نشنال اینترست روایت کرد؛

تنها گزینه جو بایدن در رابطه با ایران

این ادعا که دونالد ترامپ و دولت وی با تکیه بر کارزار فشار حداکثری علیه ایران توانسته اند اهرم فشار موثری را به دولت بایدن جهت تحت فشار قرار دادن ایران، با هدف هدایت این کشور به مسیر مطلوب خود ارائه کنند، صرفا یک توهم است.
تصویر تنها گزینه جو بایدن در رابطه با ایران

به گزارش سایت خبری پرسون، پایگاه خبری-تحلیل نشنال اینترست در گزارشی به تحولات جاری در روابط ایران و آمریکا در چهارچوب مذاکرات هسته‌ای وین پرداخته و به طور خاص، تنها گزینه وی در مواجهه با ایران را مورد اشاره قرار داده است.

نشنال اینترست در این رابطه می‌نویسد: «در حالی که ایران و آمریکا همراه با دیگر طرف‌های بین المللی برجام ، رایزنی‌های گسترده‌ای را با هدف احیای این توافق بین المللی در وین پایتخت اتریش انجام می‌دهند، نبرد گسترده‌ای نیز در واشنگتن در مورد (زیرسوال بردن) ضرورت احیای این توافق بین المللی در جریان است. برخی بر این باورند که دولت جدید آمریکا نیز باید همچون دولت ترامپ، کارزار فشار حداکثری را علیه تهران ادامه دهد. تنها در صورتی که رئیس جمهور بایدن در برابر این جریان، موضعی تهاجمی اتخاذ کند می‌توان امیدوار بود که دولت آمریکا بار دیگر بتواند برجام را احیا و منافع ملی آمریکا را از این طریق احیا کند.

در شرایط کنونی، جمهوریخواهان سنا، جبهه‌های گسترده‌ای را علیه تلاش‌های دولتِ جدید آمریکا جهت احیای برجام و در پیش گرفتن دیپلماسی در چهارچوب مذاکرات وین، ایجاد کرده اند. آن‌ها در بحبوحه انجام مذاکرات وین در نامه‌ای تاکید کردند که تحریم‌های ترامپ علیه ایران، اهرم فشار قابل توجهی را برای آمریکا علیه نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است. اهرمی که می‌تواند زمینه را برای تحت فشار قرار دادن تهران در عرصه‌های مختلف، هموار سازد. این سناتور‌های جمهوری‌خواه به جو‌بایدن هشدار دادند که با تلاش هایش جهت بازگشت به برجام، این اهرم را تضعیف نکند. آن‌ها همچنین تهدید کردند که اگر دولت بایدن بخواهد بار دیگر به برجام بازگردد، باید بداند که آن‌ها می‌توانند بار دیگر و در آینده نزدیک، زمینه را برای خروج آمریکا از برجام فراهم سازند.

این رویکرد تهاجمیِ جمهوریخواهان، بایستی با واکنش جدی رئیس جمهور بایدن و دولت وی همراه شود. آن‌ها باید به طور خاص به این مساله اشاره کنند که تنها نتیجه کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران و خارج کردن این کشور از توافق برجام، توسعه توانمندی‌های هسته‌ای ایران بوده است. در عین حال، ایران توانسته تا حد زیادی نیرو‌های جبهه موسوم به مقاومت را نیز در منطقه خاورمیانه تقویت کند.

تیم بایدن باید در وهله نخست توجه خود را به این نکته جلب کند که اگر واقعا دولت ترامپ، اهرم فشار موثری علیه ایران در اختیار داشت، پس چرا نتوانست این اهرم را در دوره حضور خود در قدرت، به نتیجه تبدیل کند؟ دولت ترامپ حتی نتوانسته کوچکترین خواسته خود از ایران یعنی حاضر شدن آن بر سر میز مذاکره را هم محقق کند.

این مساله و تحقق آن هیچ ارتباطی به تلاش نکردنِ دولت ترامپ به اندازه کافی ندارد. ترامپ در دوره حضور خود در قدرت، صرفا تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران را بار دیگر احیا نکرد بلکه او سیلی از تحریم‌های دیگر را نیز که بخش‌های مختلف این کشور (مخصوصا بخش اقتصادی آن را) هدف قرار می‌دادند، علیه ایران وضع کرد. با این حال، تا این لحظه، هیچکدام از تلاش‌های دولت سابق آمریکا، نتوانسته اند ایران را به زانو درآورند.

