به گزارش سایت خبری پرسون، نشست «اسطوره و کاربرد» از سوی موزه عصارخانه شاهی و حوزه هنری استان اصفهان با حضور رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان در عمارت تاریخی سعدی برگزار شد و عیدی در این نشست با بیان اینکه در قرن عجیبی زندگی میکنیم که آغازش با کووید یک شروع شد و پایانش را با کووید 19 سپری میکنیم، به کاربرد اسطوره در پردههای خیالینگاری پرداخت.
وی افزود: مجموعه فرهنگی عاشورایی دارای آیینهای بسیار گستردهای است که بخشی از آنها در ایام محرم و صفر برگزار میشود و بخشی دیگر در طول سال جریان دارد و فرایند تأثیرگذاری روی مخاطب با توجه به درون نمای مذهبی جامعه ایرانی را همچنان در پی دارد.
او با بیان اینکه در حوزه انسانشناسی شهری، در مبحثی به نام بومشناسی سمبلیک شهری، انگشت تأکید روی این موضوعات میگذرد، بیان داشت: شما می دانید که سقاخانهها در شهر در کنار تکایا و حسینیهها وظیفه داشتند روایت عاشورایی همچنان در شهر ادامه داشته باشد و متوقف به زمان و مکان نباشد و اتفاقا یکی از ویژگیهای پدیدههای اسطورهای، بیزمانی و بیمکانی آن پدیدههاست.
وی با بیان اینکه ارکان سهگانه پردهنگاریهای خیالی شامل روایت، نقاشی دراماتیک و نقالی است، یادآور شد: هنر پردهنگاری یا خیالینگاری یا به قول بهروز غریبپور صورتخوانی، یک هنر به اصطلاح فقیر اما نمایشی بسیار غنی است که بر محور کنش ساده و بیپیرایه اما کامل و پیچیده نقاد با ایجاد صحنههای گفتاری و دکورهای زبانی که به وجود میآورد، شکل میگیرد.
عیدی به تعبیر خانم گلهداران از این هنر با عنوان «نقش نقال و نقل نقاش» اشاره کرد و بیان داشت: نقل نقال و نقل نقاش در کنار عناصر اجرایی، تصویر و ایجاد فضاهای چند ساحتی موجب تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب شده و انتقال معنا را تسهیل کند.
تقویت هویت ملی از طریق نقالی
رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان با بیان اینکه این هنر وظیفه تحکیم هویت ایرانی و اسلامی ما را در خلال قرون به خوبی انجام داد، تأکید کرد: زبان در پردههای خیالینگاری، فارسی است که یکی از ارکان هویتی ما تلقی میشود و توسط سخنوران کارآزموده و ماهر که به صورت سنتی این هنر را میآموخته و احاطه کاملی بر ادبیات فارسی، چه منثور و چه منظوم داشتهاند در لایههای گوناگون جامعه تسری مییافت و نهادینه میشد.
او افزود: انتباه بر چارچوب جغرافیای ما که همان ایران فرهنگی باشد، در این خیالینگاریها بسیار مورد توجه قرار گرفته، به عبارتی اینها حافظان هویت ایرانی اسلامی بودند که جامعه را نسبت به این مؤلفهها انتباه داده و آگاه و متوجه میکردند.
عیدی بیان داشت: مفهوم پردههای خیالی نگاری اولین بار توسط استاد حسین قوللر آقاسی به کار رفته و عبارت جالبی نیز دارد که میگوید: «سر ما خیال ماست، آنجا که خیال ما با ما راه بیاید، آنچه را که میخوانیم و میشنویم را، اگر بوم و رنگ نباشد، نقش و نگارشش را در ذهنمان به تصویر میکشد.»
وی اظهار کرد: یکی از ویژگیهــــای پردههای خیالی نگاری، آیینه تمامنمای خوب و بد مردمی است که در طول تاریخ زندگی میکردهاند، چرا که برخاسته از بستر جامعه و حتی پاسخگوی نیاز فرهنگی جامعه بوده و اعتقادم بر این است نقالان بار فرهنگی جامعه خودشان را به خوبی به دوش کشیدهاند، چیزی که امروزه متأسفانه کمیت ما لنگ است.
