به گزارش سایت خبری پرسون، روز 29 اردیبهشت خبر ناپدید شدن مردی 61 ساله به مأموران کلانتری 25 محمد شهر اعلام شد.
با اعلام خبر ناپدید شدن مرد بازنشسته رسیدگی به پرونده در دستور کار کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی استان البرز قرار گرفت.
در نخستین گام اعضای خانواده بهعنوان مطلع برای بازجویی به اداره پلیس دعوت شدند، این درحالی بود که خانواده وی مدعی شدند پدرشان از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. در حالی که تحقیقات برای یافتن مرد میانسال ادامه داشت مشخص شد پسر کوچک خانواده به نام مهران به یکی از شهرهای شمالی سفر کرده است.
در ادامه بررسیها کارآگاهان دریافتند پدر خانواده از مدتها قبل با پسرش مهران اختلاف خانوادگی داشته و این اختلاف بعد از ازدواج وی بیشتر شده است. بنابراین پسر جوان بهعنوان نخستین مظنون این حادثه تحت پیگرد قرار گرفت. از سوی دیگر پلیس در بازبینی دوربینهای مداربسته مقابل خانه مرد گمشده دریافتند وی آخرین بار که وارد خانهاش شده است دیگر از خانه بیرون نیامده است و پس از آن مهران و مادرش با خودروی پدر از خانه خارج شدهاند.
مشکلات خانوادگی پس از ازدواج پسر مقتول
سرهنگ محمد نادربیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز با بیان اینکه این موضوع باعث شد تا بیشتر به اعضای خانواده ظنین شویم گفت: در ادامه بار دیگر همسر و فرزندان این مرد به پلیس آگاهی دعوت شده و مورد تحقیقات تخصصی قرار گرفتند که در نهایت همسر مقتول چند روز پس از این حادثه با مشاهده مستندات پلیس به ناچار لب به اعتراف گشود و به قتل شوهرش با همدستی پسرش مهران اعتراف کرد و گفت: شوهرم مرد بداخلاق و خسیسی بود همیشه زندگی را برای من و بچههایم جهنم میکرد. با این حال من او را تحمل میکردم، تا اینکه بچههایم بزرگ شدند و یکی از پسرهایم ازدواج کرد. از آنجا که وضع مالی خوبی نداشت قرار شد بعد از ازدواج در خانه ما زندگی کند اما مشکلات ما با این اتفاق بیشتر شد.
بدرفتاری پدر با خانواده به دلیل مشکلات مالی
شوهرم یک حقوق بازنشستگی داشت و به سختی از پس مخارج زندگی بر میآمد. به همین خاطر هم از اینکه پسرم و همسرش سر سفره او مینشستند ناراحت بود و با ما بدرفتاری میکرد و من از این موضوع دیگر خسته شده بودم. به همین خاطر با پسرم نقشه کشیدیم او را به قتل برسانیم. بعد پسرم مقداری قرص برنج خرید و داخل غذایش ریختیم بعد از اینکه مطمئن شدیم جان باخته جسدش را با خودروی خودش از خانه خارج کرده و در بیابانهای جاده ساوه رها کردیم. اما الان واقعاً پشیمانم چون هم شوهرم کشته شد و هم زندگی پسر جوانم تباه شد.
در ادامه تحقیقات پسر مقتول درباره انگیزه قتل گفت: من و همسرم بعد از ازدواج مجبور شدیم نزد پدر و مادرم زندگی کنیم. پدرم فقط یک حقوق بازنشستگی داشت ،طبیعی بود از اینکه من و همسرم سرسفره آنها بودیم ناراضی باشد برای همین من نقشه قتل او را کشیدم. ولی خیلی پشیمانم و امیدوارم خداوند از گناه من بگذرد.
پس از اعترافات متهمان پرونده با تلاش تیمی از کارآگاهان جنایی سرانجام روز چهارشنبه جسد مقتول در حوالی جاده زرندیه نزدیک ساوه کشف و به دستور بازپرس کشیک قتل جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.
متهمان پس از تکمیل تحقیقات برای انجام مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شدند.