستند اما گاها توازنی در این مقوله مشاهده نمی شود.