رئیس سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان با اشاره به رویکرد تاریخی به پردهخوانی بیان داشت: این هنر افزون بر هزار سال تداوم داشته و نمیتوان مبدایی برای آن مشخص کرد، اما بر مبنای اسنادی که به دست ما رسیده، در ایران و جغرافیای فرهنگی آن و در هنر مانوی، شکلی از پرده خوانی را داریم. میدانید که مانی یک دین تلفیقی از آیینهای زرتشتی، بودایی، میتراییسم و مسیحی را آورد و اعتقادش بر این بود که هنر تصویر میتواند انتقال آموزهها را بهتر انجام بدهد و بهدرستی چنین اعتقادی داشت؛ زیرا گستره وسیعی از مخاطبان را تحت آموزه خود در دوره کوتاهی داشت.
عیدی ادامه داد: در هندوستان نیز هنر پردهخوانی را داریم که اتفاقا در قالب ابعاد، کارکرد و موضوع شباهتهایی هم با ایران دارد، ضمن اینکه آیینهای نمایشی و تئاتر در هندوستان ریشه دینی دارد، در یونان تئاتر در مقابل خدایان قرار میگیرد، اما در هندوستان مخلوق خدایان بوده است، یعنی تئاتر را خلق کردهاند که بندگان با آنها سخن بگویند و سخن بندگان را بشنوند.
وی با بیان اینکه ایرانیها دین اسلام را پذیرفتند اما شوونیسم عربی را نمیخواستند بپذیرند، گفت: سلطه حکومت اموی، تحقیر عناصر ایرانی بود و مستند این گفته کتاب تاریخ تشیع نوشته دکتر رسول جعفریان است.
وی تصریح کرد کرد: ایرانیها میخواستند اسلام را داشته باشند ولی ایرانی بمانند و شاهنامه فردوسی حاصل این اتفاق است، این وضعیت بعدها در زمان غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان نیز ادامه پیدا کرد و عناصر مخالف بسیاری داریم که حکومتگر هستند، اما در زمان سلسله صفوی، دولت ملی تشکیل میشود؛ زیرا ایرانیها آنها را فرزند ایران میدانستند.
عیدی با بیان اینکه از زمان صفویه ما هم ملت سازی و هم به لحاظ مذهبی خودمان را هویتسازی میکنیم، یادآور شد: در این مقطع از یک طرف حکومث عثمانی را داریم که فزون خواه است و خود را خلیفه اسلامی میداند و از طرفی فشار ازبکها را داریم و در این زمان مذهب شیعه اثنیعشری، به عنوان مذهب رسمی ایران معرفی میشود.
به گفته وی، پردهخوانی که در زمان آلبویه شروع شده و رگههایی از مذهب شیعی را در درون لایههای اجتماعیاش رشد داده بود، در زمان صفویه خود را بروز و ظهور میدهد.
رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان افزود: در این زمان، یکی از عناصر مهم پردهخوانی و شکلگیری خیالی نگاری ها یعنی محتوای داستان به وجود میآید و ادبیاتش شکل میگیرد؛ شخصیتی مانند ملاحسین واعظ کاشفی کتاب روضه الشهدا را مینویسد و فارغ از اینکه چقدر این داستانها سندیت دارد، به عنوان یک دراماتوژ بسیار قوی عمل میکند، یعنی درباره این بحث میکند که چگونه داستان به گونهای بیان میشود که مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهد.
عیدی اسطوره، فرهنگ عامه (فولکلور) را عناصر قوامبخش جامعه دانست و گفت: بسیاری از باورهای عامیانه ما خاستگاههای اسطورهای دارند و قاطبه آیینهایی که در بدنه جامعه شکل میگیرد، کلید آن را باید در فرم اندیشه اسطورهای جستوجو کنیم که خوشبختانه در این زمانه این مباحث رشد یافته و به آن توجه شده است.
این کارشناس فرهنگی تأکید کرد: جامعهای که اسطورههای خود را فراموش کند، به اسطورههای دیگران دلخوش میکند و این اتفاق موجب میشود که فرزندان این جامعه نسلی بیپناه و آسیبپذیر شوند، متاسفانه در جامعه امروزی چنین وضعیتی داریم، در فیلمهای انیمیشن کارتونی که کودکان ما تماشا میکنند، از اسطورههای یونانی و بریتانیایی استفاده میشود، مانند قنطورس (نیم اسب و نیم انسان)، پیگاسوس (اسب بالدار)، مینوتور (نیمتنه انسان و گاو) یا پری دریایی که ریشه در فولکلور بریتانیا دارد و یا عروسکی مانند باربی که به کمک رسانه تبدیل به یک اسطوره میشود تا آنجا که مؤلفههای زیباییشناختی را تغییر میدهد و حتی روی فیزیک انسان تأثیر میگذارد. اما به همان اندازه به جای رستم از هرکول، به جای چشم اسفندیار از پاشنه آشیل یا به جای رستمزاد از سزارین استفاده میکنیم و هیچ توجهی هم نداریم که اینها میتوانند الگوی اسطوره جامعهای باشند که متناسب با ضرورت زیست بومی این جامعه شکل گرفتهاند.