با این همه باید توجه داشت که تلاش‌های دولت ترامپ علیه ایران صرفا به وضع تحریم محدود نشدند. ترامپ همچنین تلاش‌های زیادی کرد تا مانع از سفر مقام‌های ارشد ایرانی به سازمان ملل متحد در نیویورک شود و حتی دو تن از چهره‌های سیاسی سرشناس ایرانی یعنی جواد ظریف وزیر خارجه ایران و علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی این کشور را که مسوولیت قابل توجهی در روند مذاکرات هسته‌ای ایران داشته و دارند، را تحریم کرد.

با این حال، تلاش‌هایی از این نوع از سوی ترامپ جهت تضعیف فرآیند دیپلماسی، در نهایت منجر به اقدام وی در ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران شد. این اقدام دولت ترامپ به وضوح نشان داد که این دولت حاضر است ریسک جنگ با ایران را (اگر نگوییم آغاز آن را) به جان بخرد.

در این نقطه باید پرسید که پاسخ ایران به تهدیدات نظامی و فشار‌های اقتصادی دولت ترامپ چه بود؟ تهران در این رابطه، به جای پذیرش محدودیت‌های گسترده بر برنامه اتمی خود (در چهارچوب برجام)، به نحو قابل توجهی در توانمندی‌های هسته‌ای خود دست به پیشروی زد. امری که به نوعی پاسخی مستقیم به خروج دولت آمریکا از توافق برجام نیز بود. ایران در این چهارچوب، دست به توسعه سانتریفیوژ‌های پیشرفته زد و بر میزان ذخایر اورانیوم غنی شده خود نیز به نحو قابل توجهی افزود. به طور کلی ایران در دوره ترامپ، بر خلاف آنچه وی (ترامپ) می‌خواست، پیشروی‌های قابل توجهی را در امر توانمندی‌های هسته‌ای خود انجام داد و باید گفت فشار‌های وی، در عمل، نتیجه معکوس دادند.

ایران همچنین در پاسخ به اقدام دولت ترامپ در ترور سردار سلیمانی، حمله موشکی گسترده‌ای را به پایگاه نظامیان آمریکایی در عراق (عین الاسد) انجام داد. امری که نخستین اقدام نظامی آشکار ایران علیه ایالات‌متحده آمریکا بود. این حمله با مجروح شدن شماری از نیرو‌های آمریکایی همراه شد با این حال، مساله اساسی و مهمِ آن این بود که ایران از این طریق توانست خود را به مثابه یک قدرت معتبر موشکی در منطقه خاورمیانه و ورای آن معرفی کند. مساله‌ای که بیش از پیش اهمیت موشک‌های ایرانی را برای تهران برجسته کرد.

از سویی، اقدام آمریکا در ترور سردار سلیمانی موجب شد تا ایران از قدرت و نفوذ خود برای تحت فشار قرار‌دادن نیرو‌های آمریکایی در منطقه استفاده کند و عملا زمینه را برای اخراج آن‌ها از خاورمیانه هموار سازد. از این رو می‌توان گفت که ایران عملا در دوره ترامپ، برخلاف آنچه وی می‌خواست، دامنه قدرت و نفوذ منطقه‌ای خود را گسترده‌تر کرد. جدای از متحدان سنتی ایران، حوثی‌های یمنی (به عنوان متحدان ایران) نیز به در سال‌های اخیر قدرت قابل توجهی را کسب کرده اند و تا حد زیادی بر معادلات منطقه‌ای اثرگذاری می‌کنند.

به طور کلی می‌توان گفت: در دوره ریاست جمهوری ترامپ، توان هسته‌ای ایران به نحو قبال توجهی گسترش یافت، نفوذ منطقه‌ای آن افزایش یافت، و اقتصاد ایران نیز تاب آوری خود را در برابر تحریم‌های آمریکا بالا برد. از این رو، این ایده که کارزار فشار حداکثری ترامپ، اهرم فشار خوبی را به بایدن داده تا ایران را تحت فشار قرار دهد، از اساس غلط است. در واقع، حتی می‌توان گفت که موضع آمریکا در مذاکره با ایران، به مراتب ضعیف‌تر از چهار سال گذشته است. از این منظر، کم هزینه‌ترین و بهترین ابزاری که دولت بایدن در برهه کنونی در مواجهه با ایران در دست دارد، چیزی جز متقاعد کردن ایران جهت بازگشت به برجام نیست. باید پذیرفت که آمریکا، زمانی که رئیس جمهور اوباما از قدرت خارج شد، در مواجهه با ایران، از موضع و جایگاه به مراتب بهتری در مقایسه با شرایط فعلی، برخوردار بود».

منبع:فرارو

288436

سازمان آگهی های پرسون