به گزارش سایت خبری پرسون، مصطفی داننده روزنامهنگار نوشت: قبل از اینکه این یادداشت را بخوانید، بگویم که ممکن است با خواندن آن، داستان سریال «زخم کاری» تا حدودی برای شما لو برود. پس اگر این سریال را ندیدهاید، این نوشتار را نخوانید.
زخمکاری محمد حسین مهدویان که اقتباسی از رمان «بیست زخم کاری» و مُلهم از نمایشنامه مکبث است، روایتگر زخمی کاری است که 6 گناه، به آدمی میزند.
بیایید این 6 گناه که بخشی از 7 گناه کبیره مسیحیان است را با هم مرور کنیم. شهوت، طمع، خشم، حسادت، تنبلی و غرور.
این 6 خصلت پلید آدمی را میشود در مالک، سمیرا، منصوره و ناصر دید. بیایید بر اساس این شش گناه شخصیتهای این سریال را بررسی کنیم.
مالک
مالک با بازی جواد عزتی، شخصیت اصلی این سریال است. فردی که دوست دارد همه را کنار بزند و نفر اول باشد. او به زندگی ریز آبادیها که هم روستاییهای آنها بودند حسادت میکند. مالک همیشه از خودش میپرسد چرا آنها دارند و من ندارم؟ چرا آنها ارباب هستند و من رعیت؟ همین حسادت است که کم کم در او تبدیل به خشم میشود.
از ناصر پسر حاج عمو خشم دارد. دوست دارد به خاطر این حسادت وخشم بلایی سر آنها بیاورد که توان بلند شدن نداشته باشند. خودش به فکر کلاه گذاشتن مالی است اما طمع بیشتر و وسوسههای سمیرا او را تبدیل به یک اژدهای خونخوار میکند. طمع داشتن به تمام آنچه ریز آبادیها دارند کار را به جایی میرساند که پسر ساده دل روستایی تبدیل به شیطانی تمام عیار میشود که برای رسیدن به مال بیشتر دست به هر کاری میزند.
مالک درگیر شهوت هم هست. رابطه با منصوره و کیمیا، درحالی که او تعهد اخلاقی به سیمرا دارد حکایت از گناه دیگری است که انسان بودن را از مالک گرفته است. مالک کم کم، درگیر شهوت، طمع، حسادت و خشم میشود. مالک برای بالا رفتن روی شانههای انسانیت خود قدم میگذارد و او رای قربانی امیال خود میکند.
و چه خوب گفته است سعدی که:
توانم آنکه نیازارم اندرون کسی
حسود را چه کنم کهاو ز خود به رنج دَرَست
بمیر تا برهی ای حسود کهاین رنجیست
که از مشقت آن جز به مرگ نتوان رَست
سمیرا
او هم همچون مالک دچار حسادت است. حسادت به همه آنهایی که پول دارند و برای رسیدن به موقعیت آنها دست به هر کاری میزند. ورود به زندگی یک مرد زن دار، گرفتن رابطههای عیراخلاقی با صاحبان قدرت و ثروت، تشویق شوهر به انجام کارهای غیر انسانی، دروغ گفتن و... او به خاطر حسادت دست به هر کاری میزند.
خشم و طمع را در سیمرا به وضوح میشود دید. خشم او کار را به جایی رسانده که زندگی چندین خانواده قربانی تصمیمات او که حاصل خشم، حسادت و طمع است، شود. غرور سیمرا او را تبدیل به دیوی کرده است که هیچ رابطهای با انسانیت و مادری ندارد.
به نظر شما کدام مادری حاضر است برای رسیدن به ثروت و قدرت، فرزندانش را وارد جنگ خطرناک با ریزآبادیها کند. سیمرا نه شاگرد اول مکتب ماکیاولی که استاد آن است. برای او هدف هر وسیلهای را توجیح میکند.
حدیثی از امام علی وجود دارد که بسیار شبیه به روزگار سمیرای سریال زخم کاری است. ایشان فرمودهاند که:« أَعْظَمُ النَّاسِ ذُلًّا الطَّامِعُ الْحَرِیصُ الْمُرِیب/ ذلیل ترین مردم، کسى است که طمعکار، حریص و وسوسه گر باشد.»
ناصر و منصوره
دختر و پسر حاج عمو هم دچار این گناههای کبیره هستند. ناصر تنبل و حسود است. نمیتواند موفقیت مالک را ببیند. مالک را همچنان پسر یک کشاورز ساده میداند و در عین حال اهل کار نیست. غرور او اجازه نمیدهد زیر دست مالک باشد. ناصر فکر میکند چون پسر حاج عمو است یعنی تا ابدالدهر باید آن بالا بنشیند و دستور دهد.
منصوره هم خالی از گناه نیست. او همچنان بعد از سالها با علم اینکه مالک زن دارد، همچنان به دنبال اوست. عشقی که به شهوت نزدیک و نزدیکتر میشود. منصوره بعد از اتفاقات متعددی که بعد از مرگ پدرش میافتد، دچار خشم میشود و همین خشم از او هم یک دیو میسازد که برای رسیدن به اهدافش دست به هر کاری میزند.
دیگر شخصیتهای این سریال هم به نوعی درگیر یکی از این ویژگیهای هستند. با مرور رفتار اخوان، کیمیا، حاج مظفری و .. شهوت، طمع و حسادت را دید.
میبیند، آدمها به راحتی به دام شیطان میافتند و انسانیت خود را قربانی میکنند. امروز از خود نپرسیم که چرا جامعهی ما به اینجا رسیده است؟ شهوت، طمع، خشم، حسادت، تنبلی و غرور را به وضوح میشود در جامعه دید. در روزهایی سخت اقتصادی بسیاری به فکر پرکردن جیب خود هستند.
زخم کاری را باید از بُعد انسانی آن دید و به آن احترام گذاشت. این سریال به ما یادآور شد که مواظب رفتارهای خود باشیم و از برخی از رفتارهایمان که در آن حسادت یا غرور دیده میشود به سادگی عبور نکنیم. مالک هم یک پدر بود که برای خوشبختی خانوادهاش کار میکرد اما ...
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: عصر ایران