سایت خبری پرسون-البته یک نکته را باید همین ابتدای کار لحاظ نمود. به نظر نمی رسد برخی قرائت های داخلی از طالبان که از دهان اصولگرایان خاص خارج می شود قرابتی با نگاه حاکم و تصمیم گیر نظام داشته باشد. یعنی این درست که رویکردها تغییر کرده اما آنگونه هم نیست که کلا طالبان را سفید بدانیم و حاکمان فعلی افغانستان را سیاه. در واقع اینگونه به نظر می رسد تهران همراه با بلوک های قدرت در دنیا به این حقیقت رسیده است که واقعیت طالبان در افغانستان و پایگاه اجتماعی این گروه را نمی توان نادیده گرفت و بایستی سهمی در قدرت داشته باشد. حال اینکه چگونه از قدرت سهم بگیرد و چقدر بگیرد محل بحث و نزاع است.
طالبان این روزها تلاش دارد به زور اسلحه دست بالاتر را در مذاکرات فعلی و آتی داشته اشد. آنطور که خودشان نیز مدعی شده اند 85 درصد خاک افغانستان را در سیطره خود دارند. بنابراین آنچنان با پیشنهادات کشورهای مختلف از جمله ایران برای نشستن پای میز مذاکره مشکلی ندارند زیرا در حال حاضر از نظر کیفی و کمی حاکم واقعی افغانستان همین گروه است.
اما در مورد نکته اصلی این یادداشت باید عرض شود که ای کاش تصمیم گیران در مورد تغییرنگاه تهران نسبت به طالبان به جامعه توضیحات روشنی ارائه می دادند.
این سکوت باعث شده کسانی زبان بچرخانند که نه تنها مردم را نمی توانند قانع نمایند بلکه عصبانی هم می کنند. ضمن اینکه این درخواست عجیب و غریب نیست کمااینکه وقتی آمریکا، انگلیس و سایر کشورهای عضو ناتو تصمیم گرفتند نیروهای خود را از افغانستان خارج کنند مشخص و روشن توضیح دادند چرا به چنین تصمیمی گرفتند.
فی المثل بایدن به عنوان نفر اول کشور آمریکا که سیاست های خارجی این کشور را تعیین می کند این روزها در نشست ها و میتینگ های مختلف خبری بارها و بارها در باره این تصمیم توضیح داده است.
اما آیا در ایران به جز چند یادداشت و چند اظهارنظر شاد، مسئول و مقامی عالیرتبه توضیحات قابل توجهی در این راستا بیان کرده است؟
آری؛ در چند نوبت محمد جواد ظریف برخی اظهارات را مطرح کرده اما باید بپذیریم که میزان محافظه کاری وزیر خارجه این روزها به قدری است که حتی عالمان سیاست هم در فهم و تشخیص میمانند.
لذا به نظر می رسد جامعه این روزها تشنه توضیحات روشن و مشخص درباره تغییر برخی رویکردها در قبال گروه طالبان است. به هرحال به این پرسش باید پاسخ داده شود چرا گروهی که جزو دشمنان درجه یک شیعیان محسوب می شد امروز به تهران رفت و آمد دارد و ایران برای آن در آینده افغانستان جایگاهی در تحلیل های خود در نظر گرفته است؟
و نکته پایانی این که:
اگر این سیاست طالبان یعنی کنشگری جریانی به خوبی اجرایی شود این جریان در میان مدت از جریانی قومی- مذهبی، به جریانی کاملاً اخوانی و با اهداف منطقهای تبدیل خواهد شد که در این صورت اخوانیها به عنوان مهمترین جریان سیاسی در میان اهل سنت که سودای برپایی خلافت در سر دارند گرچه تلاشهایشان در شمال آفریقا و سوریه و عراق برای دولت سازی عملاً تاکنون به شکست انجامیده اما با روی کار آمدن امارت طالبان، خورشید این جریان این بار از افغانستان طلوع خواهد کرد. اگر چنین شود صف آرایی جریانهای اسلامی و شکلگیری کانونهای نزاع در دهه پیش رو روشنتر خواهد شد. بدیهی است در چنین وضعیتی طالبان فقط یک بازیگر در صحنه افغانستان نخواهد بود و به بازیگری جدی در مقابل جریان شیعی به ویژه در خاورمیانه، آسیای میانه و شبه قاره هند تبدیل خواهد شد.
محمد جواد پهلوان/حقوقدان و استاد دانشگاه