به گزارش سایت خبری پرسون، کامران کرمی، روزنامه نگار نوشت:
با گذشت بیش از ۵ سال از قطع کامل روابط سیاسی و اقتصادی عربستانسعودی با ایران، بهنظر میرسد اولین تماسهای رسمی مقامات امنیتی دو کشور در بغداد بر سر مسائل منطقهای از جمله یمن و لبنان برقرار شده است. روزنامه انگلیسی فایننشالتایمز روز یکشنبه ۱۸ آوریل-۲۹فروردین در گزارشی به نقل از سه منبع مدعی شد مقامهای ارشد تهران و ریاض در تلاش برای بهبود روابط، دور اول مذاکرات مستقیم در سطح مقامات امنیتی را روز ۹ آوریل-۲۰فروردین در بغداد و با میانجیگری نخستوزیر عراق برگزار کردهاند و قرار است دور دوم این گفتوگوها هفته آینده برگزار شود.
فایننشالتایمز با بیان اینکه این گفتوگوها مثبت بوده است، مدعی شده که ریاست هیات سعودی در مذاکرات را سپهبد «خالد بنعلی بنعبدالله الحمیدان» رئیس سازمان استخبارات عربستان و از افسران بلندپایه سعودی برعهده داشته است. این منبع به هویت رئیس هیاتایرانی اشاره نکرده است. مقامات رسمی دو کشور این ادعای فایننشالتایمز را تکذیب نکردهاند. همزمان یک مقام بلندپایه در دفتر نخستوزیری عراق مدعی صحت خبر برگزاری نشست میان مقامات امنیتی ایران و عربستانسعودی شد و گفت این دیدار حدود ۱۰ روز پیش در منطقه سبز بغداد صورت گرفته است.
در صورت تایید این رخداد و ادامه روند آن، منطقه آشوبناک خاورمیانه میتواند شاهد تحول مهمی در الگوهای دوستی و دشمنی و ترسیم خطوط نظم جدید منطقهای باشد. همچنین همزمانی این اتفاق با مذاکرات احیای برجام در گرند هتل وین و جو مثبت حاکم بر مذاکرات و احتمالرسیدن طرفین به یک چارچوب توافقی، میتواند به تقویت گفتوگوها و کاهش بحران در سطح منطقه کمک شایانی کند. در همین خصوص رویترز خبر داده که آمریکا و انگلیس از مذاکرات ایران و عربستانسعودی در عراق مطلع بودهاند. فرستاده ویژه نخستوزیر بریتانیا نیز روز دوشنبه ۱۹آوریل-۳۰فروردین در سفر به عربستان با محمد بنسلمان ولیعهد سعودی دیدار و گفتوگو کرد. پیشتر فیصل بنفرحان بنعبدالله وزیرخارجه عربستان نیز گفته بود اگر ایران رفتارش را تغییر دهد عربستان آماده مذاکره مستقیم است. سخنگوی وزارتخارجه ایران نیز روز دوشنبه تاکید کرد ایران همواره از گفتوگو با پادشاهی سعودی استقبال کرده و آن را بهنفع مردم دو کشور و صلح و ثبات منطقهای میداند.
با تاکید مجدد بر اضطرار گفتوگو میان ایران و عربستانسعودی و تاثیر مثبت آن بر روند تحولات منطقه، دلایل تمایل به گفتوگو بهخصوص از سوی طرف عربستانی در مقطع کنونی را باید ناشی از دو پیشران مهم در سطوح بینالمللی و منطقهای مورد تحلیل و تبیین قرار داد:
فشار سطح بینالمللی
رویکرد دولت دموکرات بایدن در بازبینی روابط با عربستانسعودی نقش مهمی در ادراک مقامات تصمیمگیرنده سعودی از تغییر وضعیت موجود دارد؛ وضعیتی که برآمده از استراتژی دولت ترامپ و مبتنی بر حمایتهای بیقید و شرط ایالاتمتحده از شرکای امنیتی منطقهای بود که پیامد آن بیانگیزگی عربستان برای فعال کردن تلاشهای دیپلماتیک به منظور حل صلحآمیز تنش با همسایگان بود. در واقع حمایت آشکار آمریکا از عربستانسعودی غالبا رویکرد جنگطلبانهتری را تشویق میکند، نسبت به زمانیکه سعودیها اطمینان کمتری از مداخله آمریکا به نفع خود دارند. کاهش قابلتوجه نیروهای آمریکایی در خاورمیانه میتواند به ایجاد خویشتنداری بیشتر و کاهش گرایش به رفتارهای بیثباتکننده در میان دولتهای شریک کمک کند.
