به گزارش سایت خبری پرسون، سجاد عابدی در یادداشتی نوشت: حمله به زیر ساخت های سایبری را می توان حمله به آرامش روانی جامعه تفسیر کرد که در صورت عدم مدیریت جدی، میتوانست به هرج و مرج بیشتر هم تبدیل شود. حال سوال اصلی اینجاست که جایگاه خبرگزاری فارس و البته بولتن های محرمانه در این هرج و مرج کجاست؟
اگر به رویداد هک فارس با چنین دیدگاهی نگریسته شده و به زبان ساده تر، صورت مسئله درست تعریف شود؛ می توان امیدوار بود که در راستای پیشگیری از وقوع و تکرار چنین رویدادهایی برنامه ریزی هایی بسیار جدی تر و راهبردی تر از طرف مسئولان سپاه صورت گیرد تا با توهم دانایی بیش از پیش در عرصه زیرساخت های سایبری مواجه نشویم.
این تَوّهُم دانایی گاهی در بسیاری از امور سایبری و امنیتی برای برخی افراد سطحینگر و اصطلاحا” همه چیـزدان پیش میآید.غافل از اینکه علم و دانش در هر رشتهای مانند کوهی یخی است که بخش کمی از آن قابل رویت است و بخش اعظم آن را نمیتوان مشاهده کرد.
افراد سطحینگر صرفا” بخش قابل مشاهده دانش را میبینند و گمان میکنند که کل دانش را دریافت کردهاند در حالیکه این فقط توهمی از دانایی است نه خود دانایی. توهم دانایی یعنی اینکه فکر کنیم همه جوانب مطلبی را میدانیم، بنابراین قاطعانه درمورد آن اظهار نظر میکنیم ، در صورتی که اشتباه میکنیم. یعنی یا نمیدانیم و یا اشتباه و ناقص میدانیم و علت اصلی توهمِ دانایی ، تصور ناقص ما نسبت به تمام جوانب یک مطلب و سپس مقایسهی دانش خودمان با همان تصور است.
حال اگر در جامعهای ، روال اینگونه شود که هر کسی بی محابا در هر امری مدعی دانستن شود و مردم تفاوت بین فهم متخصص و مدعی را تشخیص ندهند یا به اصطلاح شوفر جای دانشمند اظهار نظر کند و دانشمند بخواهد ماشین را هدایت کند یعنی شوفر در مسند دانشمندان و دانشمندان در جایگاه شوفر ادامه فعالیت دهند امور جامعه به قهقرا میگراید. افسوس که ، این داستان در کشور ما اتفاق افتاده و جاری است.
گروه عمدهای از مدیران و سیاستمداران و گردانندگان فضای سایبری با روشهایی غیرعلمی بر مسند نشستهاند و توهم دانایی آنها را بدانجا کشانده است، تاجایی که کلمه (نمیدانم) را تحقیر خود میدانند. سقراط می گوید: (من داناترین فردم! چون تنها کسی هستم که میدانم که نمیدانم) در حالی که دیگران هنوز به نادانی خود نیـز، آگاه نیستند.
اگر رویداد اخیر (هک فارس) را به عنوان تجربه تلخ کشور از هجوم سایبری تفسیر کنیم؛ می توان دیگر ابعاد این اتفاق را هم مورد توجه قرار داد. ابعادی چون نحوه اطلاع رسانی درباره حمله سایبری. در پی این حادثه، خبرهای منتشر شده در فضای مجازی و حتی خبرگزاری های معتبر چنان آشفته بود که بارها مورد تایید و تکذیب قرار گرفت و بار دیگر نشان داد که نخستین و مهم ترین موضوع در حراست از امنیت سایبری و زیرساخت ها در کشور، مشخص نشدن شخص یا نهاد مسئول این حفاظت است.!!!
در توضیح آشفتگی اطلاع رسانی و قبول مسئولیت حادثه حمله سایبری به زیر ساخت ها در کشور، گزارشی مطرح است که قابل تامل است. در این گزارش چهار نهاد متولی این حوزه قرارگاه پدافند سایبری سازمان پدافند غیرعامل، مرکز مدیریت راهبردی افتای ریاست جمهوری (امنیت فضای تبادل اطلاعات)، وزارت ارتباطات و پلیس فَتا معرفی شده و آمده است: براساس سند پیشگیری و مقابله با حوادث فضای مجازی مصوب چهل و چهارمین جلسه شورای عالی فضای مجازی، آن دسته از حوادث فضای مجازی که درحوزه مردم، کسب وکارهای خصوصی و مؤسسات غیردولتی و غیر زیرساختی به وقوع میپیوندد، توسط نیروی انتظامی جمهوری اسلامی، آن دسته از حوادث فضای مجازی که در حوزه دستگاههای غیر زیرساختی رخ میدهد، از طریق وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و آن دسته از حوادثی که در حوزه دستگاههای زیرساختی اتفاق میافتد توسط مرکز مدیریت راهبردی افتا مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت. این در حالی است که قانون تشکیل سازمان پدافند غیرعامل همچنان به تصویب مجلس نرسیده است و این سازمان با توهمات بیش از پیش خود سعی در تبیین استراتژی های کلان سایبری دارد!!! سوال اصلی اینجاست که جایگاه و نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حوزه زیر ساخت های سایبری کجاست که به راحتی فضای سایبری یک خبرگزاری هک و بولتن های تولیدی با نقش و نگار محرمانه به سرقت می رود؟
پیشنهاد می کنم جهل سقراطی خود را کنار بگذاریم چرا که این جهل سقراطی که بعدها “نیکلاس کوزایی” آن را «جهلِ فرهیخته» نامید، درست همان چیزی است که برای تفکر و پژوهش و جستجو گری نیازمند آنیم. زیرا نخستین گام در تلاش برای کسب دانایی، غلبه بر توهم دانایی است . ما زمانی میتوانیم به درک و فهم و دانایی خود امیدوار شویم که آنچه را که نمیدانیم با شهامت و جسارت بگوییم؛ " نمیدانم."