به گزارش سایت خبری پرسون، «ممنون کوچولو، فعلاً چیزی نیاز ندارم.» بچه خندهاش میگیرد؛ یکجور خنده آمیخته با بهت. شاید انتظار نداشته کسی او را کوچولو صدا کند. بچه هشت - نه ساله دیگر به خیال خودش بزرگ شده است. در واقع از همان وقتی که دارد بین ماشینهایی که گاه و بیگاه شیشهها را با دیدن او بالا میدهند، چیز میفروشد، دیگر کودکی را کنار گذاشته و بیآنکه دلش بخواهد یا حتی به آن فکر کرده باشد، پا در دنیای بزرگسالی نهاده است.
کوچولو در حالی که آوازی گنگ میخواند، سراغ رهگذر بعدی میرود که از قضا از آنهایی است که حوصله بچههای کار و خیابان را ندارد. مرد با تشر کودک را دور میکند. بچه خم به ابرو نمیآورد. عادت دارد لابد! بعدی دو تا دستمال سفره میخرد و بچه ۱۰ هزار تومانی را مچاله میکند و توی کیف کمری کهنهای که برای کمر کوچکش زیادی بزرگ است میچپاند. چند بچه دیگر سر میرسند و با هم خوشوبش میکنند. برای هم جفتپا میگیرند و غشغش میخندند. صورتهای کوچکشان زیر نور چراغ نئونی فروشگاه درخششی معصومانه دارد.
حضورشان آن قدر برایمان عادی شده که گاهی اصلاً آنها را نمیبینیم. گاهی هم برخی از حضورشان عصبانی میشوند و رفتارهای خشنی نشان میدهند. سرشان داد میکشند و با دست پسشان میزنند و آنها را به چشم مزاحمان کوچک خیابانی میبینند. گاهی هم بخصوص در مناسبتهایی خاص مثل ماه مبارک رمضان و ایام عزاداری محرم و صفر از در دوستی و لطف به کودکان کار درمیآیند و نذورات خود را تقدیم آنها و به خیال خودشان دین خود را به این کودکان ادا میکنند. برخی هم با راهاندازی کمپینهایی مثل کمک به فروش اقلام کودکان کار و غیره، در واقع با بهرسمیتشناختن کار کودکان، نادانسته به ضرر آنها عمل میکنند. اما رفتار مناسب در قبال کودکان کار چیست و چطور میتوان به آنها کمک کرد؟
اعظم حاجیوسفی که سالهاست در زمینه کمک به تحصیل کودکان کار فعالیت میکند، در این باره میگوید: «در ماه مبارک رمضان برخی فکر میکنند میتوانند با نذورات خود به کودکان کار کمک کنند اما میشود نذرهای بهتری هم کرد. مثلاً میتوانیم این را بر عهده خودمان بگذاریم که درباره کودکان کار آگاهیرسانی کنیم و به بیان این مسأله بپردازیم که اصلاً به چه دلیلی این کودکان آواره خیابانها شدهاند و پشت پرده این قضیه چه مشکلاتی وجود دارد.
اینها به هر حال کودکانی هستند که وارد یک جامعه بزرگسال میشوند و با آسیبهای زیادی روبهرو میشوند که نحوه برخورد با این آسیبها را بلد نیستند چون سنشان کم است در نتیجه درگیر مشکلات زیادی میشوند. کاش میشد ما به عنوان یک شهروند این نذر را بکنیم که یکسری بروشور و تراکت بر مبنای علمی تهیه و آنها را بین مردم توزیع کنیم تا درباره برخورد با کودکان کار به آنها آموزش داده شود.
مردم ما آگاهی زیادی درباره نحوه برخورد با این کودکان ندارند. وقتی این بچهها را میبینند به یک حس دوگانه میرسند که بهشان کمک کنند یا کمک نکنند. برخی آن قدر ترحم میکنند که این ترحم به روح و روان بچه ضربه بزرگی میزند و برعکس برخی با روشهای کموبیش خشن با این بچهها برخورد میکنند. همه اینها دلیل ناآگاهی است و اطلاعرسانی هم در این زمینه کم شده است و مردم چیزی در این باره نمیدانند و این وظیفه مسئولان و شهروندان است که بتوانند در این راه گامهای هدفمند بردارند و اگر کمکی هم میخواهند بکنند آن را به سمت مراکز مربوط و خیریههای معتبر سوق دهند تا بشود موجباتی فراهم کرد که این کودکان کمتر مشغول به کار شوند. گاهی برخی حمایتها در واقع حمایتهای سمی هستند که از روی ناآگاهی انجام میشوند.»
