به گزارش سایت خبری پرسون، در بررسی سریال هاکای نگاهی میاندازیم به جدیدترین مجموعه شبکه دیزنی پلاس، که داستانی متفاوتی درباره شخصیت هاکای (Hawkeye) و دختری که میخواهد به یک انتقامجو تبدیل شود را روایت میکند. با این وجود، آیا این سریال میتواند به مانند مجموعههای قبلی فاز چهارم MCU جذاب باشد؟
با شروع فاز چهارم دنیای سینمایی مارول شاهد موردی بودیم که در سالهای قبل، به درستی از پتانسیلهای آن استفاده نشده بود؛ اضافه کردن سریالهایی که کاملا به فیلمهای MCU و شخصیتهای اصلی آن وابسته هستند! با این وجود پیش از آغاز این دوره جدید، سریالهای متعددی مانند Agents of SHIELD و Agent Carter پخش شده بودند که به گفته کاربران بخشی از دنیای سینمایی مارول هستند. اما اگر چنین باشد، چرا هیچ اشاره خاصی به وقایع این سریالها در فیلمهای MCU نشده است؟
به عبارتی کوین فایگی (Kevin Feige) مدیر استودیو مارول خود نیز اظهار کرده بود که این سریالها که اکثرا هم از شبکه استریم نتفلیکس پخش میشدند، چندان ارتباطی را با فیلمها ندارند و به نحوی کنار زده شدهاند. با این وجود، هنگامی که شبکه استریم دیزنی پلاس به عنوان خانهای برای مجموعههای تلویزیونی دنیای سینمایی مارول معرفی شد، میدانستیم که استودیو مارول راه درستی را در پیش گرفته است. اثبات این عقیده نیز سال گذشته با WandaVision انجام شد؛ جایی که بسیاری از افراد داستان این سریال را هم مثل نمونههای قبلی بیربط میدانستند، اما سازندگان به خوبی توانستند منظور خود از اهمیت روایت آن را در یک نمایش بینظیر، با سبکی متفاوت نشان دهند.
پس از این سریال نیز The Falcon And The Winter Soldier پس از چند هفته پخش شد که باز هم توانست رضایت کاربران را به دنبال داشته باشد و مهر تاییدی بر مهم و جذاب بودن داستان سریالهای جدید مارول را بزند. این در حالی است که پس از دیدن انواع سریالهای مهیج و حتی سری انیمیشنی What If…?، اکنون نوبت به مجموعهای ۶ قسمتی رسیده که داستان یکی از کمطرفدارترین انتقامجویان را روایت میکند!
با این حال باید پیش از دیدن این مجموعه جدید، حتما فیلمهای سری انتقامجویان، یعنی Avengers، Avengers: Age of Ultron، Avengers: Infinity War و همچنین Avengers: Endgame را مشاهده کرده باشید تا شخصیت اصلی سریال «هاکای» را بهتر بشناسید و از طرفی ماجرا برای شما گیجکننده نباشد. علاوه بر آن دیدن فیلم Black Widow برای دانستن کاملتر داستان، پیشنهاد میشود.
سریال هاکای درباره داستان زندگی دو شخصیت اصلی است که یکی از آنها کلینت بارتون (Clint Barton) یا همان هاکای خواهد بود که حال دیگر یک انتقامجو نیست و سعی میکند تا در کنار خانواده، از دوران پایانی عمر خود لذت ببرد. با این حال کاراکتر اصلی دیگری که در همان صحنههای ابتدایی معرفی میشود، جوانی است که در کودکی شاهد اتفاقات جنگ نیویورک در سال ۲۰۱۲ (فیلم Avengers) بوده و دوست دارد که مثل آنها در مقابل تهدیدهای فرازمینی که هر لحظه ممکن است دوباره ظاهر شوند از مردم دفاع کند.
کیت بیشاپ (Kate Bishop) با بازی هیلی استینفلد (Hailee Steinfled) نام این دختر بچه است که بر خلاف بسیاری دیگر از طرفداران تیم انتقامجویان، ظاهرا بیشتر از همه هاکای را دوست دارد! اما این فقط به دلیل این نیست که هاکای را هنگام جنگیدن بالای یک ساختمان در کودکی مشاهده کرده، بلکه میداند او به عنوان یک انسان عادی، با یک تیر و کمان، به ابرقهرمان تبدیل شده است! در واقع تم اصلی سریال نیز همین است، به نحوی که به جای رفتن به فضا، مولتیورس و جادو یا حتی داشتن سرم ابرانسان، فردی را میبینیم که صرفا با یادگیری هنرهای رزمی و کمانداری میخواهد ابرقهرمان شود و از قضا، اونجر مورد علاقه خود را هم به صورت اتفاقی ملاقات میکند!
