به گزارش سایت خبری پرسون، احسان انصاری نوشت: برای بررسی این موضوع با دکتر بهمن آرمان اقتصاددان گفت وگو کرده است. وی در این زمینه معتقد است:« تیم اقتصادی که آقای رئیسی انتخاب کرده ضعیف است و فضای امنیتی و اطلاعاتی که در دوران احمدی نژاد موجب نادیده گرفته شدن تکنوکراتها و فن گرایان در کشور شد امروز هم در عرصه مدیریتی کشور وجود دارد و این رویکرد ادامه پیدا کرده است. امروز ما با پدیده نگران کنندهای مواجه شدهایم که بسیاری از مدیرانی که در طول چهل و سه سال گذشته به کشور خدمتهای بزرگی کردهاند در شرایط کنونی از کشور مهاجرت کردهاند و در کشورهای دیگر زندگی میکنند. اگر آقای رئیسی رویکردی که آقای هاشمی در انتخاب مدیران استفاده کردند را دنبال میکردند امروز با مدیران قویتری در کشور مواجه بودیم که می توانستند منشأ خدمات زیادی باشند. ادامه مشی آقای هاشمی باعث میشد که امروز ما با اقتصادی قویتر مواجه بودیم و با این همه چالش روبه رو نبودیم». در ادامه ماحصل این گفت وگو را میخوانید.
یکی از مهمترین مطالبات مردم از دولت سیزدهم حل مشکلات اقتصادی بود که میتوانست به بازگشت امید و اعتماد اجتماعی به جامعه کمک کند. دولت سیزدهم در این زمینه چه اقداماتی انجام داده است؟ چرا بهرغم اینکه آقای رئیسی در مناظرههای انتخاباتی عنوان کردند در سفرههای مردم تغییر ایجاد شد اما هنوز این اتفاق رخ نداده، بلکه قیمت کالاهای اساسی همچنان در مسیر صعودی قرار دارد؟
میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم نسبت به ادوار گذشته پائین تر بود. با این وجود مردم امیدوار بودند با روی کار آمدن دولت جدید در وضعیت معیشتی خود تغییر را احساس کنند. این در حالی است که این اتفاق رخ نداده است. همانطور که آقای محسن رضایی معاون اقتصادی رئیس جمهور عنوان کردند بخش مهمی از مشکلات اقتصادی کشور ارتباطی به سیاست خارجی، تحریمها و پذیرش اف ای تی اف ندارد و بیشتر مشکلات ریشه در حضور مدیران ضعیف، بیانگیزه و منفعل در عرصه تصمیم گیری کشور دارد. ایران باید دارای رفتاری متناسب با توانایی خود در عرصه بینالمللی باشد اما مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد ریشه در رویکردی است که ایران در عرصه بین المللی در پیش گرفته است. امروز ما در زمینه روابط بین المللی با تنشهای زیادی مواجه هستیم. وضعیت به صورتی است که ما همسایههای خود در منطقه نیز مشکل داریم و هنوز نتوانستهایم این مشکلات را حل کنیم. واقعیت این است که هنوز مشخص نیست دولت سیزدهم عزمی برای توسعه اقتصادی در کشور دارد یا خیر. سفرهای استانی آقای رئیسی که به صورت هفتگی انجام میشود بارقههای امیدی را در بین مردم به وجود آورده است. با این وجود این بارقه امید باید دارای پشتوانه مالی باشد که در شرایط فعلی این پشتوانه مالی وجود ندارد.
در شرایطی که سفرهای استانی بارقههای امید را در بین مردم ایجاد کرده اما دارای پشتوانه مالی نیست آیا سبب بالا رفتن انتظارات و عدم توانایی دولت در تحقق مطالبات مردم نخواهد شد؟ آیا در چنین شرایطی در درازمدت امید مردم کاهش پیدا نمیکند؟
