به گزارش سایت خبری پرسون، پوزش نیروی انتظامی به خاطر نوع برخورد با مادری که ضجهکنان از رانندۀ گشت ارشاد میخواهد «دختر بیمار» او را به اتهام بدحجابی با خود نبرند نشان میدهد این داستان چنان که میخواستند پیش نرفته و گره خورده است.
از سوی دیگر موجی که از نفرت برخاسته و کارزاری که زنان دوست دار حجاب در نفی پلیس و امنیتی شدن پوشش به راه انداخته اند شکاف انداخته است.
۳. تبصرۀ مادۀ ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه و یا از ۵۰ هزار ریال تا ۵۰۰ هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.»
مراد از «بدون حجاب شرعی» در این تبصره چیست؟ اگر آشکار بودن مو، چقدر، یک تار مو یا اگر شالِ شل بر سر داشته باشند کافی است؟ تمام دعواها بر سر حداقل و تنها یک نشانه است؟ خوب اگر این است چرا با صدای بلند اعلام نمیکنید؟ سال ۸۲ به آقای کروبی رییس وقت مجلس گفتند چرا به خانم شیرین عبادی به عنوان اولین ایرانی دریافت کننده جایزۀ نوبل تبریک نگفتید، پاسخ داد: یک تکه پارچه اگر روی سر داشت میشد.
پرسش این است : آیا این قانون در حال حاضر اجرا میشود؟ یعنی زنان واقعا از ۱۰ تا ۶۰ روز به زندان میافتند یا به جای ۵ هزار تومان یا ۵۰ هزار تومان به عنوان جریمه میپردازند؟ هیچ یک! چون تعهدی دریافت میشود و خلاص. پس این قانون در حال حاضر هم اجرا نمیشود!
این یادداشت ۱۰ پرسش ساده را در میان میگذارد:
۱. اگر مأمور پلیس یک قاتل یا قاچاقچی را با خود میبُرد آیا باز جامعه مخالفت میکرد؟ آیا در آنجا هم نیروی انتظامی پوزش میخواست و قول برخورد با متخلف را میداد؟ کاملاً معلوم است که نه. چون جامعه بر سر مجرم بودن آن فرد اتفاق نظر دارد. در فقرۀ رفتار با دختران و زنانی که پوشش رسمی را رعایت نمیکنند اما جامعه اتفاق نظر ندارد.
اگر قانون، قانون است و به خاطر همین تعبیر «مُرّ» را دربارۀ آن به کار میبرند که به معنی «تلخی» است چرا سرشان را بالا نمیگیرند و بگویند داریم قانون را اجرا میکنیم؟ چرا مأمورین گشت ارشاد را به عنوان مجریان قانون تجلیل نمی کنند؟ نکند خودشان هم در خلوت می گویند این چه کاری است آخر؟
کاری که یادگار بنیادگذار جمهوری اسلامی دربارۀ آن میگوید: «این کار هر چه باشد، ارشاد نیست. اسلامی نیست. عاقلانه نیست. هیچ منفعتی هم بر آن مترتب نیست.»
۲. مهمترین استناد مأموران، اجرای قانون است. با این وصف چرا جمعآوری دیشهای ماهوارهای رها شده است؟ آن هم قانون است دیگر! تازه اگر قانون حجاب اسلامی (یک تبصره در قانون مجازات اسلامی و نه قانونی به نام حجاب) مصوب سال ۶۲ است قانون ماهواره که مربوط به دهۀ ۷۰ و نزدیکتر است.
۴ . اگر یک فقیه درگذشته در ۱۳۰۱ خورشیدی و ۱۰۰ سال قبل دوباره زنده شود آیا زنان مانتوپوش کنونی را واجد حجاب کامل میداند یا به کمتر از چادر و برقع رضایت نمیدهد؟ (در روزگار ما هم البته فقیهانی به حجاب اکمل قایلاندو مرادشان از حجاب اکمل هم خانه است ولی چندان در علن ابراز نمیکنند). این آیا به معنی آن نیست که پوشش بیشتر تابع عرف است تا شرع و در هر زمان به شکلی است؟ قرآن البته بر پرهیز از تبرج تأکید دارد و پوشش حداقلی مطلوب گشت ارشاد الزاما از تبرج بازنمیدارد. مضافا به این که در صدر اسلام پوشاندن مو امری طبیعی بوده و بر پوشاندنهای دیگر و متمدنسازی یک جامعه بدوی تأکید میشده است.
۵. اگر هدف از این پروژه «تولید ترس» بوده بررسی کردهاند ببینند میزان ترس را کم کرده یا به عکس زایل کرده یا اگر هم ترسانده با چاشنی نفرت بوده است؟
۶. تراشیدن ریش با تیغ در مردان هم از نظر برخی مراجع و علما شرعی نیست و به همین خاطر اکثر قریب به اتفاق مقامات ارشد جمهوری اسلامی ریش یا ته ریش دارند یا دست کم صورت خود را با تیغ نمیتراشند.
