به گزارش سایت خبری پرسون، چهار دهه از انقلاب اسلامی میگذرد و میتوان با نگاهی به فیلمهایی که طی این سالها توسط کارگردانان ساخته شده است، یک ارزیابی نسبی از جریان سینمای ایران در حوزههای اجتماعی، دفاع مقدس، کمدی و ... داشت. در این میان اما حوزههایی از سینما هستند که اگرچه فیلمسازان دغدغهمندی هم پیدا شدهاند که با تجربه قبلی یا آزمون و خطا وارد آن شدهاند، اما به دلیل معضلات و محدودیتها به یک جریان رو به تکامل تبدیل نشدهاند. ساخت فیلمهایی با محوریت «روحانیت» یکی از این حوزههاست که به زعم برخی کارشناسان، فارغ از چند اثر سینمایی شاخص هنوز بلوغ لازم را پیدا نکرده است. دوربین سینمای ایران نیاز دارد با نگاهی نو و زاویههایی جدیدتر کنار روحانیت قرار بگیرد، به حوزههای علمیه ورود کند و به دغدغههای این قشر از جامعه بپردازد.
مرور فیلمهای سینمایی با محوریت روحانیت میتواند برای برخی که معتقدند این سینما به سوی کلیشهها رفته است و دیگر حرف جدیدی برای گفتن ندارد، نشاندهنده این باشد که هنوز بخش کوچکی از دغدغهها و ناگفتههای حوزه روحانیت به تصویر درآمده است.
اولین همراهی سینما با یک طلبه در «زیر نور ماه»
جسارت رضا میرکریمی کارگردان سینمای ایران بود که باعث شد روحانیت به عنوان یک کاراکتر و نقش محوری به سینمای بعد از انقلاب وارد شود و او در مقام کارگردان سراغ ساخت فیلمی برود که شخصیت آن یک طلبه است. «زیر نور ماه» از این حیث اولین فیلم بعد از انقلاب است که دوربین را با یک طلبه حوزه علمیه همراه کرده و قصهای روایت میکند که در زمان خود نگاهی پیشرو و روشنفکرانه نسبت به طلبهای دارد که در ملبس شدن و استفاده از عمامه مردد است، چرا که فکر میکند به دلایلی لیاقت پوشیدن لباس روحانیت را ندارد.
در کنار میرکریمی نمیتوان حضور پررنگ و مهم منوچهر محمدی تهیهکننده این فیلم را نادیده گرفت که بعدها این مسیر را ادامه داد و فیلمهای دیگری درباره روحانیت ساخت.
با این حال «زیر نور ماه» دومین ساخته میرکریمی در سال ۷۹ بود که در زمان اکران با واکنشهای مختلفی هم مواجه شد. «حسین پرستار» نقش اصلی این فیلم را بازی میکرد و مهران رجبی، شقایق دهقان و فرشته صدرعرفایی از دیگر بازیگران این اثر سینمایی بودند. داستان این فیلم توجه بسیاری را در داخل به خود جلب کرد و حتی در جشنوارههای خارجی مثل کن نیز مورد توجه قرار گرفت.
«مارمولک»، جنجالیترین فیلم درباره روحانیت
در سینمای روحانیمحور، منوچهر محمدی به عنوان یکی از حامیانِ پیشبرنده این جریان سینمایی نقشی اساسی دارد. او چند سال بعد در همکاری با کمال تبریزی تهیهکنندگی یکی از فیلمهای ماندگار سینمای ایران را بر عهده گرفت؛ «مارمولک» با بازی پرویز پرستویی و در فضایی طنز و کمدی که هنوز هم در رده بهترین ساختههای کمال تبریزی محسوب میشود؛ فیلمی که مخاطبان بسیاری را به سالنهای سینما کشاند و منتقدان به شکلی جدی تحلیلها و نقدهای مختلفی درباره آن به نگارش درآوردند و البته واکنشها، انتقادات و حاشیههای متفاوت طلاب حوزههای علمیه، کارشناسان و حتی چهرههای مطرح سینمایی و فرهنگی نسبت به این فیلم جالب توجه بود.
«مارمولک» با فیلمنامهای از پیمان قاسمخانی، داستان دزدی است که برای فرار، لباس روحانیت را بر تن میکند و اگرچه میان روحانی واقعی و کاراکتری که از این لباس سوء استفاده میکند و بیشتر «روحانی نما»ست تفکیک قائل میشود، با این حال انتقادهای تندی را هم روانه خود کرد؛ تا حدی که باعث شد فیلم اکران محدودی داشته باشد و با مشکلاتی مثل توقیف هم مواجه شود. با این حال، در همین فیلم که با واکنشها و حاشیههای تندی هم مواجه شد، شخصیت روحانی واقعی فیلم را شاهرخ فروتنیان بازی کرد؛ یک روحانی که قسمتهایی از کتاب «شازده کوچولو» را برای پرستویی میخواند و در همان حضور چند دقیقهای و کوتاه خود ویژگیهای یک روحانی ایدهآل را نمایش میدهد.