وی با بیان اینکه اگر بخواهیم اسطوره را تعریف کنیم، میتوان از نگاه تاریخی یا مردم شناسی یا جامعهشناسی یا از زاویه روانکاوانه به آن پرداخت، گفت: اسطوره واقعیت ذهنی فربهشدهای است که تبدیل به یک امر مقدس شده و قابلیت تکثیر و تکرار دارد که دکتر مهوش واحددوست در کتاب رویکرد علمی به اسطورهشناسی به آن اشاره دارد و دکتر بهمن نامور مطلق نیز در کتاب اسطورهشناسی تعریف «هر نمادی که دارای روایت شد، به اسطوره تبدیل میشود» را ارائه میکند.
به گفته عیدی، اسطوره با افسانه متفاوت است؛ زیرا اسطوره یک واقعیت ذهنی باورمند شده، اما افسانه داستان غیر واقعی است، مانند کتاب کلیله و دمنه و بیشتر جنبه تربیتی دارد.
رابطه فرهنگ عامه با اسطوره
وی ادامه داد: فرهنگ عامه که نسبت بسیار زیادی با اسطوره دارد، شامل دانستنیها، باورها، رفتارها و حتی فضاهای کالبدی حاصل تجربه مردم است و چندان کاری به منطق و علم ندارد و تا زمانی که کارکرد دارد، از آنها استفاده میشود، با یک قید که هم تفکر اسطورهای و هم تفکر فولکلور، ساختار تجزیه و ترکیبش با ساختار ذهن منطقی متفاوت است. افرادی که اهل این نوع مطالعات هستند، کتاب «کارکردهای ذهن در جوامع عقبمانده» اثر برول را مطالعه کنند.
وی بیان داشت: اگر با تأسی از مدل بهروز غریب پور، مثلثی را فرض کنیم که یک ضلع روایت و داستان، یک ضلع نقاشی دراماتیک و یک ضلع نقال است، به قول آقای غریبپور با یک هنر مقدس در تمام ابعاد مواجه هستیم از این حیث که معتقدیم فرایند پرده خیالی نگاری از داستان تا نقالی و پرده خوانی تبدیل به مؤلفههای اسطورهشناختی شده است.
به گفته عیدی، ضلع داستان پردههای خیالینگاری یا حماسی یا ملی بوده که منبع آن بیشتر شاهنامه بوده و منبع حماسی مذهبی نیز قرآن، روایات، کتاب روضه الشهدا و دیگر منابع است.
این کارشناس فرهنگی تاکید کرد: پردههای خیالینگاری مذهبی باید حول محور شخصیتهای مذهبی و دینی باشد و حدود مقدس را رعایت کند، اما نکته اینجاست که این هم از ادبیات اسطورهای ما مایه گرفته است، یعنی با توجه به ضرورتهای زیستی زیستبوم ایران و در خلال ادوار تاریخی، گویی شخصیت ایرانی در این پردهها نشسته و پاسخگوی نیاز فرهنگی جامعه است و به همین دلیل کارکردهای خود را همچنان حفظ کرده است.
وی با طرح این سؤال که چرا ساختار داستان اسطورهای است، یادآور شد: محتوای داستانهای نقالی در ساختارهای اسطورهای تنظیم شده اولا روایت قصه در قصه است؛ یعنی بر خلاف سنت ارسطویی، قصههای تبعی و فرعی مقوّم قصه اصلی است، ثانیا قصه مرکب است، یعنی گاه نقال از قول خودش قصه میگوید و گاه از زبان کاراکترهای روی پرده صحبت میکند و اتفاقا این دو ویژگی موجب شده محتوای داستان پردههای خیالینگاری، فرم اسطورهای به خود بگیرد و قابلیت بیان اسطورهای داشته باشد.
