به گزارش سایت خبری پرسون، حسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاری ایران در یادداشتی نوشت: طبق آنچه اعلام شد 20 درصد به مستمریهای افراد تحت پوشش دو سازمان بهزیستی و کمیته امداد اضافه شد. وقتی میگوییم افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی یعنی دهکهایی که اگر این حمایتها از آنها صورت نگیرد، زندگیشان دچار مشکل میشود.
معنای دیگرش این است که بسیاری از این افراد به استناد قوانین موجود کشور افراد فقیری هستند که دولت باید آنها را تحت پوشش بگیرد و ماهانه مستمری پرداخت کند. پیشنهاد مستمری و افزایش آن هم با دولت است که در لایحه بودجه هر ساله پیشنهاد میکند و در نهایت در مجلس بررسی و در موردش تصمیم گرفته میشود. ولی آنچه مهم است اینکه وقتی ما داریم بودجهای را مینویسیم و در همین بودجه به اینکه یک عده افرادی هستند که نیازمند حمایت مستمر هستند، توجه داریم یعنی اینکه تحت پوشش حداقل نهاد حمایتی به این معناست که اینها را فراموش نکردیم و تا اینجا میگوییم که خدا را شکر! اما کجا نگران کننده است؟
جایی که با توجه به وضعیتی که این خانوادهها دارند، تاثیراتی که از کرونا گرفتند، افزایش تورم و قیمتهای سرسامآور باز میزان افزایش مستمری را 20 درصد لحاظ میکنیم که معنای دیگرش این است که این 20 درصد زخم فقرا را عمیقتر و دردشان را بیشتر میکند. فرض کنید که یک خانواده دارای معلولیت که یک نفره است، 350 هزار تومان دریافت میکرده و الان 420 هزار تومان شده است و یک خانواده پنج نفره هم مبلغی حدود یک میلیون و سیصد هزار تومان دریافت میکند.
ما اگر حداقل حقوق کارکنان دولت و همین مستمری که الان پرداخت میشود را مبنا قرار دهیم، باید بگوییم که آن خانواده یک نفره هم همین مسکن را نیاز دارد و همین قبوض آب و برق و گاز و سایر خدمات را پرداخت میکند. این درحالی است که اگر واقعا شرایط این افراد را لحاظ میکردیم، این افزایش 20 درصدی یعنی هیچ کمکی به این افراد با توجه به افزایش هزینهها و تورم نشده است. در صحبتهای مسئولین گفته میشود که اینها مردمی هستند که حتما باید به آنها توجه بیشتری شود. اما این چه منطقی است که افزایش مستمری این خانوادهها با علم به اینکه میدانیم شرایط اینها به مراتب بدتر از قبل از کرونا و هزینهها به مراتب بیشتر شده، ولی باز هم در تصمیم گیریهایمان یک افزایش حداقلی را لحاظ میکنیم. حتی در مورد کارگران فارغ از آن افزایش 57 درصد در این موقعیت درست هست یا نیست و قضاوتی در اینباره نمیکنم اما بحث این است آنجا که طرف شاغل است 57 درصد رشد میدهیم و اینجا که میدانیم هیچ امکان دیگری ندارند، 20 درصد رشد میدهیم! این کدام منطق سیاستگذاری و بودجهریزی و تصمیم گیری در حوزه رفاه تامین اجتماعی است که مورد قبول حداقل جامعه متخصصین یا خود مردم و کسانی که ذینفع این موضوع هستند، قرار بگیرد.
لذا با این نوع تصمیم گیری به نظر میرسد که در 1401 شرایط خانوادهها به مراتب بدتر خواهد شد. من هم نگران خانوادههایی که تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی هستند و هم افراد دارای معلولیت که پرداختیها با همین استاندارد و معیار صورت میگیرد، هستم. آیا واقعا هزینه یک فرد معلول در طول یک ماه 350 هزار تومان و با افزایش 20 درصد، 420 هزار تومان است؟! وقتی اینگونه برنامهریزی میکنیم، چگونه میتوانیم انتظار توانمندسازی و خروج داشته باشیم؟
هرچند ممکن است گفته شود ما کمکهای دیگر را در حوزههای اشتغال و مسکن دیدیم. مگر چند نفر از این امکانات میتوانند بهرهمند شوند. لذا فکر میکنم این نوع بودجهریزی دغدغهای که ما در حوزه معیشت همه مردم از جمله معیشت خانوادههای نیازمند داریم را در عمل مورد توجه قرار نداده است و از نظر من به عنوان یک مددکار اجتماعی روا نیست که اینگونه در بودجه حقشان نادیده گرفته شد.