شما در برخورد با کودکان کار چگونه رفتار میکنید؟ کمی فکر کنید و این بار که با آنها برخورد کردید، به رفتار خودتان توجه کنید. حاجیوسفی در این باره میگوید: «ما باید با کودکان کار مهربانتر و به دور از ترحم برخورد کنیم تا ابزاری برای تحقق اهداف افراد سودجو نشوند. وقتی مردم از روی حس ترحم از کودکان خرید میکنند و حتی گاهی بیشتر از نرخ تعیین شده به آنها پول میدهند و رفتارهای ترحمآمیز این چنینی به نوعی پاداشی است به کودک و خانواده برای کار کودک.
خانواده وقتی میبیند که فرزندشان میتواند درآمد خوبی داشته باشد، بیشتر به این رفتار دامن میزند. از آنجا که شاید بتوان گفت یکی از معضلات اساسی در این زمینه الگوهای رفتاری نادرست بین شهروندان و کودکان است، کاش بیشتر در این زمینه اطلاعرسانی میشد و مردم در روبهروشدن با این کودکان آگاهانه برخورد میکردند و این کودکان کمتر تحت فشارهای خانواده و بزرگترها مجبور به کار میشدند. اگر اطلاعرسانی و نحوه برخورد با کودکان کار مناسب باشد، به کاهش جمعیت این کودکان در خیابان کمک میشود و انواع آسیبهای اجتماعی مانند سوءاستفادههای جنسی، اعتیاد و بزهکاری کودکان و نوجوانان نیز کاهش مییابد.»
این فعال حوزه کودک ادامه میدهد: «مسأله این است که این کودکان مثل باقی کودکان، سرمایههای ملی ما هستند و ما باید بتوانیم در حفظ، آموزش و تربیت صحیح این بچهها تلاش کنیم تا سبب رشد و شکوفایی آنها شویم تا موجب توسعه انسانی در کشورمان شویم. با توسعه انسانی میتوانیم به سرمایههای ملی عظیمی دست پیدا کنیم. ما ثروت ارزشمندی در کشورمان داریم که متأسفانه کمتر دیده میشود که آن سرمایه همین بچهها هستند. ما مشاهیری مثل مولوی و سعدی و ابن سینا را داریم که از سرمایههای ارزشمند کشورمان هستند. اینها هم روزی بچه بودهاند و بعد نسلی فرهیخته شدهاند.
پس با تربیت درست و حمایت اصولی میتوانیم از استعداد کودکان کار و خیابان حمایت کنیم. اگر مردم دست در دست هم بگذارند و با نهادهایی که دارند در این زمینه فعالیت میکنند، همیاری کنند، میتوانند با این کار نیکوکارانه همراه شوند و به طور هدفمند به خانوادههای این کودکان کمک کنند تا کاهش فقر در خانوادهها صورت گیرد و خانوادهها تشویق شوند به این که کودکانشان را به جای کارکردن به تحصیل بگمارند تا به جایگاه اجتماعی مناسبی برسند.
مهم است که کودکان کار را تنها نگذاریم و آگاهانه و بدون ترحم و خشونت به آنها کمک کنیم؛ چرا که بعضی از محبتهای ناآگاهانه و غیر اصولی نهتنها به آنها کمک نمیکند بلکه به آنها آسیب میزند و از آنها ابزاری میسازد برای سودجویان؛ پس آگاه شویم و آگاهیرسانی کنیم و مهربان و بدون ترحم و خشونت با کودکان کار برخورد کنیم و ماه مبارک رمضان هم بهترین فرصت برای کمکهای درست و اصولی به این کودکان است.»
این کوچولوها خیلی زود وارد دنیای بزرگسالی میشوند؛ خیلی زودتر از آن که بتوانند کودکی را تجربه کنند. فقر آنها را وامیدارد از روزهای خوب کودکی فاصله بگیرند؛ از بازی و درسخواندن که باید تنها کارشان باشد. این ماه فرصت خوبی است برای آن که نهادهای مسئول و گروههای مردمنهاد بیشتر از قبل به این مسأله بپردازند تا شاید بتوان روزی کودکی را به کودکان کار و خیابان بازگرداند.»
منبع: ایسنا