به گزارش سایت خبری پرسون، به عبارت دیگر یک فرد تراجنسیتی در باور و پذیرفتن جنسیت خود مشکل دارد و البته رفتار و منش اجتماعی جنس مخالف را دارد یعنی فرد هویت جنسی کاملا مردانه دارد در حالی که شخصیت جنسیتیاش کاملا زنانه است و یا برعکس.
فتوای امام خمینی در سال ۴۳ برای ترنسها، روزنه امیدی بود تا بتوانند طعم زندگی عادی را بچشند اما با گذشت سالها از این فتوا این افراد با وجود تطبیق جنسیت هنوز آن گونه که باید در جامعه پذیرفته نمیشوند.
جراحی تطبیق جنسیت برای ترنسها تنها یک عمل جراحی ساده نیست چون به گفته خودشان زندگی آنها را به دو بخش قبل و بعد از عمل تقسیم میکند اما عمل جراحی هیچگاه پایانی برای مشکلات ترنسها در جامعه نبوده و همچنان با مشکلات مختلفی در ازدواج، اشتغال و... روبهرو هستند.
از خودم میترسیدم، چون نمیدانستم چه کسی هستم!
علی یکی از ترنسهایی است که حدود دو سال است جراحی تطبیق جنسیت انجام داده است. او در خصوص مشکلات ترنسها میگوید: اولین باری که درک کردم TS به چه معنی است، دوم دبیرستان بودم؛ یکی از همکلاسیها به من گفت با این رفتارهایت نمیتوانی دختر باشی؛ تو ترنس هستی و من در مقابل پرسیدم ترنس یعنی چی؟
وی ادامه میدهد: آن زمان هنوز گوشی همراه هوشمند نداشتم و با گوشی مادرم درباره ترنس سرچ کردم. وقتی متوجه این موضوع شدم و بعد از آن فتوای امام خمینی را درباره ترنسها خواندم، سردرگم شدم. از خودم میترسیدم، چون نمیدانستم من چه کسی هستم اما بعد از آن جرقهای در ذهنم زده شد و از آن زمان بیشتر درباره خودم فکر میکردم تا ببینم چه کسی هستم.
وی میگوید: وقتی از خانواده میپرسیدم میگفتند که در بچگی ظاهر کاملاً پسرانهای داشتی. از خانواده درباره اخلاق و رفتار کودکیام میپرسیدم برای اینکه مطمئن شوم که واقعاً ترنس هستم یا توهم دارم.
واکنش بد اطرافیان
علی در ادامه درباره برخورد و واکنش اطرافیان بیان میکند: دوران مدرسه کسی اذیت نکرد اما همیشه از من میپرسیدند که چرا این شکلی لباس میپوشی و چرا رفتارهای این شکلی داری؟! اما در دوران دانشگاه در یکی از کلاسهای درس، استاد از ما خواسته بود که مطلبی را بنویسیم، وقتی خواستم برگه را تحویل او بدهم رو به من گفت "تو به من نزدیک نشو، تو به من نزدیک نشو".
وی میگوید: وقتی این واکنش را دیدم هنگ کردم و فقط نگاه میکردم. استاد بعد ادامه داد "معلوم نیست تو اصلاً پسر هستی یا دختر، برو آن طرف، به من نزدیک نشو". خیلی ناراحت شدم اما سعی کردم به روی خودم نیاورم اما این ناراحتی من زمانی ادامه پیدا کرد که استاد دوباره رفتار بدتری نشان داد چون خیلی پشت سر من پیش سایر اساتید و دانشجویان حرف میزد.
حرفهای ناراحتکننده زیادی میشنیدم
علی با بیان اینکه ما در پروسه پزشکی قانونی هم خیلی اذیت شدیم، میگوید: در اداره پزشکی قانونی هم سربازانی که آنجا خدمت را میگذرانند برخورد بدی داشتند و یا نوبت ما را به تعویق میانداختند. وقتی هم چیزی میگفتم خطاب به من میگفتند که "برو بیرون، معلوم نیست که جنسیت تو چیست، چرا باید کار تو را راه بیاندازیم؟" و جلوی همه تحقیر میکردند، خیلی زیاد حرفهای ناراحتکننده میشنیدم.
شروع پروسه جراحی تطبیق جنسیت و چالشهای پیش رو
او درباره چالشهای پیش روی خود در پروسه عمل جراحی میگوید: وقتی میخواستم پروسه جراحی را شروع کنم، نمیدانستم که در کشور ما هم عمل جراحی تغییر جنسیت انجام میشود بنابراین تمام تلاشم این بود که بعد از پایان تحصیلات به خارج از کشور بروم و عمل تطبیق جنسیت را همان جا انجام بدهم.
علی ادامه میدهد: برای اولین بار با یک روانشناس تماس گرفتم و این مساله را مطرح کردم. پیش روانشناس که رفتم، همان جلسه اول تأیید کرد که من ترنس هستم و باید روند درمان را شروع کنم. در طول پروسه درمان، کادر درمان برخورد عادی داشتند چون شرایط من را میدانستند.
