به گزارش سایت خبری پرسون، و به نقل از روابط عمومی باشگاه ذوب آهن اصفهان در اعتراض به ابلاغیه سازمان لیگ در خصوص محدود شدن فضای تبلیغات روی پیراهن بازیکنان، بیانیهای را به شرح زیر صادر کرد:
«اخیرا به پیشنهاد کمیته مسابقات سازمان لیگ فوتبال اصلاحیه ماده 27 از فصل هفتم آیین نامه برگزاری مسابقات لیگ برتر فوتبال کشور از سوی ریاست سازمان لیگ به باشگاهها ابلاغ شده که شامل بندهایی سوال برانگیز است و امیدواریم جوابی برای آنها وجود داشته باشد.
همانگونه که همه آحاد شریف ملت ایران به ویژه فوتبال دوستان مستحضرند، درآمدزایی و اخذ هزینههای سر سام آور ورزش حرفهای به خصوص فوتبال یکی از اصلی ترین دغدغههای متولیان امر باشگاه داری است. در دنیای امروز، فوتبال یک ورزش–صنعت درآمدزاست که علاوه بر نشاط اجتماعی و کمک به بالا بردن نُرم شادی و سلامت جامعه در واقع به مثابه نهادی کارآفرین با گردش مالی شگفت آور یکی از مهمترین ارکان اقتصادی هر کشور است اما بدنه نحیف و فقیر باشگاه داری در میهن عزیز اسلامیمان هرروز شاهد موارد شگفت آوری از این دست است!
در یکی از بندهای این اصلاحیه آورده شده که درج تبلیغات روی شورتهای ورزشی بازیکنان ممنوع و تنها روی لباس و در دو طرف عقب و جلوی آن مقدور است! به زبان ساده یعنی در روزگاری که برخلاف مسیر جهانی جریان درآمدزایی ورزش و فوتبال باشگاههای ورزشی ما از حق پخش تلویزیونی مسابقات، تبلیغات محیطی، فروش بلیت (که با پاندمی کرونا به صفر رسیده) و سایر درآمدها به کلی محرومند و از این خان نعمت حتی یک ریال هم سهم ندارند.
با شرایط و مشکلات سهمناک فعلی باشگاهها مانند ذوب آهن که روی کوچکترین فرصت در آمدزایی هم حساب باز میکند سوال اینجاست که ابلاغ این اصلاحیه از سوی متولیان فوتبال کشور به چه معناست؟ همانند رویه جهانی تبلیغات، استفاده حداکثری از لباس بازیکنان جهت درآمدزایی چه اشکالی دارد؟ دلیل محروم کردن باشگاهها از این فرصت اقتصادی که بسیاری از معضلات آنها را پوشش میداد چیست؟ انتهای مسیر محروم کردن باشگاهها از کسب درآمد و سوق دادن هر چه بیشتر آنها به مبادی دولتی به کجا ختم میشود؟ در صورت به بن بست رسیدن باشگاهها و انصراف بخش عمدهای از آنان از حضور در لیگهای مختلف کشور به دلیل مخارج کمر شکن فوتبال و سایر رشتههای حرفهای، مسئولیت این فاجعه با چه کسی است؟
داستانی قدیمی میگوید وقتی تبر را به جنگل آوردند درختان با حیرت گفتند: آه وافسوس که دستهاش از جنس ماست!»