در این میان سیاست حاکم برای منزوی کردن ایران فاقد منطق استراتژیک بوده و در همه جبههها شکست خورده است. این امر به تنشها در خاورمیانه دامن زده و در مقطعی ایالاتمتحده و ایران را بیدلیل به تقابل نظامی نزدیک کرد. ردپای بزرگ ارتش ایالاتمتحده در منطقه، همراه با فروش گسترده سلاح و پشتیبانی از رژیمهای سرکوبگر، بیثباتی را بههمراه داشته و نارضایتیها و شرایط تهدیدکننده ایالاتمتحده را تشدید کرده است. با توجه به شکست آشکار استراتژی فعلی، خواستههای فزاینده برای رویکرد غیرنظامی به منطقه نباید تعجبآور باشد.
از اینرو فشارهای حقوقبشری دولت بایدن بر عربستان بهخاطر قتل جمال خاشقجی روزنامهنگار سعودی، متوقفکردن فروش تسلیحات پیشرفته به عربستان و همچنین زمزمههایی مبنی بر فشار بر ولیعهد عربستان در سلسله مراتب جانشینی در دربار سعودی و همزمان کلیدزدن مذاکرات احیای برجام با ایران باعث شده تا ولیعهد سعودی به این ادراک برسد که حمایت سطح بینالمللی بهخصوص پشتیبانی آمریکا را برای کلیدزدن ماجراجوییهای جدید ندارد و باید فکری به حال پروندههای باز و تنشزای منطقهای خود کند.
کاهش بحران در سطح منطقهای
از این زاویه کاهش سطح بحران در کانونهای منطقهای هم پیشران مهم دیگری است که نقش مهمی در شکلدهی به تمایلات مذاکراتی در تصمیمگیرندگان سعودی ایفا کرده است. از مهمترین این کانونها بحران یمن است که عملا و پس از ۶ سال جنگ فرسایشی، ریاض به دستاورد حتی نسبی از این جنگ که بخش مهمی از بودجه عربستان در شرایط کاهش قیمت نفت را بلعیده است و بر آیند آن قدرتگیری حوثیها در جبهههای مختلف بوده، نرسیده است.
در سوریه نیز دولتهای عربی و در راس آنها اماراتمتحدهعربی پس از یکدهه جنگ و قطع روابط، با اعزام هیاتهای اقتصادی و آمادگی برای بازگشایی سفارت و برقراری روابط سیاسی با نظام بشار اسد، درحال فراهمکردن زمینههای بازگشت دمشق به اتحادیه عرب هستند. در عراق با برقراری ثبات نسبی سیاسی و اقتصادی و تلاشهای دیپلماتیک نخستوزیر برای احیای وزن بغداد در مناسبات منطقهای و بر عهده گرفتن نقش میانجی، زمینههای گذار از تنش درحال فراهم شدن است.
بنابراین با کاهش حمایتهای آمریکا از عربستان در دوره بایدن که یادآور رویکرد باراک اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا مبتنی بر راهبرد موازنهسازی، پایان دوره سواری رایگان و ضرورت حل تنش عربستان با تهران است و با عنایت به کاهش سطح بحران در منطقه و پدیدارشدن افقهای غیرنظامی و مبتنی بر همکاری سیاسی، میتوان امید داشت که عربستان با تغییر رویکرد خود از نظامی به سیاسی، زمینه را برای تنشزدایی با ایران فراهم کند و دو کشور با گذار از منازعه، حداقل به رقابت همکاریجویانه پیشین بازگردند.
روندی که اگرچه همچنان پرسنگلاخ است و متغیرهای مداخلهگر دیگری چون اسرائیل در آن نقش منفی را ایفا میکنند، اما ضروری است که هرچه زودتر این روند درحال شکلگیری را به یک چارچوب مذاکراتی گامبهگام و سپس فراگیر تبدیل کرد.