تقریباً همزمان با ساخت و اکران «مارمولک» فیلم دیگری با محوریت یک روحانی به نام «او» ساخته شد که رهبر قنبری کارگردانی و حبیبالله کاسهساز تهیهکنندگی آن را بر عهده داشتند. فیلمی که از منظر مردم عام کمتر دیده شد و از منظر سینمایی تلاش کرد دغدغهها و مشکلات یک طلبه و روحانی دغدغهمند را به تصویر بکشد. روحانی فیلم در یک روستا زندگی سختی دارد و به او پیشنهاد میشود که به عنوان امام جماعت روستا مشغول به کار شود و روحانی هم ضمن این مسئولیت تلاش دارد تا به مشکلات مردم رسیدگی کند.
پارسا پیروزفر «وقت چیدن گردوها» طلبه شد
طی همین سالها چند فیلم دیگر ساخته شد که روحانیت در نقشهای فرعی و اصلی آنها حضور داشت، مثل حضور افشین هاشمی در نقشی فرعی اما مهم در فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» به کارگردانی سیدرضا میرکریمی که اتفاقاً حضورش در مسیر تحول نقش اول این فیلم نیز تأثیر دارد. یک روحانی که کار یدی میکند و لهجه مشهدی دارد و البته سکانسهایی کوتاه در فیلم میرکریمی دارد.
در همین سالها پارسا پیروزفر نیز نقش طلبهای جوان را در فیلم «وقت چیدن گردوها» به کارگردانی ایرج امامی بازی کرد، فیلمی که سالها توقیف ماند و بعد به شبکه نمایش خانگی راه پیدا کرد. طلبه جوان این فیلم عاشق دختری میشود که داستان آن از یک نویسنده تاجیک گرفته شده است.
دهه ۸۰ تقریباً راه برای ساخت فیلمهای متعددی با موضوع روحانیت باز شد و چهرههای متعددی ایفای نقش روحانی را به عهده گرفتند. «استشهادی برای خدا» یکی دیگر از این فیلمها بود که نقش محوری روحانی را محسن تنابنده در آن ایفا کرد و اتفاقاً برای این نقش موفق به دریافت سیمرغ بلورین بازیگر نقش مکمل مرد هم شد. کارگردانی این فیلم را علیرضا امینی بر عهده داشت و در نگارش آن امینی و تنابنده با هم نقش داشتند. پرداخت جزئیات نقشی که تنابنده بازی کرد، در مقام شخصیت طلبهای که گاه از طنازیهایی بهره میبرد و لهجهای مشهدی دارد، توانست توجه منتقدان را به ایفای این نقش جلب کند.
«طلا و مس»، طلبهها هم مثل باقی مردم هستند
یک سال پس از این فیلم، منوچهر محمدی تهیهکننده سینما «طلا و مس» را ساخت که در سال ۸۷ اکران شد و میتوان گفت به نوعی سهگانه این تهیهکننده را در ساخت فیلمهای روحانی محور تکمیل کرد. این فیلم به کارگردانی همایون اسعدیان به تولید رسید و نقشهای محوری آن را بهروز شعیبی و نگار جواهریان ایفا کردند. «طلا و مس» هم وجوه دیگری از یک شخصیت روحانی را به نمایش میگذارد که در طول فیلم دچار تغییر و تحولاتی هم میشود. تغییری که بنا به گفته محمدی تنها قرار است نشانگر این باشد که طلبهها هم مثل باقی مردم هستند و معتقد است: «ما از آدمهای دیندار تصویر افرادی خشک و متعصب در ذهن داریم که در «طلا و مس» تلاش کردم این نگاه تغییر کند. اینها مثل باقی آدمها هستند، دچار تردید میشوند و مشکلاتی در زندگی دارند، اما در عین حال میتوانند آدمهای دوستداشتنی باشند.»
فیلمنامه «طلا و مس» را حامد محمدی فرزند منوچهر محمدی نوشته که چند سال بعد خودش اولین فیلمش را با همین محور ساخت؛ «فرشتهها با هم میآیند» فیلمی که در سال ۹۲ به تولید رسید و جواد عزتی در آن نقش یک طلبه جوان را ایفا میکرد که زندگی سختی دارد و در کشاکش همین مشکلات صاحب چند فرزند میشود.
از حامد بهداد تا اکبری عبدی در نقش روحانی
اواخر دهه ۸۰ حامد بهداد هم به جمع بازیگرانی پیوست که تجربه نقش روحانی را آزمود. بهداد در سال ۸۷ در فیلم «کیمیا و خاک» به کارگردانی عباس رافعی نقش یک روحانی را ایفا کرد. این فیلم در فضای سالهای ۵۷ میگذشت و به نوعی با انقلاب اسلامی در ارتباط است، اما داستان و شخصیتپردازی فیلم و حتی حضور حامد بهداد که قرار بود ویژگیهای متفاوتی از یک روحانی را به نمایش بگذارد و کلیشههای رفتاری را بشکند، توفیق چندانی کسب نکرد.