در بررسی قسمت اول سریال هاکای باید گفت که ریتم داستان پس از آن صحنه فلش بک که در شروع دیدیم، بسیار آهستهتر میشود و سپس تا چندین دقیقه دیگر به جز زدن یک تیر، خبری از اکشن نیست. این مورد در قسمت دوم هم تکرار میشود و شاید همین باعث شده تا ابتدای سریال برای بسیاری از طرفداران خستهکننده به نظر برسد. با این حال، باید بدانید که به جز صحنههای طولانی صحبت کیت با ناپدری آینده خود و مادرش، میتوان گفت که مقدمهچینی داستان خوب انجام شده است و ما همانطور که باید و شاید با شخصیت کیت و انگیزههای او آشنا میشویم.
همچنین صحنههایی از خوشگذرانی هاکای با فرزندانش در سریال وجود دارد که درست زمانی که فکر میکنید خسته کننده است، ناگهان با یک فلش بک کوتاه به بیننده خاطرنشان میکند که گذشتن از این زندگی سخت و از دست دادن بهترین دوست خود، چندان هم برای هاکای لذتبخش نیست! در همین حین نیز طی اتفاقی که برای دزدیدن لباس رونین (Ronin) در یک مزایده زیرزمینی انجام میشود، میبینیم که کیت بعد از گرفتن انواع و اقسام مدالها در کاراته، تیراندازی با کمان، جودو و … چندان هم بی دست و پا نیست و میتواند از پس خودش بربیاید. اما در نهایت او نیز گیر خلافکاران افتاده و در نهایت توسط کلینت نجات داده میشود.
داستان در قسمت اول مثل سایر سریالهای دنیای سینمایی مارول سعی میکند تا با دادن برخی سرنخها، عمق بیشتری را به بیننده نشان دهد. برای مثال حرکات و رفتار عجیب جک (Jack) در مقابل کیت خود نشان میدهد که او بعدها نقش بزرگتری را در داستان خواهد داشت. بخصوص اینکه او شمشیر رونین را دزدید و سپس خیلی سریع دیدیم که یکی از دشمنان مادر کیت با ضرب تیغه کشته شده است! همچنین بازی بینظیر استاینفلد و جرمی رنر (Jeremy Renner) باعث جذاب شدن صحنههایی میشود که قاعدتا خستهکننده و تا حدودی بیهدف هستند!
در قسمت دوم نیز یک مقدمه جدید، اینبار بر روند آشنایی کیت و کلینت را میبینیم. به نحوی که کلینت صرفا سعی میکند تا جان این دختر جوان و بیگناه را با اشتباهی که کرده از خطر نجات دهد و توجه دشمنانی که به دنبال رونین آمدهاند را به سوی دیگری جلب کند. به هر حال رونین کار و کاسبی خلافکاران بسیاری را بهم ریخته بود و حال که کیت در لباس او دیده شده، خود به بار مشکلات چندین برابر اضافه میکند! همچنین درست زمانی که کلینت سعی میکند تا با دیدن سردسته خلافکاران و حل کردن موضوع به جریان خاتمه بدهد، ناگهان سر و کله کیت هم پیدا میشود تا یک بار اضافه بر گردن این انتقامجو بازنشسته باشد.
در مجموع داستان دو قسمت اول سریال هاکای چیزی نیست که با دیدن آن فوقالعاده هیجانزده شوید یا مثل برخی دیگر از سریالهای قبلی، شامل جزئیات تعیینکننده زیادی باشد. با این وجود، باید بدانید که هدف سازندگان نیز دقیقا همین مقدمهچینی است و قصد دارند که تولد یک ابرقهرمان جدید و پرورش ناخواسته او توسط یک قهرمان واقعی را به مرور زمان نشان دهند، در حالی که قسمتهای آینده سریال قاعدتا شامل افزایش اکشن و حضور بسیاری از ابرشرورهای کمیک بوکی مانند اکو (Echo)، کلون (Clown) و آنتی هیرو شناخته شدهای به نام یلینا بلوا (Yelena Belova) خواهد بود!
منبع: سرگرمی