عیدی درباره نقاشی دراماتیک نیز گفت: وقتی محتوای داستان ساختار اسطورهای به خود میگیرد، طبیعتا نقاش هم تابعی از این وضعیت است، پردههای خیالینگاری درون مایه مقدس داشته و بسیار مورد توجه است و مشخصه نقاش هم این است که باید مخلص بوده و حس و حال دینی داشته باشد، حتی در پرده خیالی نگاری ملی نیز این حال دینی تأثیر گذاشته و خیال مرز زمان و مکان را میشکافد و از بین میبرد. به گفته وی، در پردهخوانی باید به موضوع عینیتبخشی به قهرمانان تاریخی یا حماسی در ساختار اسطورهای که نقش محوری دارند توجه شود و هیچ چیزی در پرده نباید مخل شخصیتهای اسطورهای باشد.
خصوصیات قهرمانان پردههای خیالی نگاری
رئیس سازمان فرهنگی اجتماعی ورزشی شهرداری اصفهان بیان داشت: اینکه در پردههای خیالینگاری افرادی چون استاد حسین قوللر آقاسی، طبیعتسازی نکرده و آگاهانه از آن پرهیز میکردند، به این دلیل بود که نباید مخاطب در پرده توجهش به غیر قهرمانان و اسطورهها باشد. عیدی افزود: شخصیتهای درون پردههای خیالینگاری، تحت تأثیر سنت اسطورهای ایران تبدیل به اسطورههایی میشوند که چهرههایی متین و بشاش دارند و کسانی هستند که بر سرنوشت خود آگاه هستند و خود تدارکدهنده تقدیری هستند که برایشان پیش میآید و در شاهنامه این صفت را ملاحظه میکنید، برعکس کسانی که ضد قهرمان هستند، خصوصیاتی مخالف قهرمانان دارند.
وی در ادامه به ارائه تعریف از نماد و نشانه پرداخت و گفت: نماد دلالت بر چند مفهوم درونی دارد، در پردههای خیالینگاری چنین مرسوم است که 366 شخصیت یا چهره باشد و 72 مجلس که عدد 366 چهره ممکن است دلالت بر روزهای سال داشته باشد، اما در حساب ابجد نیز معنای مقدسی دارد، خاصه در نحلههای رازوَرانه چون حاصل جمع 256 که عدد نور است و 110 که معادل علی است و از نظر ابجد میشود "نور علی"، عدد 72 نیز مضرب 8 و 9 است که هر دو عدد مقدس هستند.
وی تاکید کرد: پردههای خیالینگاری تحت تأثیر مبارزه دائمی بین خیر و شر است و در تفکرهای مختلف به عنوان یک اسطوره ریشه دار با آن مواجه هستیم، همچنین در پرده خیالینگاری طبیعتسازی نمیشود، اما روی آب و نقش در اتفاق کربلا تأکید میشود که آب اینجا یک اسطوره قوی است که جزئی از واقعه بوده و آن را تکمیل میکند.
عیدی پیرامون نقل نقال نیز گفت: نقالی یک امر مقدس است و پیوندهای اسطورهای دارد، در رسائل فتیان که منشور شغلی است، آمده است: «پیر نقالان حضرت آدم است، آنگاه که مأمور شد اسمای الهی را به سمع و نظر فرشتگان برسد» به عبارتی اتصال یک شخصیت به نام نقال به یک سر اسطوره به نام حضرت آدم، فعل نقالی را به یک امر مقدس تبدیل کرده، ضمن اینکه این هنر امتداد یک مسیر تاریخی است و باید صفات دراویش را داشته باشد و بتواند در نقل حماسی مذهبی خود مردم را بگریاند. این کارشناس فرهنگی بیان داشت: در آیین نقالی که شامل محتوای اسطورهای و حماسی، نقاشی خیالینگاری و نقل نقال است، پردههای خیالینگاری در فرایند یک دوره تاریخی در خلال قرون متمادی وظیفه خود را برای تحکیم بنیان مایههای هویت ایرانی، اسلامی به خوبی انجام داده و اتفاقا توجه به جنبههای اسطورهای فراوان موجب شکلگیری فرایند جامعهپذیری شده است.
عیدی تأکید کرد: بعد از بزرگانی چون استاد قوللر آقاسی و محمد مدبر نتوانستیم یا نخواستیم با تجربهای تمامعیار مواجههای با این هنر داشته باشیم تا بتواند پاسخگوی نیازهای فرهنگی زمان ما باشد.
منبع:اصفهان زیبا