به گزارش سایت خبری پرسون، «مستوران» بهانهای شده که بیژن بنفشهخواه را در قالبی غیر از نقشهایی که تا امروز از او دیدهایم، تماشا کنیم. اینبار نهتنها سریال طنز نیست بلکه این بازیگر نقشی منفی را در دل تاریخ بازی میکند؛ اتفاقی که پیشتر تجربه آن را به این صورت نداشته و همین باعث شده تا با چهرهای کاملا تازه از جناب بنفشهخواه مواجه شویم. او در گفت وگویی که داشتیم از فراز و فرودهایی که در ایفای این نقش و حضورش در مستوران با آن روبه رو شد، گفت.
با پیوستن شما به مستوران و این تغییر فضا در انتخاب نقشهایتان شروع کنیم.
من قبلا با آقای سیدجمال حاتمی کار کرده بودم.او بسیار کاربلد و حرفهای است. اتفاقی که باعث شد تا حضور در این مجموعه را بهخاطرشان بپذیرم. در مورد برقراری ارتباط با نقش و فضا هم باز به کارگردانی او برمیگردیم، چراکه او یکی از بهترین بازیگردانهاست و با نکتهبینی و ریزبینیای که داشتند به من برای پیشبرد این کار کمک کردند.
این شخصیت جزو پررنگترین نقشهای منفی قصه است، اتفاقی که در کارنامهتان آن را به این شکل نداشتید. چطور به این شخصیت نزدیک شدید؟
قصه برایم جذاب بود و خود نقش هم ابتدا قرار بود 20جلسه باشد و بعد کشته شود اما به نقش منفی یک تبدیل شد. خود همین نقش منفی بودن کاراکتر در کنار تاریخی بودن کار برایم خیلی جذاب بود. برای این شخصیت نه زنش مهم است، نه بچه و نه هیچ چیز دیگر جز پول. همه اینها باعث شد تا با پرداختن به این شخصیت به واسطه متن و فضایی که در کار وجود داشت، هر چه بیشتر به آن نزدیک شوم تا برای مخاطب هم قابل باور باشد.
و این نزدیک شدن حتما راحت نبود، درست است؟
ابتدا سخت بود. مثلا سکانس اول کار بهرغم میل باطنی من یکی از سختترین سکانسها بود که من گفتم چرا این سکانس را ابتدا گذاشتید؟ منتها باز هم آقای حاتمی به کمکم آمدند و اگر خوب شده باشد ، بخش زیادی از این اتفاق به دلیل راهنماییهای او است.
و نگران نبودید که مخاطب این حد از منفی بودن نقش را پس بزند؟
این نگرانی بابت انتخاب نقش سر هر کاری وجود دارد و حالا در این مجموعه بیشتر هم شده است. هنوز هم به بچهها میگویم شاید بعد از این کار یکدفعه به کما بروم یا از سوی دیگر منفجر شوم و پرمشغله. پیشبینی نتیجه نهایی آن خیلی سخت است و در این مسیر من ابتدا به اعتمادی که به آقای حاتمی داشتم آن را پذیرفتم و ادامه دادم چون میدانستم اگر خوب بازی نکرده باشم ایشان میگوید نه، خوب نیست.
دیالوگها در «مستوران» روانتر از خیلی از فضاهای تاریخی است که آن را دیدهایم، با این حال هنوز وجهه تاریخی گوییشان را تاحدی دارند. شما در این بخش چطور از پس آنها برآمدید؟
دیالوگهای این کار به نسبت خیلی از آثار تاریخی مثل مختار و... عامیانه تر است و این جریانی است که از ابتدا به دنبال آن بودیم. مثلا در روزهای اول به کارگردان هم در مورد بعضی بخشها انتقاد میکردم و میگفتم که این دیالوگها سنگین است و مگر شکسپیر است که اینطور باید صحبت کنیم! من خودم بعضی از کلمات را نمیفهمیدم در این شرایط یک خانواده چطور میخواستند پای آن بنشینند و با آن ارتباط برقرار کنند؟ در ادامه آنها مدام اصلاح شدند و الان به نظر من از لحاظ دیالوگ به نسبت قسمتهای اول دیالوگها خیلی روانتر شدهاند.
در آخر فکر میکنید مردم چقدر با داستانی که در بیشتر از 500 سال پیش میگذرد، ارتباط برقرار کنند؟
این سوال سختی است که باید بگذاریم بیننده دربارهاش صحبت کند اما در این سریال موضوعات مختلفی از روابط خانوادگی گرفته تا خیر و شر، تقابل خوب و بد، خیانت، رفاقت و... مطرح میشود؛ مسائلی که تاریخ انقضا ندارد و همیشه به شکلی با آدمها هستند. شخصیت من هم از ابتدا منفی نبوده و شرایط زندگی از او یک هیولا میسازد. مثلا نقش لیث که شخصیت مثبت قصه است و حمیدرضا آذرنگ آن را بازی میکند، یکی از ضربههای سخت را ناخواسته به او زده و باعث شده تا او آنقدر هیولا شود.
منبع: جام جم