به گزارش سایت خبری پرسون، این گزارش در یک گزاره خبری به ترسیم خط سرنوشت یک قاتل خانم که از قضا مقتول پرونده منتسب به وی نیز یک زن است می پردازد....
زنی که می شد در نتیجه توزیع عادلانه ثروت، تامین معیشت به قدر مکفی و تولید و توزیع رفاه عمومی جامعه امروز به جای نشستن بر مکانت قاتل به عنوان یک مادر، یک همسر، یک عنصر مفید و سازنده خانواده که از جایگاه و پایگاه مقدس و متعالی در کشور و جامعه اسلامی برخوردار است زندگی کند.
اما فقدان رویکردهای همه جانبه نگر در فرآیند تصمیم گیری و تصمیم سازی مدیران و مسئولان اجرایی و اقتصادی کشور موجب می شود تا متاسفانه همه شهروندان جامعه به طور مساوی آثار عینی و میدانی این تصمیمات و سیاست های اقتصادی را به شکل محسوس و ملموس در زندگی روزمره خود ساری و جاری نبیند.
متاسفانه این زن محکوم به قتل که امروز در چنبره قانون به اتهام قتل یک زن بواسطه سرقت طلا و جواهر، ناخواسته بر صندلی قاتل نشسته است متاسفانه تاوان بی وجدانی و بی انصافی مردی را به دوش می کشد که زمانی همسرش بود که البته اگر بتوان این واژه مقدس را که تداعی گر غیرت، فتوت و جوانمردی است بر او اطلاق کرد.
هم او که به عنوان یک مرد و یک همسر باید برای زنش در بزنگاه های مختلف روزگار تکیه گاهی امن و ملجا و مامنی مطمئن و استوار باشد؛ اما افسوس اینک با بی مرامی و نا مهربانی، همسرش را به جای رساندن به قله خوشبختی و سعادت به سمت چوبه دار سوق داده است.
اظهارات سرهنگ سعدالله گزافی جانشین پلیس آگاهی تهران بزرگ
سرهنگ کارآگاه سعداله گزافی در تشریح خبر گفت: ۲۲ آبان سال ۹۸ زن جوانی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران اعلام کرد مادر ۸۲ ساله اش به علت مشکوکی فوت کرده و طلاجاتش نیز به سرقت رفته است.
پرونده با موضوع سرقت منجر به جنایت تشکیل و به جهت تحقیقات جنایی با دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت.
سرهنگ گزافی افزود: محتویات پرونده حاکی از آن بود، متوفی به علت بیمارهای زمینه ای و با توجه به آثار کبودی در نواحی گردن در بیمارستان فوت و با صدور گواهی فوت بدون ارجاع جسد به پزشکی قانونی دفن میگردد.
در ادامه بررسی ها دختر زن سالخورده عنوان کرد که مادرش دچار شکستگی لگن شده و در این ۴ ماه قبل از فوتش پرستاری به نام شوکت از او مراقبت و نگهداری می کرده است. این در حالی بود که دختر شوکت نیز برای نظافت گاهی اوقات با مادرش به خانه زن سالخورده می رفته است.
این مقام ارشد انتظامی پلیس پایتخت تصریح کرد: کارآگاهان با فرضیه این که اکرم (دختر پرستار) در این ماجرا دست دارد، با هماهنگی بازپرس پرونده او را بازداشت کردند. اما در تحقیقات منکر قتل شد.
گزافی اضافه کرد: کارآگاهان با ادامه تحقیقات پلیسی، نهایتا خانم ۴۴ ساله را در برابر مدارک و دلایل پلیسی قرار دادند که در اوایل تیرماه امسال به قتل و سرقت معترف شد و گفت: مادرم نظافت چی منزل مقتوله بود به علت شکستگی لگن قادر به حرکت نبود، من یکبار که بجای وی جهت نظافت رفتم متوجه شدم مقتول به تنهایی زندگی می کند. به همین دلیل تصمیم گرفتم طلاجات او را سرقت کنم که ۸ مهر سال ۹۸ با تصمیم به سرقت بردن طلاهای مقتول راهی خانه او شدم. داخل خانه شدم و در فرصتی مناسب مقتول را از پشت هُل دادم و او به زمین افتاد. می خواستم گردنبند او را از گردنش بکنم که مقاومت کرد. با او درگیر شدم و در این حین مقتول شروع به سر و صدا کرد، برای اینکه کسی صدایش را نشنود دستم را روی دهانش گذاشتم که متوجه شدم بی حال شده است.طلاهای او را سرقت کردم و اموال مسروقه را به مبلغ ۱۰ میلیون تومان فروختم.
جانشین پلیس آگاهی تهران بزرگ در پایان اشاره کرد: با اعتراف زن جوان به جرم خود ، با صدور قرار قانونی از سوی بازپرس پرونده جهت انجام تحقیقات تکمیلی و کشف زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار دارد.
اظهارات قاتل:
چند سالته؟
۴۴ سال
چند فرزند داری؟
یک دختر ۱۷ ساله
شغل شما چیه؟
فرروشندگی
زندگی شما از راه فروشندگی تامین می شود؟
بله
فرزند چندم خانواده هستید؟
دوم
چه اتفاقی افتاد که به سمت خلاف رفتی؟
بدهکاری. همسرم بدهی بالا آورد؛ برای اینکه بتوانیم وام بگیریم طلاق صوری داد و برای همیشه از کنارمان رفت و ما را با بدهکاران و بدهی تنها گذاشت و من برای اینکه بدهی خود را پرداخت کنم به اجبار دست به سرقت زدم.
جمع بدهی شما چقدر بود؟
در سال ۹۴، ۷۵ میلیون تومان
چه شد که بدهکار شدی ؟
سال ۹۰ همسرم سکته شدید قلبی کرد. ۳ تا استند در قلبش گذاشتند که هزینه آن ۱۰ میلیون بود و چون در خانه پدرم بودیم و ۵ ماه استعلاجی داشتند، سرکار نمیتوانست برود و قرض گرفتیم از مردم تا زندگی مان را بچرخانیم تا اینکه بدهکاری بالا آوردیم.
علت بدبختی های شما چه کسی بود؟
علت تمام بدبختی های من شوهرم بود که با یک طلاق سوری من و دخترم را با کلی بدهکاری تنها گذاشت.
لحظه ای که مقتول را هل میدادی احساس می کردی که بمیره؟
آن لحظه فقط فکر پرداخت قرض هایم را می کردم.
نکته پایانی؛
متاسفانه به دلیل فقدان روح مسئولیت پذیری در اینگونه مردان، زنان در چنین خانواده هایی قربانی زیاده خواهی ها و امیال مردان بی مسئولیت می شوند.
گزارش از ساراپیرانه
انتهای پیام/