آقای رئیسی در سفرهای استانی که انجام دادهاند دستور راهاندازی طرحهایی را صادر کردهاند. نکته مهم در این زمینه تنها دستور نیست و بلکه باید در پشت این دستورها راهکار عملی و اجرایی نیز وجود داشته باشد. راهکار عملی نیز زمانی تحقق پیدا میکند که این دستورات دارای پشتوانه مالی باشد. به عنوان مثال آقای رئیسی برای استان خوزستان که با بحرانهای جدی مواجه است استاندار ویژه انتخاب کردند که دارای اختیارات ویژه و با اختیارات بیشتر از سایر استانها باشد. با این وجود آنچه در عمل مشاهده میشود این است که استاندار انتخابی دارای مقبولیت لازم برای انجام مأموریتهای بزرگ نیست. بسیاری از اقدامات مهم متأثر از توانایی افراد و قابلیت تصمیم گیری آنهاست. این وضعیت در کشورهای توسعه یافته نیز وجود دارد و قابلیتهای فردی و تصمیم گیری مدیران در بهبود وضعیت نقش دارد. به عنوان مثال در انگلستان خانم تاجر یک اقتصاد ورشکسته را از حزب سوسیالیست کارگر تحویل گرفت اما یک اقتصاد پویا که برای چند سال نیز به عنوان بهترین اقتصاد اروپا شناخته میشد را تحویل داد.کشوری که روزی صد کیلومتر نیز آزادراه نداشت امروز در وضعیتی قرار دارد که همه کشور به شبکه آزادراهی مرتبط است. از سوی دیگر در انگلستان قطارهای با سرعت پایین را به قطارهایی با سرعت بالا تبدیل کردند. پروژه بزرگ تونل زیردریایی مانش را از طریق یک شرکت سهامی عام را ساختند. اگر خانم تاچر به عنوان نخست وزیر را با خانم «ترزا می» که ایشان نیز نخست وزیر بودند اما نتوانستند تغییرات محسوسی در وضعیت کشور انگلستان به وجود بیاورند مقایسه کنیم به قابلیتهای فردی مدیران در تغییرات مهم در یک جامعه پی خواهیم برد. ترزا می تنها کاری که کرد این بود که زمینههای خروج انگلستان را از اتحادیه اروپا به وجود آورد و با این اقدام بزرگترین ضربه را به اقتصاد این کشور وارد کرد. این وضعیت در آلمان نیز وجود داشت. اگر وضعیت اقتصادی دورانی که خانم مرکل قدرت را در این کشور تحویل گرفت را با وضعیت امروز مقایسه کنیم متوجه میشویم که در طول این سالها چه تحول بزرگی در اقتصاد ایران کشور رخ داده است. واقعیت این است که ترکیب کابینه آقای رئیسی منسجم نیست.
چرا کابینه رئیسی هنوز نتوانسته به یک انسجام درونی برسد؟
برای پاسخ به این سوال باید به وضعیت وزارتخانهها توجه کرد. به عنوان مثال اگر به رویکرد وزارت صمت در این مدت دقت کنیم متوجه میشویم که ضعفهای مهمی در این وزارتخانه وجود دارد. این وضعیت درباره وزارت مسکن نیز وجود دارد. در شرایط کنونی سخنان ضد و نقیضی از سوی وزیر و مدیران این وزارتخانه درباره ساخت یک میلیون مسکن در سال شنیده میشود. این در حالی است که در ترکیه دولت موفق شدن در مدت کوتاهی عملا حاشیه نشینی را با ساخت مسکن و استفاده از تکنولوژیهای مدرن از بین ببرد. از سوی دیگر بافت فرسوده را نیز تخریب کردند و به جای آن مسکن ساخته شد. در ایران ما دارای تکنولوژیهای مدرن ساخت مسکن نیستم و حتی شرکتهای ترکیهای که در ایران هستند قادر هستند یک برج 16 طبقه را در پرند و پردیس در مدت هشت ما بهصورت کامل تحویل بدهند. شرکتهای ایرانی از این دانش و توانایی برخوردار نیستند.در چنین شرایطی در اظهارات آقایرستم قاسمی وزیر مسکن و شهرسازی هیچ گونه اظهار نظری مبنی بر استفاده از شرکتهای خارجی در ساخت مسکن در ایران مشاهده نمیکنید. برخی تصور میکنند ما با همین روشهای سنتی قصد داریم سالی یک میلیون واحد مسکونی بسازیم. بدون شک با تکنولوژی که ما دراختیار داریم این کار امکان پذیر نخواهد بود. در توسعه صنعتی پایین دستی و بالا دستی نفت نیز دیدگاههای وزیر نفت با وزیر نفت دولت دوازدهم متفاوت است و معتقد است که ما باید به جای فروش نفت خام فرآوردههای نفتی و پتروشیمی را صادر کنیم. بدون تردید همه این موضوعات نیازمند سرمایه، تکنولوژی و روابط سازنده با کشورهای جهان است. در شرایط کنونی به دلیل اینکه ما از روابط اقتصادی با کشورهای دیگر برخوردار نیستیم و شرایط آن فراهم نیست در برخی موارد هزینه واردات برای ما تا35 درصد بیشتر از وضعیت معمولی است.