ورود به دهه ۹۰ باعث شد فیلمها فضایی عمومیتر پیدا کنند و بازیگران در نقشهای متعددی، شخصیت یک روحانی را ایفا کنند. محمدرضا شریفینیا در فیلم «فرزند صبح» بهروز افخمی، پژمان بازغی در فیلم «روز ملاقات» ساخته مهرداد غفارزاده، محمدرضا فروتن در فیلم «طبقه حساس» کمال تبریزی و علی قربانزاده در فیلم «نهنگ عنبر» سامان مقدم از جمله بازیگرانی هستند که به ایفای نقش پرداختند و هر یک سکانسهایی در این فیلمها بازی کردند.
فیلم «رسوایی» ساخته مسعود دهنمکی نیز از فیلمهای همین دهه است که اکبر عبدی را در مقام یک شخصیت روحانیِ عارفمانند قرار داد. دهنمکی در این فیلم تلاش کرد بازتعریف دیگری از شخصیت روحانیت در ارتباط با جامعه داشته باشد و بین جامعه با این طبقه، ارتباط نزدیکتری برقرار کند.
بازی اکبر عبدی در «رسوایی» یکی از ویژگیهای آن است که پیش از این در سهگانه «اخراجیها» با این کارگردان همکاری کرده بود و حالا در «رسوایی» وجوه دیگری از توانمندی خود را به نمایش گذاشته بود.
«رسوایی 1» حتی قبل از ساخت و اکران با اظهار نظرهایی مواجه بود که باعث شد ده نمکی در توضیحی از فیلم خود بگوید: «قصه فیلم «رسوایی» قصهای اورجینال است، نه برصیصای عابد است و نه قصه شیخ صنعان و نه حتی رابطه عشق و عاشقی و نه «میوه ممنوعه»، قصهای کاملا مستقل است، اما حدس و گمانهایی درباره فیلم زده میشود و با این حدسها درباره فیلم قضاوت میشود که کاملا اشتباه است.»
با این حال نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر و اکران آن مثل فیلمهای دیگر دهنمکی با حاشیهها و واکنشهای مختلفی از طرف چهرههای سینمایی و منتقدان مواجه شد.
اکبر عبدی، محمدرضا شریفینیا و الناز شاکردوست نقشهای اصلی این فیلم را بر عهده داشتند. دهنمکی چند سال بعد هم «رسوایی ۲» را ساخت که در آن از حضور سحر قریشی به عنوان بازیگر نقش اصلی زن فیلم بهره برد که این فیلم نیز انتقادات زیادی را در پی داشت.
* تصویر متفاوت بهروز شعیبی از روحانیت
فیلمهای روحانی محور در دهه ۹۰ نه تنها فضایی عمومیتر را تجربه کرد که روحانی بیشتر به فیلمهای کمدی ورود پیدا کرده و حتی ساختارشکنیهایی نیز صورت گرفت. ساختارشکنیهایی که البته چندان ارزش افزودهای برای محتوا و دغدغه فیلم نداشت و بیشتر موقعیتهای جدیدی بود که شخصیت روحانی را در آنها قرار میداد. به طور مثال از پوستر فیلم «پارادایس» به کارگردانی علی عطشانی که مهران رجبی به عنوان رییس یک حوزه علمیه در حال سلفی گرفتن است و در پشت او طلبهها و یک زن خارجی قرار دارند میتوان به این فضا پی برد.
در جشنواره فیلم فجر سال گذشته، بهروز شعیبی با فیلمی با عنوان «روز بلوا» حضور داشت که شخصیت اصلی آن را بابک حمیدیان بازی کرده است. حالا این فیلم با اضافهشدن راشهای دیگر، به یک سریال سهقسمتی تبدیل شده که از نماوا در حال پخش است.
بهروز شعیبی پیش از این تجربه کارگردانی یک سریال تلویزیونی با عنوان «پردهنشین» و با موضوع روحانیت را دارد و هم تجربه ایفای نقش یک روحانی را در فیلم «طلا و مس». بابک حمیدیان نیز بازیگری است که نقشهای متفاوت و پرچالشی همچون شهید اصغر وصالی فیلم «چ» ابراهیم حاتمیکیا، دو نقش عبیدالله بن زیاد و یزید بن معاویه فیلم «رستاخیز» احمدرضا درویش، مراد صفرخانی «هیس دخترها فریاد نمیزنند» پوران درخشنده، مهران «نیمرخها»ی ایرج کریمی و بسیاری نقشهای دیگر را به خوبی ایفا کرده است. با این حساب باید منتظر ماند و دید ترکیب کارگردانی بهروز شعیبی و بازی بابک حمیدیان در فیلمی با موضوع روحانیت، به مذاق مخاطبان خوش میآید؟
منبع: فارس