به گزارش سایت خبری پرسون، قسمت بیستم و پایانی فصل اول سریال میخواهم زنده بمانم به کارگردانی شهرام شاه حسینی و تهیه کنندگی محمد شایسته دوشنبه ۱۴ تیر ماه ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
در خلاصه داستان این قسمت آمده است:
«قسمت پایانی فصل اول: زهره افشار همه چیز را فراهم کرده تا امیر شایگان را کاملا با خود همراه کند و نادر سرمد نیز با همراهی زهره در مسیر گرفتن انتقامی است که مدتها انتظارش را میکشیده است. هما در گوشهای زندانی شده و پایان این بازی پیش چشمانش تیرهتر از هر زمان دیگری است. شبی طولانی و سخت میگذرد تا آفتاب سپیده صبح دوباره بآید...»
در قسمت پایانی زهره افشار همه چیز را برای یک جنایت همه جانبه آماده کرده است. هما دست و پا بسته در خانه حداد است. نادر با اسلحهای در دست به آنجا میرود. نقشه زهره این است که شایگان را تا میتواند از تهران دور کند، از سویی دیگر هم نادر انتقامش را از هما بگیرد. اما نقشه مطابق با آنچه زهره میخواهد پیش نمیرود. نادر ابتدا با یک گلوله حداد را از پا در میآورد تا نشان بدهد که هیچوقت آدم آنها نمیشود. بعد هم اسلحه را به سمت هما نشانه میرود. همایی که بدون ترس در مقابلش میایستد و از هر آنچه تاکنون کرده است، دفاع میکند. او خودش را قربانی خود خواهیهای اطرافیانش و کسی که همیشه از خودش برای دیگران گذشته است، میداند.
نادر در نهایت نمیتواند به هما شلیک کند. در سویی دیگر در جاده شمال شایگان از دست زهره خلاص میشود. او زهره و عشق و نفرتش را به اعماق دره میفرستد تا برگردد و سراغ هما برود. همایی که پیدا نیست. شایگان به دنبال هما و نادر میگردد و اطرافیانش را برای پیدا کردن آنها مامور میکند. تا شبی که فرخی با حکم بازداشت شایگان به سمت او میرود. در همین شب هم نادر با تیری به شکم شایگان او را مجروح میکند؛ اما محافظ شایگان فرصت تمام کردن کار را از او میگیرد. نادر از پا در میآید و شایگان دستگیر میشود.
و اما هما همسفر شیوا میشود. کاوه شیوا را راهی خارج از کشور میکند تا خودش برود و جرمش را گردن بگیرد و همایون را آزاد کند. در این بین او هما را هم راضی میکند تا با شیوا همراه شود و از مهلکه فرار کند. بدین ترتیب عاشقانهای که در فصل دوم نیز ادامه خواهد داشت، باز هم با خون و مرگ و کشته شدن کاراکترهای اصلیاش به پایان میرسد. عاشقانه نادر سرانجامی جز مرگ خودش ندارد. او که نه توانست هما را ببخشد و نه توانست از او انتقام بگیرد، در کشتن عامل همه بدبختیهایش هم ناکام بود. تا او و زهره کشته شوند و آن کس که زنده میماند، شایگان باشد.
میخواهم زنده بمانم در فصلی دیگر باز هم صحنه تلاش شایگان برای یافتن هما و احتمالاً فرزندش خواهد بود. بدون مزاحمت عاشقانه نادر یا استبداد زهره. میخواهم زنده بمانم در میان تمجید مخاطبانش به پایان میرسد. سریالی که روند صعودی خودش را تا قسمت پایانی حفظ کرد و لحظهای عقبگرد نداشت. حفظ ریتم روایت این سریال مهمترین و بهترین ویژگیای بود که آن را از رقبایش متمایز میکرد. میخواهم زنده بمانم در هیچ قسمتی در جا نزد و مدام به سمت جلو حرکت کرد و این هنر نویسندگان خوبش پویا سعیدی و پوریا کاکاوند بود.
به لحاظ کارگردانی هم شهرام شاه حسینی از پس حفظ ریتم این روایت به خوبی برآمد و چالش تاریخی سریال را هم نسبتا خوب پیش برد. بازی بازیگران سریال نیز که یکی پس از دیگری با تحسین و رضایت مخاطبان همراه شد. حامد بهداد با این نقش خاطره حضور بد قبلیاش در شبکه نمایش خانگی را به کلی پاک کرد و سحر دولشاهی، آزاده صمدی و علی شادمان هم با تحسین مواجه شدند. اما بیش از اینها پدیدههای کارکشته در تئاتر و تازه نفس در تصویر همچون امیر نوروزی، مهدی حسینی نیا و مهدی صباغی بودند که تواناییهای خودشان را که مدیون تئاتر است، به بهترین شکل نشان دادند.
فصل اول سریال میخواهم زنده بمانم به هر روی به پایان میرسد. پایانی که ضرورت ادامه در فصلی دیگر را هم از داستان میگیرد؛ اما عوامل سریال از هماکنون تبلیغات برای فصل بعدی را هم شروع کردهاند. میخواهم زنده بمانم خوب شروع شد، به خوبی ادامه پیدا کرد و پایان جذابی هم داشت؛ اما ادامه آن در فصلی دیگر میتواند چالش بزرگی برای گروه سازنده آن باشد.