به گزارش سایت خبری پرسون، هزینه فرصتهای از دست رفته در این دوران، بیش از هر سرمایة از دست رفته و هر زیان مالی، میتواند ژئوپولیتیک منطقه را به ضرر ما باژگون کند و جبران آن شاید ناممکن و بسیار هزینه بر باشد.
تجارت انرژی ایران با تنظیم خط لولههایی در مسیر شمال و شرق کشور باعث زیانهای بی حساب و کتاب شده و اینک بزرگترین رقبا در جنوب هم همان قاعده را بر ضد ما ترسیم کردهاند. ما در تغافل و درگیر خویشتنیم. آیا گفتن و تذکر سود دارد؟
خط لولهای که قرار بود از پاکستان بگذرد و به هند برسد تا نام خط صلح را داشته باشد، در مرز ایران و پاکستان متوقف ماند. پاسخگوی این بی تدبیری کیست؟ ایران و هند که شرکای مطمئن و استراتژیک بودهاند و از حیث فرهنگی و تاریخی، سرنوشت و پیوستگی کهن دارند، اکنون مراودات محدودی دارند و هر طرف بازاری داشتهایم، امارات و قطر و روسیه جایگزین نفت و گاز ما میشوند تا از حداقلهای پیشین هم محروم شویم.
اما هشدار جدی میدهیم که قراردادهای اروپا و چین بسیار بزرگتر از آن است که اکنون میاندیشیم، این قراردادها در واقع کشور کوچک همسایه جنوبی ما را در برداشت ذخایر گاز مشترک، بیرقیب ساخته و با تمام امکانات و داراییهای ممکن به حال خود وانهاده است. قطر با حجم سرمایهگذاری در تکنولوژیهای نو، دهها سال از ایران پیش خواهد افتاد. توازن سرمایهها وقتی متعادل نباشد و پای شرکتهای اروپایی و چینی به قطر باز شود، درواقع ما تنها سود و سرمایه از دست نمیدهیم، بلکه برتری ژئوپولیتیکی از چنگمان خواهد رفت. هژمونی و منزلتمان دستخوش تکانه خواهد شد.
نمونه پاکستان در دهههای قبل، را میشود مثال زد که با وسعت و جمعیت و ارتش مفصل، نیازمند کمک و سرمایه آمریکایی و عربستانی شده بود و هست. اما آنها هم از موقعیت منطقه و تعارضات و معاهداتش دارند خوشه چینی میکنند و درهای کشورشان را به روی سرمایه و پیمانهای دو یا چندجانبه باز کردهاند.
عدم توجه به سرمایه گذاری و بستن درهای کشور به بهانه تحریم و نپیوستن به معاهدات بینالمللی بانکی و تداوم وضع کنونی، ما را از رقابتی پرسود محروم میکند و سرانجامی جز پیوند با کشورهای بحران زده و درگیر جنگ باقی نخواهد نهاد. اگر روسیه درگیر جنگ اوکراین است، ما نباید متضرر شویم یا تحت فشار قرار گیریم یا از سرمایهگذاری و تجارت محروم شویم. تداوم وضع کنونی نه تنها به سود ما نخواهد بود، بلکه در یکی دوسال آینده با تورم و بیکاری داخلی و فرسایش زیرساختهای حیاتی و بالأخره از دست دادن بازارهای سنتی در انرژیهای فسیلی و پتروشیمی و کانیهای خام که ارزان هم میفروشیم، دچار زحمت و صدمه شویم. عجالتاً باید مسیر تجارت طبیعی و مطمئن با هند را از طریق بندر چابهار و فروش نفت و گاز احیا کنیم و گسترش دهیم تا شاید از این روزن گشایشی حاصل شود و کشتی اقتصاد و سیاست ساحل مناسبی برای پهلو گرفتن بیابد!
اما واقع بین باشیم، این سخن را آویزه گوش داریم که: «سخن چه فایده گفتن چو پند میننیوشی؟!» سررشتة مشکلات ما جای دیگر است و منفعت برندگان همیشگی از وضع موجود هم سودی هنگفت میبرند. کسانی که نام مشخصی ندارند ولی در مهمترین مسائل و مشکلات ما تصمیم گیرنده اصلی هستند.کسانی که در میان ما هستند اما نمیدانیم به چه عنوانی معرفی کنیم و بگوییم برچه اساسی مانع گفتگوی بینالمللی و تجارت جهانی و روابط بانکی و پولی هشتاد میلیون ایرانی هستند و تصمیم آنها کیفیت خودرو و هوای تهران و سیاستهای آبی و ترابری و بسیاری مسائل دیگر را تعیین میکند.
چرا هردم که از یک مشکل کوچک مانند پیوستن به شبکه بانکی جهانی سخن میگوییم و رفع مشکل تجارت دولتی و خصوصی ایران را مطرح میکنیم، با پاسخهای غریب و مضحک و بلکه هیاهوی گروهی کوچک روبرو میشویم؟ مگر بقیه جهان، از امریکا تا روسیه، از اروپا تا چین و از عربستان سعودی تا کوبا نمیفهمند افای تی اف چه دام بزرگی است و فقط ما باید پشت دروازههای تجارت و توسعه بمانیم و مافیای کاسبان، ملت و کشور بزرگ ما را از تجارت آزاد محروم سازند؟