به گزارش سایت خبری پرسون، با مردم بودن و غم مردم و جامعه را خوردن (به خصوص در این شرایط دشوار) یک چیز است و ابزار دست این گروه و آن گروه شدن، چیز دیگر. ممکن است هریک از ما به دلایل مختلف از فلان بازیکن یا مربی خوشمان بیاید یا نیاید. اما این دلیلی بر توهین به هیچ بازیکن یا مربی نیست. هر یک از بازیکنانی که در این جام هستند، سالها زحمت کشیدهاند تا به چنین جایگاهی برسند و برای نام ایران در میدان تلاش کنند. این توقع بیجایی است که بخواهیم به سلیقه هر یک از ما بروند، بیایند، حرف بزنند و رفتار کنند.
فوتبالیست ما نه کنشگر سیاسی است، نه مبلغ نظام و نه عامل براندازی. جوانی است که این روزها در حساسترین برهه زندگی حرفهای خود قرار دارد و چشم میلیونها ایرانی به ساقهای اوست. اینکه سرود بخواند یا نخواند؛ اینکه بعد از گل خوشحالی بکند یا نکند؛ اینکه مچبند مشکی ببندد یا نبندد و... همه در حاشیه است.
اجازه بدهیم سرش به کار خودش باشد، به حرف مربیاش دقت کند و به ندای قلبش (هر چه هست) گوش دهد. فوتبالیست ما چه سرود بخواند و چه نخواند هم باشرف است و هم باغیرت، چون از تلاش و همت و حمیت خودش به اینجا رسیده و نان بازوی خودش را میخورد. طبیعی است افرادی که همه چیزشان از آقازادگی و رانتها و دوپینگهای سیاسی در داخل یا خارج از کشور به دست آمده این را نفهمند و قیاس به نفس کنند.
عرضم تمام! آقای جمهوری اسلامی، آقای کیهان، آقای سایبری، ایران اینترنشنال، آقای برانداز و آقای معترض... به کار خودت برس و بگذار فوتبال هم کار خودش را بکند. در همه عرصهها دوقطبیسازی و نفرتپراکنی و اختلافافکنی را از حد گذراندهای و حالا به فوتبال رخنه کردهای. اما از این نمد کلاهی برایت درنخواهد آمد. فوتبال، فوتبال است و متعلق به مردم. «بگذارید لااقل فوتبال برای مردم بماند».