به گزارش سایت خبری پرسون، امروز باید یقه چهکسی را گرفت؟ کسانی که میتوانستند سلایق مردم را با ارائه مدلهای لباس مناسب تغییر دهند یا در بستر اخلاق و نمایش آن، جامعه ایدهآلی را در حوزه حجاب شکل دهند ولی ندادند، چهکسی باید پاسخگو باشد؟
اگر چیزی تبدیل به قانون شد، گریزناپذیر بوده و تخطی از آن جرم محسوب میشود. وقتی نیروی انتظامی اعلام میکند 41درصد از کسانی که در گشتهای ارشاد بهخاطر بدحجابی به آنها تذکر داده میشود، در زمره افرادی هستند که کارمند بخش دولتی یا خصوصی هستند، این به آن مفهوم است که در فضای اجتماعی اداره یا سازمانی که میباید برای کارمندان خود قواعد و ضوابط حجابی را تعیین میکرد، به وظیفه خود عمل نکردهاست و وقتی این قواعد وضع نشده و در آن مدیریتی صورت نگرفته باشد، طبیعی است که در محیط بیرون از اداره فرد با سد قانون مواجه میشود و تخطی از قانون هم جرم محسوب شده و پلیس فقط به وظیفه قانونی خود باید عمل کند.
وقتی قانونی وضع شد، با هر ابزاری باید آن قانون اجرا شود. تصور کنید اگر از فردا قانونی بگذارند که هر فردی که دروغ بگوید بابت هر دروغ خود باید این میزان جریمه نقدی شود، ممکن است طرف بگوید این دروغ را گفتم و جریمهاش را هم دادم. به همین میزان ممکن است کسانی که نسخه جریمه برای بیحجابها و بد حجابها را میپیچند با چنین وضعیت مشابهی مواجه شوند. این درحالی است که اگر در حوزه فردی توسط این سی و اندی دستگاه فرهنگی در حوزه حجاب کار شود و بابت کمکاری آنها بودجه آنها قطع یا فلان اداره که وظیفه دادن الگوی حجاب به کارکنان خود را داشت و به آن عمل نکرده، برخورد شود، حتما نیازی به ارائه قوانین پرهزینه در حوزه سیاسی نخواهد بود که فرار از آن موجب هتک موضوع حجاب شود.
حکومت باید تا آنجا که میتواند، حوزههای فردی، اجتماعی و سیاسی غیرامنیتی خود را به تناسب فعال کرده و از حوزه امنیتی خود بکاهد تا جامعه از استحکام بهتری برخوردار باشد. طبیعی است که در حوزه امنیتی از قوه قهریه استفاده میشود و حکومت ناچار به استفاده از این حوزه است تا بتواند ثبات و آرامش را در جامعه حکمفرما کند. آنچه امروز پلیس در بستر گشتهای ارشاد انجام میدهد، لایه امنیتی در الگوی فضایی این پدیده براساس وظیفه قانونی است که برعهدهاش نهاده شدهاست که آنهم با رعایت بسیاری از موارد و انجام اموری است که اتفاقا در لایههای اجتماعی و سیاسی قرار داشته و دیگرانی باید آن را انجام میدادند که از وظیفه خود تخطی و جامعه را با این پدیده مواجه کردهاند.
تشکیل گروههای مشاوره در مراکز انتظامی و تلاش برای بازگشت افراد بیحجاب یا بدحجابی که دچار غفلت شدهاند کجا با رفتار امنیتی داشتن سازگاری دارد، اما امروز پلیس ما این افتخار را دارد که درعین انتظار صرف از رفتار امنیتی از او، فضای رفتاری خود را روی بخشهای هدایت، راهنمایی و مشاورهدادن متمرکز کردهاست و حتیالامکان تلاش دارد از ابزار امنیتی خود کمترین استفاده را بکند. درنهایت میتوان گفت آنچه در بررسی پدیده بیحجابی یا بدحجابی براساس الگوی فضایی اهمیت دارد، این است که نمیتوان برای جمعکردن پدیده بیحجابی به یکی از این موارد یا سطوح بسنده کرد، چراکه هرکدام از آنها دارای فضایی است که باید آن فضا را مدنظر داشت.