پرسون گزارش می‌دهد:
به گزارش سایت خبری پرسون، فائزه محمدیان نویسنده و کارگردان نمایش «مصلوب» که در خانه نمایش مهرگان اجرا می‌شود درباره تغییراتی که در اجرای نمایش رخ داده گفت: متاسفانه از همان روزهای اول اجرا حنجره بازیگر اصلی نمایش با مشکل روبرو شد و چند روز ابتدایی نیز به دلیل همین مساله با سختی اجرا رفتیم. البته مشکوک به کرونا بودیم که با انجام آزمایش مشخص شد حدسمان درست است از این رو مجبور به تغییر بازیگر شدیم.
وی ادامه داد: اجرای نمایش از روز جمعه ۵ شهریور ماه متوقف شد اما از سه شنبه ۹ شهریور با تغییر بازیگر مجدداً به صحنه رفتیم. به دلیل مشکلاتی که برای بازیگر پیش آمد یکی از بازیگران دیگرمان را برای این نقش آماده کردیم از این رو ابوالفضل علیاری جایگزین حامد خسروی شده است. با تماشاخانه مهرگان نیز هماهنگ شده تا روزهایی را که نتوانستیم اجرا برویم به ادامه اجراها اضافه شود.
وی درباره شرایط اجرا در وضعیت بحران کرونا بیان کرد: من خودم جزو کادر درمان هستم و در بخش کرونا فعالیت می‌کنم. از این رو دوست نداشتم در این شرایط نمایشم را به صحنه ببرم و قصدم این بود زمانی که وضعیت مساعدتر باشد و از پیک پنجم عبور کرده و واکسیناسیون فراگیرتر انجام شده است کار را به صحنه ببرم تا مردم با خیال راحت بتوانند به دیدن نمایش بنشینند اما متاسفانه چون با بازیگر اصلی نمایش قرارداد داشتیم و وی اصرار داشت که حتماً تا پایان شهریور باید نمایش اجرا شود وگرنه دیگر مسئولیت بازی در کار را نمی‌پذیرد و دستمزدش را هم کامل خواهد گرفت، مجبور شدیم در این بازه زمانی اجرا برویم. متاسفانه با وجود اصراری های بازیگرمان خودش هم به کرونا مبتلا شد و ما را با مشکلاتی مواجه کرد.
محمدیان در پایان صحبت‌هایش گفت: روزهای اول اجرا استقبال از نمایش خوب نبود اما هرچه جلوتر رفتیم با توجه به شرایط این روزها، استقبال بهتری از کار شد و من نیز از همین مخاطبانی که در این وضعیت برای روحیه دادن به گروه و دیدن یک اثر نمایشی به سالن نمایش آمدند، ممنون هستم...
محمدیان درباره مضمون نمایش توضیح داد: این نمایش درباره تعدادی از پناهجویان است که مجبور شده‌اند از کشورشان سوریه ترک خاک و به آلمان مهاجرت کنند. در میان آنها دختری ایرانی تبار که مادری سوری دارد به خاطر مادرش از ایران به ترکیه می‌رود تا شاید بتواند برای مادر و برادرش کاری انجام دهد. اما دختر در جریان تلاش برای کمک به مادر و برادرش در دریا غرق می‌شود و نامزدش راه او را ادامه می‌دهد و کاری را که این دختر قصد انجامش را داشت به پایان می‌برد. وی در نهایت برادر نامزدش را به آلمان می‌رساند و این کودک به عنوان نشانه‌ای از آینده یک کشور تنها فرد زنده مانده از این خانواده است که نجات می‌یابد. اتفاقات نمایش از ترکیه تا مرز آلمان را به تصویر می‌کشد و نامزد دختر روایت کننده این اتفاقات است.
این کارگردان درباره پرداختن به چنین سوژه‌ای یادآور شد: من دوستی داشتم که به دلیلی مجبور به مهاجرت شده بود و بعد از رفتن او بود که من پیگیر اخبار پناهجویان و سرنوشتشان شدم و ایده شکل‌گیری این اثر نمایشی نیز این‌طور شکل گرفت. البته تنها ایده شکل‌گیری نمایش از مهاجرت دوستم گرفته شده است و اصل داستان تخیلی است. داستان نمایش روایتی رئالیستی دارد اما نشانه‌های سمبولیستی نیز در اثر مشهود است.