آیا دولت رئیسی در طول ماههای گذشته واقعیتهای جامعه را بهخوبی درک کرده و از حالت شعاری خارج شده است؟
آقای رئیسی و اعضای کابینه عنوان میکنند ما تلاش خواهیم کرد که در وضعیت معیشتی مردم تغییر ایجاد کنیم تا میزان رفاه مردم افزایش پیدا کند. با این وجود دولت باید این سوال را از خود بپرسد که چرا در طول چهل سال گذشته شرایطی به وجود آمده که اقلام اساسی مورد نیاز مردم اغلب وارداتی هستند. این در حالی است که قیمت تولیدات کشاورزی مانند گندم، جو، ذرت و دانههای روغنی در بازارهای جهان رکورد خود را شکسته و گران شده است. در چنین شرایطی هیچ اظهارنظری از سوی وزیر کشاورزی مبنی بر اینکه قرار است به تکنولوژی نوین آبیاری زیرسطحی دست پیدا کنیم. آبیاری زیر سطحی از این نظر حایز اهمیت است که میزان برداشت آب را نصف میکند و برداشت محصول را تا40 درصد افزایش می دهد. در شرایطی که هیچ اظهار نظر و اقدامی در این زمینه صورت نمیگیرد در صداوسیما به صورت مرتب تبلیغاتی درباره واردات گندم، شکر و نهادهای دامی صورت میگیرد. نکته نگران کننده تر اینکه به دلیل خشکسالی سال گذشته در شرایط کنونی ایران نیازمند واردات هشت میلیون گندم است که رقم وحشتناکی است.کشوری که مانند ایران که نباید جمعیت آن بیشتر از هفتاد میلیون نفر باشد و یا پنجمین کشور وارد کننده جو در میان کشورهای جهان باشد و یا سالانه در حدود5/5 میلیون تن ذرت به قیمت5/1 میلیون دلار وارد کند برای آینده کشور نگران کننده است. اگر ما بتوانیم از تکنولوژیهای جدید در کشاورزی استفاده کنیم و سیستمهای سنتی را به سیستمهای جدید تبدیل کنیم با توجه به تنوع آب و هوایی که داریم قادر خواهیم بود واردات خود را به صورت محسوس کاهش بدهیم. اینکه ما بگوییم نفت را به صورت خان میفروشیم و به ازای آن گندم و شکر و روغن نباتی وارد میکنیم هنر نیست و نشان دهنده ضعف ماست. واقعیت این است که با شعار و مسائلی که جنبه علمی ندارد نمیتوان در کشور تغییر ایجاد کرد. مسئولان و نیزحاکمیت در ایران بالاخره باید بپذیرد که علم در جهان حرف نخست را می زند. بههمین دلیل باید از تکنوکراتها و فن گرایان که سیاسی نیستند در مدیریت جامعه استفاده کند.
چگونه میتوان به سمتی حرکت کرد که از مدیرات تکنوکرات و فن گرایان در کشور استفاده کرد؟
ما باید بپذیریم که میزان انتخاب مدیران نباید دیدگاههای سیاسی آنها باشد و بلکه باید توانایی و تخصص آنها باشد. من در این زمینه مثالی میزنم. رئیس بانک مرکزی در آمریکا از دولت ریگان تا جورج بوش پسر آقای گریزمن بود و هر رئیس جمهوری در این کشور روی کار میآمد ایشان را تغییر نداد. سوال اینجاست که ما در ایران تشکیلات بزرگ و مهمی مانند بانک مرکزی را به چه کسی واگذار کردیم؟ از سوی دیگر وزارت صمت که دارای اهمیت زیادی است را به کسی واگذار کردهایم که از پشتوانه اجرایی کافی برخودار نیست. این موضوع درباره برخی دیگر از وزارتخانهها نیز وجود دارد و حتی آقای رئیسی نیز صدایشان بلند شد که برخی در دولت از من سهم خواهی میکنند. به همین دلیل نیز ما امروز با یک تیم اقتصادی ناهمگن مواجه هستیم که این ناهمگنی با توجه به تنشهایی که در سیاست خارجی وجود دارد میتواند آینده نامطلوبی را برای ما رقم بزند. امروز در حدود100 روز از سفر آقای رئیسی به استان خوزستان می گذرد. در چنین شرایطی رئیس جمهور باید از استاندار خوزستان بپرد که در این مدت چه اقداماتی در این استان صورت گرفته است. استان خوزستان به دلیل اینکه90 درصد نفت ایران در آنجا تولید میشود از اهمیت زیادی برای کشور برخوردار است و5/12 درصد در تولید ناخالص کشور سهم دارد. استان خوزستان یک استان معمولی نیست و در عمل یک کشور را تغذیه میکند.
چرا استراتژی اقتصادی دولت سیزدهم هنوز برای کارشناسان مشخص نیست؟آیا مشخص نبودن استراتژی اقتصادی دولت به معنای نداشتن یک استراتژی مدون و کاربردی است؟
واقعیت این است که تیم اقتصادی که آقای رئیسی انتخاب کرده ضعیف است و فضای امنیتی و اطلاعاتی که در دوران احمدی نژاد موجب نادیده گرفته شدن تکنوکراتها و فن گرایان در کشور شد امروز هم در عرصه مدیریتی کشور وجود دارد و این رویکرد ادامه پیدا کرده است. امروز ما با پدیده نگران کنندهای مواجه شدهایم که بسیاری از مدیرانی که در طول چهل و سه سال گذشته به کشور خدمتهای بزرگی کردهاند در شرایط کنونی از کشور مهاجرت کردهاند و در کشورهای دیگر زندگی میکنند. اگر آقای رئیسی نیز از رویکردی که آقای هاشمی در انتخاب مدیران استفاده کردند را دنبال میکردند امروز با مدیران قویتری در کشور مواجه بودیم که میتوانستند منشأ خدمات زیادی باشند. ادامه مشی آقای هاشمی باعث میشد که امروز ما با اقتصادی قوی تری مواجه بودیم و با این همه چالش روبه رو نبودیم.
منبع: روزنامه آرمان ملی