چرا طالبان در این باره قانون دارد و ایران ندارد؟ چون آن قدر شایع است که امکان تصویب چنین قانونی نیست وگرنه یک تبصره دیگر به ماده ۶۳۸ اضافه میکردند که «هر مردی که ریش خود را بتراشد به حبس از سه تا ۵ روز یا شش تا شصت هزار تومان جزای نقدی محکوم می شود.»
تصویب چنین قانونی تقریبا محال است. نه آن که شرعی نیست چون شمار کسانی که ریش خود را میتراشند فراتر از آن است که پلیس بتواند دخالت کند. اگر دربارۀ حجاب هم این اتفاق بیفتد چه کار خواهند کرد؟ برای همه پرونده تشکیل میدهند؟
۷. اگر یکی از اهداف انقلاب اسلامی حجاب اجباری بود چرا گویندۀ تلویزیون در نوروز ۱۳۵۸ که مردم را به شنیدن پیامهای امام خمینی رهبر انقلاب، آیتالله شریعتمداری و مهندس بازرگان نخستوزیر دعوت کرد حجاب نداشت؟ البته پوشیده بود وبی آرایش.
بحث حجاب هم درگرفته بود اما نه برای معابر بلکه در ادارات و مدارس و سازمانها و تبصره ماده ۶۸۳ مربوط به سال ۶۲ است. براندازان و افراطیون اما اصرار دارند به انقلاب ۵۷ نسبت دهند.
۸. اگر استناد به حکم شرع است چرا در قانون مجازات اسلامی از زندان و جریمۀ نقدی صحبت به میان آمده حال آنکه میدانیم مجازاتهای اصلی در شرع، قصاص و حدود و دیات است و وقتی صحبت از تعزیرات میشود و قانون هم به صورت موقت تصویب و اجرا میشده یعنی قابل تغییر و انطباق با مقتضیات زمان است.
فیالمثل میتوان در ادارات و دستگاهها و مراکز آموزشی کماکان بر یونیفورم تعریف شده تأکید داشت و برای معابر و انظار تدبیر دیگری اندیشید. بدون ضرب و زور عملا چارهای ندارند به شال ولو شل رضایت دهند و نمیتوانند دنبال حداکثرسازی بروند. هر چند این پرسش قابل طرح است که در حکومت دینی مردم باید از خدا بترسند یا از پلیس؟در این صورت در جایی که پلیس نباشد چه؟ بترسند یا نه؟
۹. استدلال دیگر در برخوردها این است که قضیه سیاسی شده و با زن کمحجاب و بدحجاب و شلحجاب کاری نداریم اما آن که روسری را به عمد برمیدارد و مثل پرچم عَلَم میکند دارد کار سیاسی میکند و از فلان جا خط گرفته است. این احتمال را نویسنده رد نمیکند اما اتفاقا هرچه بیشتر حساسیت نشان دهید احساس میکنند به موفقیت بیشتری دست یافته اند و یارگیری می کنند.
۱۰. چرا باید نزد برخی زن فقط تن باشد؟ دوستی میگفت در دفتر خود سه نیروی خانم دارد: اولی مجرد با سه مدرک ممتاز دانشگاهی و با نزدیک به ۵۰ سال سن، دومی یک منشی جوان ۲۰ سالۀ دیپلمه و اصطلاحا از نسل دیجیتال که اسم تمام خواننده ها را می داند و دریغ از اطلاعات اندک سیاسی و سومی هم یک خانم ۴۵ ساله بی سر و صدا با دو فرزند. این سه با هم از دفتر خارج شدند و با هم منتظر تاکسی بودند. گشت ارشاد از راه رسید و به هر سه با هم و بی هیچ تفکیک تذکر داد. یعنی نزد این مأموران اهمیتی ندارد که آن زن واجد چه جایگاه دانشگاهی و چه اعتباری یا حتی در چه سنی است یا این دختر، جوان است و آن زن همان مادری است که هر سال میگویند بهشت زیر پای توست و تنها کارمند زن که در دفتر او در تمام ماه رمضان روزه بوده است. چون زن را با فقط تن و پوشش او قضاوت میکنند.
با این نگاه اتفاقا طالبان زیرکتر و آیندهنگر است چون جلوی هیتلر را در مونیخ گرفته (!) که اصلا اجازۀ تحصیل بالاتر از دبستان را به دختران کنونی و نسوان آتی نمیدهد چون نمیتوانی درهای دانشگاه را باز بگذاری و بعد جوانکی جای برادر کوچکتر او بگوید توی تحصیل کردۀ جامعه شناسی و مسلط به دو زبان و اهل کتاب و فیلم نمیفهمی که چه باید بپوشی و منِ پلیس به تو میفهمانم چون خیابان هم مثل اداره و دانشگاه صاحب دارد.
در دنیایی که تعبیر «معلول» هم منسوخ شده چون انسانها را نمیتوان به «سالم» و «معلول» تقسیم کرد و هرکه ممکن است در عضوی کاستی داشته باشد و به جای آن از تعبیر «دارای معلولیت» استفاده میشود این که زن را تنها به عنوان زن ببینی، تصویری مترقی از پلیس در اذهان ترسیم نمیکند ولو در مدرنترین خودروها نشسته و به وسایل جدید مجهز باشد.
منبع: عصر ایران