بعد از اینکه کارم به بیمارستان کشید، برای جراحی مصممتر شدم
وی در پاسخ به اینکه واکنش خانواده در برابر تصمیم به تطبیق جنسیت چه بود و آیا به اندازه کافی حمایتگر بودند؟ ادامه میدهد: تقریباً میتوانم بگویم که فامیل و آشنایان وقتی با من روبهرو میشدند برخوردی خنثی داشتند اما پشت سرم حرف میزدند. اولین باری که به مادرم گفتم خیلی عادی برخورد کرد و گفت "بله این موضوع را میدانستم اما نمیدانستم که باید عمل تطبیق جنسیت انجام شود". بنابراین مخالفتی نکردند و همراهی کردند اما از طرف خواهرم واکنش بدی داشتم و میگفت که تو آبروی ما را میبری.
موافقت مادر و رفتار دوگانه پدر
علی میگوید: برخورد پدرم نیز خنثی بود و میگفت میدیدم رفتارهای مردانه داری اما نمیدانستم که باید عمل جراحی کنی. پدرم پیشنهاد رفتن پیش یک ماما را داد. بعد از اینکه حسابی روح و روان من و خانواده به هم ریخت، کتک خوردم و کارم به بیمارستان کشید، مصممتر شدم. پدر موافقت کرد اما بعدها فهمیدم که همه اینها یک حقه است و یکی از آشنایان به من پیام داد که نمیخواهند برای تو کاری کنند و خودت دست به کار شو.
وی ادامه میدهد: بعضی از فامیل هم میگفتند که با این کار آبرویمان میریزد. به مدت دو سال همه پروسههای عمل جراحی و تطبیق جنسیت را به تنهایی انجام میدادم و هیچ کسی همراهی نمیکرد.
همکاری خوب دانشگاه در ثبتنام
او با اشاره به برخورد بسیار خوب مسئول دانشگاه، بیان میکند: با اینکه هیچ مدرک هویتی برای ثبتنام در دانشگاه نداشتم اما ریاست دانشگاه خیلی خوب همکاری کرد.
چالشهای گرفتن مدارک هویتی جدید
علی در ادامه میگوید: بعد از چند ماه نوبت دادگاه داشتم. قاضی اذن صدور شناسنامه نوشت و برای ثبت احوال ارسال شد اما وقتی شناسنامه را دادند، در حالی که ذوق زیادی برای دریافت شناسنامه جدید داشتم، در صفحه توضیحات نوشته شده بود که اسم اولم به اسم علی تغییر کرده است در صورتی که نباید چنین چیزی ثبت میشد. چون در ازدواج به مشکل برمیخوردم البته بعد از چند ماه شناسنامهام اصلاح شد. برخورد سازمانهای مرتبط با ثبت احوال خوب بود و با این مساله کاملاً آشنایی داشتند.
در پایان علی با اشاره به یکی از مشکلات اساسی ترنسها میگوید: مشکل اصلی من اشتغال و استخدام است؛ حرفها و قضاوتها اصلا برایم مهم نیست. من فقط در اشتغال مشکل دارم چون وقتی برای استخدام به جایی میروم، به کارت پایان خدمت نگاه میکنند و علت معافیت را میبینند و بلافاصله ردم میکنند.
میخواهیم ما هم مثل بقیه، افراد عادی به حساب بیاییم
مهران یکی دیگر از ترنسهایی است که در خصوص چالشها و مشکلاتش میگوید: باید در رابطه با افراد شبیه به ما فرهنگسازی شود. در جامعه صحبتی از ما نمیشود پس مردم هم چیز زیادی نمیدانند. میخواهیم که ما هم مثل بقیه به عنوان افراد عادی به حساب بیاییم.
مهران جراحی تطبیق جنسیت را انجام داده است و حدود یک سال است که پیگیر مدارک هویتی است اما هنوز به نتیجهای نرسیده است.
او در این خصوص بیان میکند: درخواست داریم که وقتمان در دادگاهها برای مسائلی از قبیل گرفتن شناسنامه و مدارک هویتی تلف نشود. از دستگاههای قضایی میخواهم که بابت مدارک هویتی اینقدر ما را اذیت نکنند. حدود یک سال است که با وجود پیگیریهای زیاد هنوز شناسنامه ندارم.
مهران اشتغال را یکی از مشکلات اساسی میداند و میگوید: کارکردن برای افراد TS بسیار سخت است چون هم بقیه افراد ما را مسخره میکنند و هم اینکه اساساً جایی استخدام نمیشویم. هرجا میرویم به محض اینکه بفهمند ترنس هستیم یا عمل تطبیق جنسیت انجام دادهایم، قبولمان نمیکنند.
ما منحرف نیستیم
سمیرا از دیگر ترنسهایی است که مشکلات مشابه مشکلات علی و مهران دارد.
او درباره چالشها و دغدغههایش بیان میکند: امید زیادی به حل مشکلات ترنسها ندارم چون اساسا سازمان و نهادی ما را حمایت نمیکند و تنها سازمان بهزیستی خدمات مشاورهای میدهد. اگر درباره مشکلاتم بگویم چه دردی دوا میشود؟
او در پایان میگوید: از مردم میخواهم بدانند که ما از نظر جنسی منحرف نیستیم بلکه روح و جسممان از نظر جنسیتی با یکدیگر تطابق ندارند. در نهایت، اصلیترین مشکل ما اشتغال است.