به گزارش سایت خبری پرسون، نعمت احمدی، حقوقدان نوشت: خاموشیهای اخیر بعد از سالها آرامشی که در کشور به خاطر نبود قطع برق گریبان جامعه را گرفته است، ذهن مردم را به این سو سوق داده که با مردم چه میخواهند بکنند؟ قرار بود با چین یا روسیه رفاقتی داشته باشیم اما این رفاقت به منافع ملی و منافع یومیه مردم خدشه و ضربهای نزند. جمعیت کشور مگر از تابستان 99 به این سو چقدر افزایش پیدا کرده است. هنوز که مسأله کمی باران و خشکسالی به سدهای کشور و بالطبع برقآبیهای کشور فشار نیاورده است. تازه اول سومین ماه سال است و گرمای تابستان پیش روست. خاموشیهای مکرری که نه یکبار نه دوبار بلکه همین دیروز در محله دفتر کار اینجانب سه نوبت و هر نوبت چهار ساعت اتفاق افتاده است، اینبار دیگر چرخ زندگی را خاموش کرده است.
زندگی امروزین به کلی با برق همسوست. اگر تا دیروز تنها روشنایی مطرح بود، امروزه از کامپیوتر و اینترنت و وایفای گرفته تا بیمارستانهایی که مجبورند اکسیژن بیماران کرونایی خود را از طریق برق تامین کنند همه و همه به برق وصل هستند. برق تنها روشنایی نیست بلکه چرخ زندگی است. نمیدانم دولت تدبیر و امید در ماههای پایانی خود چرا این ناتدبیری را به کار میبرد و مگر مزارع رمز ارز چینیها و نهادها و سازمانهای از ما بهتران چه میزان رمز ارز تولید میکنند که با چنین خاموشی گستردهای روبهرو هستیم. کمتر خانهای است که وسیله برقی آن ظرف همین چند روز آسیب ندیده باشد. از طرفی، نسخههایی که مسئولان وزارت نیرو و توانیر میپیچند به نسخههای دوره قاجاریه شباهت دارند.
مثلا مدیرکل دفتر خدمات مشترکین شرکت توانیر که درباره مشکلات ناشی از قطعی برق بیماران در منزل گفته جاهایی که وجود برق نیاز است، باید از قبل به فکر برق اضطراری باشند! یاد تدبیر دخو به خیر! وقتی که اهالی یک محل مواجهه با گرفتاری سر گوسالهای در خمره مواجه شدند و ناتوان از حل و فصل موضوع به دخو مراجعه کردند، دخو نگاهی عالمانه به خمره و گوساله و نگاهی عاقل اندر سفیه به مردم و آبادی انداخت و دستور بریدن سر گوساله را صادر کرد. طبیعی است که سر گوساله از خمره درنیامد و آنگاه دستور داد خمره را بشکنند. خمره شکسته یک طرف، کله جداشده گوساله یکطرف و تن گوساله بیجان طرفی دیگر! این گفتمان دخو یادآور ارائه طریقی است که مسئول مربوطه بیان کرده است. دخو خطاب به مردم گفت که اگر من را نداشتید برای گرفتاریهایتان چه تدبیری میاندیشیدید؟ یعنی الان به گفته مسئول مربوطه باید میلیونها دلار صرف واردات دستگاههای ذخیره برق بشود یا اینکه خانهها مجددا مثل قدیم به ژنراتور مستقل رو کنند تا در نهایت بتوانند چند ساعتی برق داشته باشند.
به دو گرفتاری شخصی در دیروز اشارهای گذرا میکنم. در سه نوبت برق محل کار من هر یک بیش از سه ساعت خاموشی داشت و درست در همین ساعتها از طریق فضای مجازی با دانشجویان دوره دکترا و فوق لیسانس درس داشتم. جز آه و نفرین از ناحیه من و دانشجویان نصیبی نبردیم و درسی گفته نشد. ماندهایم معطل سه هفته دیگر امتحانات آنلاین دانشجویان را پیش رو داریم. اگر در ساعت امتحان برق برود، مثل قصه پرغصه مسابقه شطرنج دیروز آنلاین قهرمانان شطرنج ایران نخواهد شد که از بیتدبیری مسئولان وزارت نیرو قهرمانان ما در ردیف بازندهها قرار گرفتند بدون اینکه حرکتی انجام داده باشند. مسأله دوم برمیگردد به تاسیسات برقی مزرعهام که در یک قلم حداقل نزدیک به صد میلیون تومان به ابزار برقی مزرعه آسیب وارد آمد. چندین پمپ سوخت و یکی از چاهها با تاسف با سوخت پمپ شناور آن، مدتی طول میکشد دوباره در مدار قرار گیرد.
از طرفی فصل گرماست و کشاورزی کشور نیاز به تامین آب مورد نیاز گیاهان کشت شده دارند. سرما، تگرگ و تغییرات جوی که در آغاز فصل سرد سال داشتیم از یکطرف و بیتدبیری وزارت نیرو و مسئولان برق کشور از طرف دیگر، مزارع را به تعطیلی کشانده است. میوههایی که تازه نوبرانه آنها شروع شده است و در چند روز آینده باید مازادشان به سردخانهها سپرده شود، با این قیمت گزاف برق و قطعیهای مکرر، کشاورزی بیرمق و کمجان کشور دیگر توان ضرباتی از این دست را ندارند. پرسش این است: آیا تولید رمزارز آنهم به وسیله کشور چین در ایران چه میزان سوددهی دارد که بخش آموزش، بیمارستان، کشاورزی و زندگی مردم را با قطع مکرر برق به این روز انداخته.
کافی است از طریق دنیای مجازی وارد شهرهای چین بشویم. روشنایی و برقی که در این کشور تولید میشود، آنقدر فراوان است که بخشی از چین را در معرض دید خلبانان و مسافرینی که در آسمان چین پرواز میکنند به روز روشن تشبیه کردهاند. دیگر گذشت زمانی که چین مائو تنها چند ساعت برق داشت. همالان چین به عنوان یکی از پرمصرفترین کشورهای جهان در زمینه استفاده از برق میباشد. حالا چه شده است چینیها در ایران مزرعه تولید رمزارز باز میکنند؟ آیا سوبسیدی که به خاطر تولید برق ارزان به گفته رئیسجمهور به مردم داده میشود به چینیها هم تعلق میگیرد؟ و آیا برادران چینی تا این اندازه عزیز و قابل احترام هستند که باید بیمارستانها، دانشگاهها، مزارع و صدها حرفه و شغل دیگر با خاموشیهای مکرر به تعطیلی کشیده شوند و ابر و مه و خورشید و فلک در کار باشند تا برادران چینی سود ببرند؟! ظاهرا پایان عمر دولتها در ایران باید با نوعی مرثیهسرایی همراه باشد و تعهد دولتها، انگاری در پایان عمر آنها، رو به پایان است.
این مردم بیش از این تاب تحمل فشار و آسیبهایی از این دست را ندارند. ابزار و وسایل برقی خانهها در معرض آسیب است. کشاورزی کمجان و بیرمق در سراشیبی سقوط قرار دارد و توقع دارند که مردم با شور پای صندوقهای رای هم حاضر شوند. بگذارید مردم ایران که به صبوری معروف هستند، باز هم با صبر و حوصله انقلابی تحمل این روزها را بکنند به شرطی که شما هم درصدد رفع اشکالات و ایرادات باشید.
توجه: مطلب مندرج صرفا دیدگاه نویسنده است و رسانه پرسون در قبال آن هیچ موضعی ندارد.
منبع: آرمان ملی