به گزارش سایت خبری پرسون، حمیدرضا شکوهی نوشت: زنگنه از همان ابتدا شروع به اولویتبندی پروژههای نیمهکاره فراوانی کرد که در دولت قبل، در میانه تحریم و فقدان منابع مالی، بهاصطلاح تعیین تکلیف شده اما نیمهکاره مانده بودند و منابع کشور برای پیشبرد همه این پروژهها بهطور همزمان کافی نبود. در همان مقطعی که مذاکرات برجام ادامه داشت و پروژههای نیمهکاره اولویتبندی و تکمیل میشد، قراردادهای جدید نفتی با هدف ترغیب شرکتهای بینالمللی برای سرمایهگذاری در ایران هم آماده شد و شاید اگر مخالفتها و مانعتراشیهای سیاسی نبود، زودتر به عقد قرارداد میرسید. یادمان هست زمان انعقاد قرارداد با توتال، به دلیل فراخوان تجمع مخالفانی که امروز پرچمدارشان گزینه شهرداری تهران است، نیروهای پلیس، کوشک نفت را محاصره کرده بودند! در چنین شرایطی، اولین قرارداد امضا شد و قطعاً اگر ترامپ نبود، روزهای بهتری پیشروی نفت بود.
به استناد آمار و ارقام، به توسعه صنعت نفت در هر چهار بخش نفت و گاز و پالایش و پتروشیمی در دوره زنگنه و همزمان با تحریم، میتوان نمره مناسبی داد. عملکرد زنگنه در حوزه بینالملل هم موفق بود. در پسابرجام که برخی مدعی بودند در شرایط ازدیاد عرضه، امکان جذب نفت ایران در بازار وجود ندارد و نفت هم ارزان میشود، نفت ایران مشتریهای خود را جذب کرد و نفت هم ارزان نشد؛ کاری که حاصل توان و تجربه بالای مدیران نفت در امور بینالملل و اوپک بود. در دوران تحریم هم فروش نفت، با دشواری، اما با سلامت انجام شد تا این بار پای بابک زنجانیها به نفت باز نشود.
آنچه درباره عملکرد زنگنه در این دوران کمتر گفته شده، نقش او در حمایت از تولیدکنندگان داخلی، آن هم نه در شعار بلکه در عمل بود. ازآنجاکه زنگنه همواره به دنبال جذب شرکتهای خارجی بود، برخی او را متهم به بیتوجهی به تولید داخل میکردند. اما زنگنه، نه در دوران تحریم، بلکه حتی در پسابرجام، ابلاغیههای مهمی در ممنوعیت واردات برخی تجهیزات خارجی و حمایت از تولید داخل داشت.
بهشخصه عملکرد زنگنه را در دوران ریاست جمهوری خاتمی، موفقتر از دوران روحانی میدانم. یک دلیلش وضعیت بینالمللی بهتر ایران در آن دوران و دلیل دیگرش، حضور مدیرانی همچون نعمت زاده و ترکان در کنار زنگنه بود که در این دوره، هر کدام مسئولیتهای بزرگتری در دولت روحانی گرفته بودند. آب برخی مدیران نیز با زنگنه به یک جوی نرفت و به مرور زمان از وزارت نفت کنار رفتند.
از سوی دیگر، برآیند عملکرد اغلب مشاوران زنگنه در این دوره، منفی بود. ایکاش مشاوران بهتر و باتجربهتری در این دوره کنار زنگنه بودند تا او با محبوبیت بیشتری نفت را ترک کند.از این نکته که بگذرم، دو انتقاد دیگر به دوره وزارت زنگنه وارد است. زنگنه که بهدرستی دونرخی بودن سوخت را فسادآور میدانست و طرح سهمیهبندی بنزین را لغو کرد، سال ۹۸ با اجرای دوباره این طرح همراه شد. از این منظر که این طرح را نه وزارت نفت که نهادهای بالادستی تدوین کرده بودند و وزارت نفت صرفاً مجری بود، همراهی وزیر نفت کابینه، قابلپذیرش است اما به نظرم زنگنه وزیری معمولی و کمسابقه نبود و با توجه به مخالفتش با دو نرخی بودن سوخت، نباید آن را میپذیرفت؛ حتی به قیمت استعفا.
انتقاد دیگر، ضعف در حوزه منابع انسانی است. عموم کارکنان نفت از زنگنه ناراضی بودند و عامل این نارضایتی، نگرش منفی به نیروی انسانی در حوزه حقوق و مزایا و امکانات رفاهی و آموزشی و بهداشتی بود. نیروی انسانی نفت در این دوره تضعیف شد و مدیرانی که میتوانستند این نقطهضعف را کمرنگ کنند به حاشیه رانده شدند تا محبوبیت وزیر در بین کارکنان، روزبهروز کمتر و فاصله بین وزیر و کارکنان، روزبهروز بیشتر شود. این فاصله آنقدر عمیق شده که اولویت اول وزیر آینده نفت، باید پر کردن این شکاف باشد. ایکاش زنگنه از مدیران قویتری در حوزه منابع انسانی استفاده میکرد.
البته عملکرد هیچ مدیری بینقص نیست، اما ارزیابی کارنامه کلی زنگنه، بدون تردید او را در رده مدیران تاثیرگذار کشور قرار میدهد. او مدیری توسعهگرا، توانمند و مقتدر بود که البته دنبال محبوبیت نبود؛ که اگر بود شاید همین انتقادات هم، بویژه در حوزه نیروی انسانی یا ماجرای سهمیهبندی بنزین، در کارنامه او دیده نمیشد.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: آفتاب یزد